بهترین زمان مراجعه به پزشک !!
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مردم هر شهرى به سه چیز نیازمندند كه در امور دنیا و آخرت خود به آنها رجوع كنند و چنانچه آن سه را نداشته باشند گرفتار جهل و نابسامانى مى شوند: دین شناسِ داناىِ پرهیزكار، حاكم نیكوكارى كه مردم از او اطاعت كنند و پزشك بصیرِ مورد اعتماد.
طب در لغت به معنای «ملاطفت و مهربانی» آمده است و طبیب را نیز «مشفق و یاور»[1] دانسته اند. و از آن رو که با بیمار مودبانه و با مهربانی رفتار می کند او را «رفیق» نامیده اند.[2] طبیب حقیقی خداوند متعال است زیرا ایشان به درد و درمان تمام بیماران عالم و داناست. حضرت ابراهیم علیه السلام شفا دهنده ی امراض و بیماریها را خداوند متعال معرفی نموده است و در این خصوص می فرماید: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین»[3] مفسران تعبیر «مَرِضْتُ» در این آیه را بیانگر آن نکته دانسته اند که در پیدایش بیمارى، خود ما مقصّریم؛ زیرا علّت بیشتر بیماریها افراط و تفریط خود انسان در خوردنیها و نوشیدنیها و جز آن است.[4]
در خصوص شفای امراض از جانب خداوند سبحان در این آیه برخی بر این باورند که خداوند متعال نوع مرض و نوع درمان و داروی آن بیماری را به پزشک الهام می کند و یا اینکه به بیمار الهام می کند که چگونه بر اساس دانسته های خود به نحوه ی درمان خویش پی ببرد و یا آنکه از طرق غیر عادی سلامتی را به جسم انسان برمی گرداند.[5] به عبارت دیگر شفا از سوی خدا و تأثیر داروها نیز بسته به اراده خداوند است.[6]
در روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام بر این امر تأکید شده است که تا آن جا که بدن قدرت تحمل و بیماری را دارد نباید به پزشک مراجعه کند؛ زیرا مصرف دارو بدون ضرورت برای سلامت انسان زیانبار است. امام علی علیه السلام می فرماید: « با درد خویش تا آن هنگام که با تو مدارا می کند مدارا کن»[7] و از امام کاظم علیه السلام روایت شده است: «تا زمانی که بیماری به جد با شما درگیر نشده است درگیر معالجه ی طبیبان نشوید که درمان به مانند ساختمان است که مقدار کمی از آن شخص را به مقدار فراوانش می کشاند»[8].
با وجود آنکه خداوند متعال شفا دهنده ی امراض و بیماری ها است؛ لکن نباید از نقش واسطه ای پزشک و طبیب نیز در مداوای بیمار چشم پوشی نمود؛ زیرا وجود اطباء و پزشکان برای هر جامعه انسانی امری لازم و اجتناب ناپذیر دانست چنانچه امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: «مردم هر شهرى به سه چیز نیازمندند كه در امور دنیا و آخرت خود به آنها رجوع كنند و چنانچه آن سه را نداشته باشند گرفتار جهل و نابسامانى مى شوند: دین شناسِ داناىِ پرهیزكار، حاكم نیكوكارى كه مردم از او اطاعت كنند و پزشک بصیرِ مورد اعتماد.» [9]
امام کاظم علیه السلام روایت شده است: «تا زمانی که بیماری به جد با شما درگیر نشده است درگیر معالجه ی طبیبان نشوید که درمان به مانند ساختمان است که مقدار کمی از آن شخص را به مقدار فراوانش می کشاند
همچنین از ایشان نقل شده است که فرمودند: موسی بن عمران به خدا عرض کرد: خداوندا! درد از کیست؟ فرمود: از من. عرض کرد: دوا از کیست؟ فرمود: از من عرض کرد: پس بندگان تو با معالجه چه کار دارند؟ فرمود: به وسیله ی آنها دلهای بیماران را پاکیزه و خرسند می سازد و به همین خاطر معالج را طبیب نامیدند».[10]
آنچه از این روایت بر می آید آن است که حضور فردی دلسوز و مهربان به عنوان پزشک نقش بسزایی در بهبود و مداوای بیمار دارد؛ زیرا با ریشه دواندن بیماری در وجود انسان نگرانی و اضطراب سراسر وجودش را فرا می گیرد و در این حال صحبت کردن با پزشک در خصوص وضعیت سلامتی خود و چگونگی اکمال و اتمام کلیه ی مراحل درمان تأثیر چشم گیری در روند بهبودی بیمار دارد.
آنچه در این میان باید بدان توجه و عنایت ویژه داشت آن است که از نظر اسلام طبابت افراد غیر متخصص ممنوع و نظام اسلامی موظف است از کار آنان جلوگیری کند و در صورت سرپیچی آنان را زندانی کند؛ زیرا طبابت پزشک غیر متخصص موجب زیان بیمار شده و علاوه بر اینکه مرتکب گناه گردیده براساس قانون ضامن است. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: «بر امام لازم است عالمان تبهکار و پزشکان ناآگاه را به زندان در افکند» [11].
آنچه ارائه گردید نشان از اهمیت و جایگاه حرفه ی پزشکی در جامعه ی اسلامی است؛ زیرا این حرفه با جان انسانها و اسرار زندگی مردم سر و کار داشته و بر افرادی که بدین شغل اشتغال دارند لازم است که متعهدانه و عالمانه در معالجه و مداوای بکوشند.
پی نوشت ها:
[1]. ابن منظور محمد بن مكرم لسان العرب چاپ سوم بیروت دار صادر 1414ه، ج1، ص553
[2]. الطریحى فخر الدین مجمع البحرین تحقیق: سید احمد حسینى چاپ سوم تهران كتابفروشى مرتضوى 1375ش، ج2، ص108
[3]. الشعرا /80 : «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین»
[4]. ر.ک: الطبرسى فضل بن حسن تفسیر جوامع الجامع چاپ اول تهران انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم 1377ش، ج3، ص161 و نیز: الزمخشرى محمود الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل چاپ سوم بیروت دار الكتاب العربی 1407ه، ج3، ص319
[5]. فضل الله سید محمد حسین تفسیر من وحى القرآن چاپ دوم بیروت دار الملاك للطباعة و النشر 1419ه، ج17، ص126
[6]. قرائتى محسن تفسیرنور تهران مركز فرهنگى درسهایى از قرآن1383 ش، ج8، ص328
[7]. نهجالبلاغه ص472
[8]. مجلسى، محمد باقر بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت مۆسسة الوفاء، 1404ه ج59 ص63 ح4
[9]. حرانى، حسن بن شعبه تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین قم 1404ق ص319 و نیز: مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، پیشین ج75 ص229 ح107
[10]. الكلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق الكافی تصحیح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى چاپ چهارم تهران دار الكتب الإسلامیة 1407ه ج8 ص88 ح52
[11]. حر عاملى، وسائل الشیعة، قم، مۆسسه آل البیت علیهمالسلام 1409ق ج27 ص301 ح33798
شهربانو زندلشنی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
بیشتر بخوانیم:
10اثر کم خوری بر سلامت جسم و روح !!
6 ویژگی لازم و ضروری برای یک مربی