تبیان، دستیار زندگی
هاتف علیمردانی بعد از دو تجربه در حوزه سینمای کودک، به یک بار مسیر خود را به سمت فیلم های اجتماعی تغییر داد. «مردن به وقت شهریور» چهارمین اثر، علیمردانی فیلمی اجتماعی و رئالیستی درباره تقابل بین دو نسل است که مشخصاً موقعیت جوانان دهه 70 را در چنین وضعیتی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردن در میان دو نسل

گفت و گو با هاتف علیمردانی کارگردان «مردن به وقت شهریور»


هاتف علیمردانی بعد از دو تجربه در حوزه سینمای کودک، به یک بار مسیر خود را به سمت فیلم های اجتماعی تغییر داد. «مردن به وقت شهریور» چهارمین اثر، علیمردانی فیلمی اجتماعی و رئالیستی درباره تقابل بین دو نسل است که مشخصاً موقعیت جوانان دهه 70 را در چنین وضعیتی به تصویر می کشد. علیمردانی سعی اش بر این است که در مسیر فیلمسازی اش فیلم به فیلم بهتر شود و در این لحظه «مردن به وقت شهریور» را تمام آن چیزی می داند که از سینما بلد است. با او درباره خودش و آخرین تجربه فیلمسازی اش گفت و گو کرده ایم که در زیر می خوانید.

مردن در میان دو نسل

شما 4 فیلم بلند ساختید كه 2 فیلم اول در ژانر كودك و كاملاً متفاوت از 2 فیلم دیگرتان است. چطور شد كه به این تغییر رسیدید؟

ـ من قبل از اینكه وارد سینما شوم، شاعر و ترانه‌سرا بودم و همچنین فعالیت‌های زیادی در زمینه كتاب كودك داشتم. دوست دارم سینمای كودك را تجربه كنم، اما به دلیل اینكه در بخش خصوصی امكان ادامه فعالیت نیست آن را رها كردم. این سینما نیاز به حمایت بخش دولتی دارد و به خاطر فقدان چنین حمایتی ادامه فعالیت در این عرصه میسر نبود.

یعنی اگر شرایط مهیا شود دوباره به آن سمت بازمی‌گردید...

ـ بله. اگر حمایت‌های دولتی مهیا باشد دوست دارم در سینمای كودك و البته در یك فضای مطلوب فعالیت كنم. از آن طرف هم سینمای اجتماعی و به نوعی سینمای شاعرانه را دوست دارم. خیلی تمایل دارم كه فضای شاعرانه‌ای در فیلم‌هایم جریان داشته باشد و در «به خاطر پونه» و «مردن به وقت شهریور» هم سعی كردم این فضا را رعایت كنم. در اصل من تمام ژانرهای سینمایی را مثل یك تصویر نقاشی می‌بینم. یك نقاشی را هم می‌توان بدون فكر و كلی كشید و هم می‌توان برای تمام اجزایش اول به معنای آن خطوط فكر كرد و بعد به ترسیم‌اش درآورد. در نهایت هر شیوه‌ای را كه به كار می‌بریم نقاشی باید معنایی داشته باشد. سینما هم به همین ترتیب است مهم اعتقاد و معنایی است كه اثر ساخته شده دارد حالا چه در ژانر كودك و چه در ژانر بزرگسال.

بعد از «به خاطر پونه» با آن فروش میلیاردی كه داشت حساسیت‌هایتان بیشتر از قبل نشد؟ هم در زمینه نگارش فیلمنامه، هم كارگردانی، هم تهیه و...

