تبیان، دستیار زندگی
قبل از پاسخ به سؤال، ابتدا شما پاسخ دهید كه اگر قرار باشد در یك نظرسنجی بپرسند: به نظر شما چه كسی یا كسانی عهده‎دار بار سنگین انحلال خانواده و جدایی زن و مرد شوند، پیشنهاد شما چیست و كدامیك را انتخاب می‎كنید؟ آیا ابتدا سراغ بررسی و تحلیل پیرامون توانائی‎ه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا طلاق به دست مردها است؟


قبل از پاسخ به سۆال، ابتدا شما پاسخ دهید كه اگر قرار باشد در یك نظرسنجی بپرسند: به نظر شما چه كسی یا كسانی عهده‎دار بار سنگین انحلال خانواده و جدایی زن و مرد شوند، پیشنهاد شما چیست و كدامیك را انتخاب می‎كنید؟ آیا ابتدا سراغ بررسی و تحلیل پیرامون توانائی‎ها و حالات روحی و صفات ویژه هر كدام از مردان و زنان نمی‎روید؟ آیا آمار و نمودار و نمونه‎گیری نمی‎كنید؟


طلاق

روانشناسان و محققین برخی از كشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیده‎اند كه اگر زنان از لحاظ تأمین هزینه‎های زندگی وابسته به مرد نباشند، جز در شرایط خاص، شاید اصراری بر حفظ پیمان زناشویی نداشته باشند، برای مثال برخی از زنان در دوران بارداری از مرد خود متنفر می شوند و گسستن رشته زناشویی برایشان مهم نیست نیز برخی از آنان در ایام عادت یا شیردادن به طفل، یك نوع عصبانیت، ناراحتی و نگرانی روحی در خود احساس می‎كنند. به هر حال تصمیم عجولانه و رنجش سریع از صفاتی است كه در خانم‎ها بیشتر دیده می‎شد. در مقابل مردان به لحاظ ساختار روحی سعی دارند كارها را از طریق عقلانیت.و دوراندیشی پیش ببرند. از آنجا كه منشأ پاره‎ای از طلاق‌ها بر سر مسائل كوچك و جزئی است و برخی در دامن زدن به مسائل جزئی مهارت خاصی دارند، اگر قرار بود اختیار طلاق به دست زنان بیافتد، آمار طلاق به مراتب بیشتر از امروز بود زیرا با اندكی تفحص در اطراف خود پی می‌بریم كه تحمل و بردباری مردان در مقابل مسائل جزئی بیش از زنان است. با وجود این، نگرش منصفانه به احكام اسلام، بسیاری از شبهات و نگرانی‎ها را خنثی می‎كند.

نیز وظایفی كه مرد دارد در مقایسه با وظایف زن، نشانگر برقراری تناسب احكام با روحیات و توان‎مندی‎های هر كدام است. نمونه‎های زیر مۆید مطلب فوق است. جهاد در جبهه‎های جنگ، در مقابل گرم نگه داشتن كانون خانواده، بدوش كشیدن بار معاش و نفقه در مقابل حمل و حضانت.

در جایی كه زن حق انتخاب همسر از میان خواستگاران دارد آیا بهتر نیست انحلال آن به عهدة كسی دیگر باشد؟ زیرا انتخاب مرد زمانی تحقق پیدا می‎كند كه زن به او «بله» بگوید و انتخاب مرد در بررسی تاریخچه طلاق در می‎یابیم كه ظهور اسلام در جوّی كه زن كالا بود و جایگاهی حقوقی نداشت، كاری معجزه‎آسا بود و بر زن ارزش نهاده و در وحی او را در كنار مرد ذكر نمود و بهشت را زیر پای مادران قرار داد و بسیاری از حقوق پایمال شده‎اش را به او بازگرداند.

از این‎رو اسلام برای محدود كردن اختیار مردان از دو طریق مۆثر و نافذ اقدام نمود یكی از راه تربیت اخلاقی و تحكیم پایه‎های ایمان به خداوند و دیگر بوسیله جعل موانع و شرایط فوق‎العاده مشكل برای طلاق افزون بر این باید گفت علاقة زن به مرد، معلول علاقه‎ای است كه ابتدا مرد به زن پیدا می‎كند

با نگاه به آیات و سخنان فرستادگان خدا در می‎یابیم كه طلاق بسی منفور است و زشت‎ترین حلال خداست و شرایط سختی برای آن قرار داده است. به این صورت كه مرد به طور مطلق‎العنان نمی‎تواند زنش را رها كند. شرائط به گونه‎ای سخت بود (نسبت به قبل از اسلام) كه مردان سالهای ظهور اسلام دیدند كه در اجرای طلاق موانع سنگینی بر سر راه آنان است. تبعات طلاق از جمله پرداخت مهریه، نفقه ایام عده، نفقه شیردادن به فرزند، حق سرپرستی و... سبب شد كه جلوی ظلم به زنان گرفته شود.