ـ ‌همیشه اعتقاد بیشترم به آخرین ساخته‌ام است، اما حتی نسبت به آن هم وقتی زمان كوتاهی می‌گذرد به نظرم خیلی ساده لوحانه می‌آید و انتهای آن فیلم می‌شود، آغازی برای فیلم بعدم. معتقدم باید فیلم به فیلم بهتر شوم و بی‌تجربه‌گی‌ها و بی‌سوادی‌های خودم را ارتقا ببخشم. ضمن اینكه پاشنه آشیل سینمای ایران را فیلمنامه می‌دانم و به شدت كار گروهی و شهودی می‌كنم. سعی‌ام بر این است كه در فضای ناتورالیستی‌تری به فیلمنامه نگاه كنم و فضا و مكان را طوری بنویسم كه با واقعیت مطابقت داشته باشد. در مجموع «مردن به وقت شهریور» تمام آن چیزی است كه من از سینما بلدم.

ایده «مردن به وقت شهریور» از كجا آمد؟

ـ ایده «مردن به وقت شهریور» در كنار ما نفس می‌كشد. نسل جوان، یاغی، بی‌آرمانی كه بدون تعریف درستی از مدرنیته در حال پوست عوض كردن هستند. آنها با 2 فرهنگ متفاوت (در خانه و بیرون خانه) مواجهند و در برابر مسائل كوچك و بزرگ زندگی‌شان درست تفهیم نشده‌اند. آنها با مشكلات سختی روبرو هستند. آنها نسل جوانی‌اند كه از دنیای زیبای كودكی وارد برهوت بی‌نام و نشانی شده‌اند و راهنمای درستی ندارند. ما بدون اینكه جوانان مان را نسبت به این جامعه و مسائلش تفهیم كنیم، منع‌شان می‌كنم و این نسل مثل نسل ما نیست كه بشود با ترس و تهدید روبرویش ایستاد.

«مردن به وقت شهریور» درباره مسائل و مشكلات جوانان و عدم ارتباط درستی است كه والدین با آنها برقرار می‌كنند. راجع به دیوار بزرگی كه بین این دو نسل حایل شده. راجع به نسلی است كه تعاریف درستی از واژه‌هایی مثل شرافت اخلاقی، انسانیت، صداقت و دوستی ندارند.

پس منظورتان تقابل بین دو نسل و تقابل بین مدرنیته و سنت بوده...

ـ كاملاً. جامعه در حال پوست عوض كردن است. آنچه كه امروز ما تهاجم فرهنگی نامیدم گوشه‌‌ای از مدرنیته غیرقابل انكاری است كه اگر درك درستی از آن نداشته باشیم، نخواهیم با آن همراه شویم و نقاط ضعف و قدرت آن را به جوانان‌مان بشناسانیم از قافله عقب می‌مانیم. نمی‌توان جلوی مدرنیته دیوار كشید. «مردن به وقت شهریور» درباره مسائل و مشكلات جوانان و عدم ارتباط درستی است كه والدین با آنها برقرار می‌كنند. راجع به دیوار بزرگی كه بین این دو نسل حایل شده. راجع به نسلی است كه تعاریف درستی از واژه‌هایی مثل شرافت اخلاقی، انسانیت، صداقت و دوستی ندارند.

انگار توجه و وزن بیشتر را هم برای جوانان دهه 70 قائل شدید...

ـ اینطورها هم نیست. از دهه 40 كه شروع كنیم، آنها آدم‌هایی بودند كه بعدها در جنگ ایستادگی كردند. دهه 50 كسانی‌اند كه كمی از ایدئولوژی و جسارت دهه 40 را دارند. در دهه 60 هنوز هم آن آرمان‌ها وجود دارد و اما دهه 70. با وجودیكه سال‌هاست در موردشان تحقیق می‌كنم اما هنوز نتوانسته‌ام به تعریف درستی از این نسل یاغی كنترل نشده بی‌آرمان برسم.