از این‎رو اسلام برای محدود كردن اختیار مردان از دو طریق مۆثر و نافذ اقدام نمود یكی از راه تربیت اخلاقی و تحكیم پایه‎های ایمان به خداوند و دیگر بوسیله جعل موانع و شرایط فوق‎العاده مشكل برای طلاق افزون بر این باید گفت علاقة زن به مرد، معلول علاقه‎ای است كه ابتدا مرد به زن پیدا می‎كند.اگر عشق و علاقه از مرد بوجود نیاید، علقة زوجیت نیز سر نمی‎گیرد. زیرا رابطة زوجیت بر پایة علقة طبیعی است، و آغازگر علقه مرد است. این مرد است كه اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند، زن نیز او را دوست می‎دارد، بی‎وفائی زن عكس‎العمل بی‎وفائی مرد است. بنابراین كلید استحكام بخشیدن (به ازدواج) را خلقت به مرد داده است.زمان كه شعلة محبت و علاقه مرد خاموش شود ازدواج از نظر طبیعی مرده است. بنابراین همانگونه كه مرد آغازگر یك زندگی در طبیعت است، پایان‎دهنده نیز اوست و این طبیعت است كه كلید فسخ طبیعی را به مرد داده است و اصولاً‌ چیزی كه طبیعت به كسی بدهد، قابل واگذاری نیست.

مردوزن

لذا مكانیسم طبیعی ازدواج این است كه زن محبوب و محترم باشد و اگر به عللی زن از این مقام سقوط كرد و شعلة محبت مرد نسبت به او خاموش شد یك اجتماع طبیعی به حكم طبیعت از هم پاشیده است.دلیل دیگر این‎كه حكم طلاق تأسیس اسلام نیست بلكه روال زندگی مردم بر آن بوده و اسلام آنرا با شرایطی سخت امضاء كرده است. پس اسلام حق طلاق را واگذار نكرده است بلكه مردها زنانشان را طلاق می‎دادند و اسلام آنرا طبق احكامی خاص تأیید كرد. مردم به مرور زمان عادت كردند كه حقوق همسرشان را در هر حالت حتی طلاق بپردازند. تا این‎كه در عصر ما به گونه‎ای جلوه كرد كه زنان احساس كردند وجودشان در منزل معلّق است و مرد هرگاه بخواهد بدون هیچ بهانه و دلیلی می‎تواند همسرش را رها سازد. این نگرانی باعث شد كه قانونگذار برای حمایت از خانواده قانونی تصویب كند.

از حضرت امام خمینی (ره) سۆال كردند: مسأله اختیار طلاق به دست مرد، موجب ناراحتی و تشویش خاطر گروهی از زنان مبارز ایران شده است و گمان می‎كنند كه دیگر به هیچ وجه حق طلاق ندارند و از این موضوع افرادی سوء‎استفاده كرده و می‎كنند. امام (ره) پاسخ دادند: برای زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را بدست گیرند به این معنی كه ضمن عقد نكاح اگر شرط كنند كه وكیل باشند در طلاق (مطلق یا مشروط)، زن وكیل باشد كه خود را طلاق دهد. دیگر هیچ اشكالی برای خانم‎ها پیش نمی‎آید و می‎توانند خود را طلاق دهند.با بروز مشكلاتی در نظام خانواده، هم فقه و هم قوانین عرفی راهی جدید برای حمایت از زنان باز كرد. زن با ارائه ادلة محكمه پسند در مواردی می‎تواند به دادگاه رفته و درخواست طلاق كند. برای نمونه، در جایی كه مرد توانائی عمل زناشویی را ندارد. یا مفقود الاثر شده و یا نسبت ناروایی به زنش زده و یا دوام زوجیت موجب عُسر و حرج زوجه است، دادگاه مرد را احضار كرده تا این‎كه زنش را طلاق دهد. و اگر مرد از این كار سر باز زد، دادگاه (حاكم شرع) او را طلاق می‎دهد.

طلاق كه آن روی سكه ازدواج است، قبل از این‎كه جایگاهی حقوقی، مدنی داشته باشد، ریشه در طبیعت دارد و هر زمان كه شعلة محبت و علاقه مرد خاموش شود ازدواج از نظر طبیعی مرده است

نیز باید خاطر نشان كرد كه سوءاستفاده برخی از اختیاراتی كه دارند به منزلة ضعف نظام اسلام نیست و مختار بودن مرد در شرائط عادی، نه كاشف از بی‎توجهی به زنان است و نه طرفداری از مردان، بلكه به لحاظ خانواده، و نیز در راستای رعایت سایر قوانین فقهی است. هرگاه زن از بودن در كنار مردی ناراحت باشد با بخشیدن مبلغی می‎تواند خود را طلاق دهد كه در اصطلاح طلاق خُلع گویند. با این بیان جای هیچ‎گونه نگرانی برای زنان نیست.

فرآوری : هانیه اخباریه

بخش حقوق تبیان


منابع :

حقانی زنجانی، حسین، طلاق یا فاجعه انحلال خانواده، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ص 27.

مهرپور، مباحثی از حقوق زن، انتشارات اطلاعات، ص 167.

بقره/231، 232، 237، 238، طلاق/1. وسایل الشیعه، ج 15، كتاب الطلاق، باب 1، مقدمات طلاق.

حجازی، بنفشة، زن به ظن تاریخ، نشر شهرآب، چاپ اول، 1370.

مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ بیست و نهم، 1379، ص 248.

قانون مدنی ماده، 122، 1130، 1129، (در موارد امكان فسخ نكاح، مجموعه كامل قوانینی 79).

مقالات مرتبط:

طلاق در بیماری های صعب العلاج جدید 

خواستگاری شرعی و قانونی چه ویژگی هایی دارد؟

طلاق برای ایرانیان مقیم خارج از کشور