برداشت تان از واقعیات جوانان این دوره را چطور به تصویر كشیدید؟ با چه ابزار و نشانه‌هایی؟

ـ من بدون اینكه گاردی بگیرم، دروغ بگویم یا قضاوت كنم واقعیت‌هایی از جوانان نسلی را تعریف كردم كه یاد گرفتند با مسائل و مشكلات زندگی‌شان زیركانه برخورد كنند. نسل ما خیلی راحت مرعوب می‌شد. ما همیشه چه از طرف خانواده‌هایمان و چه از جهات دیگر مرعوب ترس و تهدید بودیم، اما این نسل اینطور نیست. این نسل جستجوگری است كه اگر بی‌پاسخ بماند، آن چیزی را انتخاب می‌كند كه خود می‌داند بدون اینكه از كسی بترسد و مطمئناً اگر تصمیم درستی در این رابطه وجود نداشته باشد به سمت راه نادرست می‌رود. من در این فیلم سعی كرده‌ام بی‌آنكه نگاهی آرتیستیك و داستان پردازانه به سینما داشته باشم فضای رئالیته داستان را به سمتی مستندگونه و ناتورالیستی ببرم.

مردن در میان دو نسل

در این رابطه چقدر به تحقیق‌های اجتماعی رجوع كردید؟

ـ خیلی زیاد. با متخصصان زیادی صحبت كردم، اما آنچه به من خیلی تصویر داد (با توجه به آزادی‌هایی كه از سینمای ایران سراغ داشتم و خط قرمز‌هایی كه اجازه نمی‌داد بیشتر از این جلو بروم) نشستن پای صحبت بسیاری از جوانانی بود كه در زندگی به مشكلات اساسی برخورده‌اند. «مردن به وقت شهریور» تا حدی نزدیك به واقعیات است چون وضعیت موجود بدتر از آن است كه در فیلم دیده می‌شود، اما محدودیت‌های سینمای ایران اجازه پیشروی بیشتر از این را به ما نمی‌داد. مسۆولان باید به حساسیت شاخك‌های فیلمسازها و هنرمندان اعتماد كنند. ما عاملی برای تخریب نیستیم. ما آمدیم كه در مورد مسائل و مشكلات صحبت كنیم تا راه‌های بهتر و تازه‌تری برای افراد این جامعه باز شود. «مردن به وقت شهریور» تنها گوشه‌ای از آن چیزی است كه بر جوانان ما می‌گذرد.

در نگارش فیلمنامه اول به خط اصلی رسیدید و بعد وارد جزئیات شدید؟

ـ معتقدم كه بار دراماتیك شخصیت‌های یك داستان مهم‌تر از قصه‌ای هستند كه رقم می‌خورند. قصه را می‌توان به هزاران شكل ممكن نوشت، اما رئالیته‌ای كه من در سینما به دنبالش هستم این است كه به عمق درونی كاراكتر پی ببرم و جزئیاتی كه از شخصیت آن آدم وجود دارد را وارد فیلم كنم. وقتی شخصیت‌ها درست چیده شوند، قصه خود به خود درست جلو می‌رود. قطعاً نوشتن سناریو تعریف كلاسیكی دارد، اما آنچه مهم است و فیلم خوب را از بد متمایز می‌كند شخصیت‌پردازی درست است. مثلاً در «به خاطر پونه» اگر بهم ریختگی‌های زمانی را كنار بگذاریم و آنها را تعریف خطی كنیم وجه تمایزش با فیلم‌های دیگر در رابطه با «اعتیاد» می‌شود بار دراماتیكی كه در شخصیت فرهاد اصلانی وجود دارد. فرهاد اصلانی به عنوان كسی كه به جرأت می‌گویم بهترین بازیگر امروز سینمای ایران است توانست تمام جزئیاتی كه ما در فیلمنامه به آن رسیده بودیم را اجرا كند. جزئیاتی كه او بازی كرد به كمك باور شخصیت‌اش توسط بیننده آمد. اصلانی در این فیلم 3 بار كتك می‌زند، اما هیچوقت بدمن داستان نمی‌شود. این به دلیل بار دراماتیكی است كه برای آن شخصیت به اجرا درآورده بود و اجازه قضاوت به بیننده را نمی‌داد.

با این حساب شما خیلی روی لایه‌های زیرین شخصیت‌ها، قصه‌ و البته مایه‌های اخلاقی موجود در قصه كار می‌كنید.

ـ مهم حرف درست زدن است. فیلمساز اجتماعی باید بتواند بدون قضاوت كردن و تحمیل كردن عقایدش بدی‌ها را نشان بدهد كه در پایان نتیجه درستی به بیننده ارائه دهد. در «مردن به وقت شهریور» خانواده‌ای نابسامان به راهی می‌روند كه در پایان دچار بهم ریختگی‌هایی می‌شوند و به دلیل عدم تعریف درست از اخلاقیات از درون متلاشی می‌شوند.

از حیث انتخاب بازیگر هم فیلم ویترین خوبی دارد. این انتخاب‌ها به خاطر جلب مخاطب بوده یا انگیزه دراماتیك داشته؟

ـ حمید فرخ‌نژاد و هانیه توسلی هر دو بازیگران سیمرغ گرفته سال گذشته جشنواره و نازنین بیاتی و مارتین شمعون‌پور نیز از پدیده‌های جشنواره قبل هستند و همه اینها در این فیلم آمدند و نقش‌های مكمل دو جوان را بازی كردند. یعنی در یك هارمونی قرار گرفتند كه 2 جوان بتوانند دیده شوند. تلفیق بازیگران صاحب نام و جوان فیلم كنار یكدیگر در واقع تلفیقی از تجربه و درخشش است و در نهایت من از این انتخاب‌ها بسیار راضی‌ام.

مردن در میان دو نسل

تدوین كار به چه شكل بود؟ بعد از پایان فیلمبرداری تدوین را شروع كردید یا همزمان با فیلمبرداری؟

ـ همزمان با فیلمبرداری. از آنجا كه در فیلم «به خاطر پونه» از یك روایت غیرخطی استفاده می‌كردیم تدوین كمی پیچیده‌تر بود، اما در این فیلم تدوین را كلاسیك‌تر دیدیم. ضمن اینكه فكر می‌كنم تدوین اصلی فیلم من از موقع نگارش فیلمنامه شروع شد. امیر ادیب‌پرور تدوینگر فیلم كه از دوستان خوب من هم هست از ابتدای نگارش فیلمنامه با من بود و با هم همفكری می‌كردیم. در كل «مردن به وقت شهریور» نتیجه یك كار گروهی جوانانه است. گروه ما از هر فیلم با هم به فیلم بعد سفر می‌كنند و اصلاً یكجور با هم زندگی می‌كنیم. ما به دستمزد فكر نمی‌كنیم و فقط و فقط نتیجه كار برایمان مهم است. من و امیر از همان ابتدای داستان در رابطه با محوریت قصه، جا به جایی و چیدمان سكانس‌ها، ریتم و ... با هم صحبت می‌كردیم و اولویت ما در وهله نخست ساخت فیلمی بود پرریتم به شكلی كه مخاطب را خسته نكند.

 برای حفظ این ریتم و ضرب‌آهنگ در طول فیلم چه كردید؟

ـ فكر می‌كنم الان و تازه بعد از چهارمین فیلمم ریتم را یاد گرفتم و می‌توانم بگویم «مردن به وقت شهریور» ریتمی كه می‌خواهم را داراست. به نظرم اینكه كارگردان بتواند ریتم فیلمش را حفظ كند تا در دقایق مختلف داستان بیننده خسته نشود یكی از جنبه‌های اصلی سینمای مردمی و عامه‌پسند است.

چطور شد كه به نام زیبای «مردن به وقت شهریور» رسیدید؟

ـ من با شعرهای استاد سید علی صالحی بزرگ شدم. شعرهای اساتیدی مثل ایشان تأثیرات بسیاری در شكل گیری جوانی نسل ما داشت. من عشق، دانستن، بزرگ شدن و... را مدیون بسیاری از این بزرگانم. استاد صالحی كتابی دارند با عنوان «عاشق شدن در دی ماه، مردن به وقت شهریور» و نام فیلم ادای دینی بود به ایشان. البته در انتها  فیلم باز هم با جمله‌ای از ایشان تمام می‌شود «من نمی‌دانم، نمی‌دانم اینهمه دیوار، از خواب آبی ارغوان چه می‌خواهند».

بسیار عالی. سخت‌ترین چالشی كه در فیلم‌تان با آن مواجه بودید، چه بود؟

ـ تهیه سرمایه.

بیشتر توضیح می‌دهید.

ـ به هر حال سرمایه تولید برای سینمای مستقل اصلاً قابل قیاس و رقابت با سینمای دولتی نیست. ما با سرمایه‌ای ناچیز باید فیلمی بسازیم كه استانداردهایش، استانداردهای قابل قبولی هم باشند.

مردن در میان دو نسل

لوكیشن‌های فیلم‌تان در كجا قرار داشت؟

ـ سعادت آباد و شهرك غرب چون اتفاقات داستان ما هم در همین منطقه می‌افتد. اصلاً انگار سعادت‌آباد به خاطر فضای آرام و همچنین نزدیك بودنش به فضاهای شهری هالیوود ایران شده.

كار بعدی‌تان چیست؟

ـ كار بعدی‌ام در رابطه با دختر جوان دهه 70 است كه فكر می‌كنم داستان جهانی‌تری نسبت به «به خاطر پونه» و «مردن به وقت شهریور» دارد. حدود یك ماه است كه نگارش فیلمنامه‌اش را شروع كردم و انشاا... برای تابستان سال آینده آن را كلید می‌زنم.

فكر می‌كنید تماشاگران در جشنواره فجر امسال چه استقبالی از فیلم‌تان بعمل می‌آورند؟

ـ من به عنوان فیلمساز رسالتی دارم و می‌گویم حتی اگر یك جوان با دیدن فیلم من آگاهی پیدا كند یا والدین متوجه شدند كه این تنها فرزندان دیگران نیستند كه از مسیر درست خارج می‌شوند، كارم را انجام داده‌ام. اگر این رسالت اجتماعی را فیلم من انجام دهد راضی‌ام و فكر می‌كنم مهمترین رسالت یك فیلمساز اجتماعی آگاهی رساندن به جامعه است.

با توجه به ركورد سینما در سال‌های اخیر به نظر شما فیلم‌های این دوره از جشنواره می‌توانند رونقی به بازار اكران سینماها بدهند؟

ـ به نظرم اتفاق خیلی خوبی در سینمای ایران افتاده. حضور فیلمسازان صاحب نام در كنار فیلمسازان جوان گستره وسیعی ایجاد كرده كه حتماً به رونق در اكران كمك می‌كند. مدیریت رضاداد امسال نوید جشنواره‌ای خوب را می‌دهد و امیدوارم دبیری ایشان برای 3 سال دیگر نیز ادامه داشته باشد. من جزو معدود كارگردانانی‌ام كه 4 سال پیاپی در فجر فیلم ارائه دادم و هر سال با یك دبیر جشنواره و سلیقه‌ای مختلف روبرو بودم و این واقعاً برای یك فیلمساز ناراحت كننده است.

و نكته آخر؟

ـ امیدوارم در جشنواره امسال به جوانان بها داده شود. در فیلم من یكسری جوان بازی كردند كه فكر می‌كنم می‌توان به آینده‌شان امیدوار بود. باید كار اینها را دید و كمك كرد كه راهشان باز شود.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه بانی فیلم / ساناز قنبری

مطالب مرتبط:

«قصه‌ها» را بدون قانون‌شکنی ساختم    

لیست کامل فیلم‌های فجر سی دوم

ابهام یک واژه ی سینمایی