تبیان، دستیار زندگی
کارگردان فیلم سینمایی «ملبورن» معتقد است، هرچند این فیلم سینمایی یک درام معمایی است اما برای نگارش و یا ساخت آن از هیچ فیلم سینمایی و یا فیلمنامه ای تاثیر نگرفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلمی شبیه «ملبورن»

سینمای معمایی تخصص من است


کارگردان فیلم سینمایی «ملبورن» معتقد است، هرچند این فیلم سینمایی یک درام معمایی است اما برای نگارش و یا ساخت آن از هیچ فیلم سینمایی و یا فیلمنامه ای تاثیر نگرفته است.

فیلمی شبیه «ملبورن»

نیما جاویدی یکی از کارگردانان جوانی است که در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، اولین اثر سینمایی خود را با نام «ملبورن» در بخش نگاه نو به نمایش خواهد گذاشت.

این فیلم سینمایی یک درام معمایی است و جاویدی داستان آن را درباره زوجی جوان می‌داند که در آستانه سفری ناخواسته درگیر ماجرایی پیچیده می شوند که معماگونه بودن داستان این فیلم جذابیت های بسیاری را برای مخاطب به همراه دارد.

او معتقد است، هرچند در سینمای ایران تجربه های کمی درباره ژانر معمایی وجود دارد، اما زمان زیادی را برای نگارش فیلمنامه این فیلم سینمایی صرف کرده تا اثری متفاوت و منحصر به فرد تولید کند.

جاویدی از هر گونه کپی کردن در سینما پرهیز می کند و ترجیح می دهد اثری را در ژانر محبوب خود که همان درام-معمایی است، تولید کند که کاملا بکر و دست نخورده است.

این فیلم 13 بهمن‌ماه ساعت 21:30 در برج میلاد برای اهالی رسانه، منتقدان و سینماگران به نمایش درآمد . این جدی‌ترین نمایش فیلم در فجر امسال بود.

فیلم سینمایی «ملبورن» به کارگردانی نیما جاویدی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی پیمان معادی، نگار جواهریان، الهام کردا، ویدا جوان و مارتین شمعون پور از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. هومن بهمنش فیلمبرداری این فیلم سینمایی را برعهده داشته و سپیده عبدالوهاب به عنوان تهیه کننده در این فیلم حضور دارد.

به همین بهانه گفتگویی با نیما جاویدی داشته‌ایم:

معمولا کارگردانانی که اولین تجربه سینمایی خود را پشت سر می‌گذارند با مشکلاتی مانند پیدا کردن تهیه‌کننده و یا انتخاب یک فیلمنامه خوب مواجه هستند؛ البته فیلمنامه «ملبورن» را خودتان نوشته‌اید ولی تا چه اندازه در جلب حمایت یک تهیه‌کننده برای ساخت این فیلم با مشکل مواجه شدید؟

- یکی از مسائل و مشکلات کارگردانان فیلم اول، پیدا کردن یک تهیه کننده خوب است. متاسفانه این روزها در سینمای ایران باب شده است که کارگردانان فیلم اول حتما باید بخشی از سرمایه تولید فیلم را هم داشته باشند. من به عنوان یک کارگردان که می خواست اولین تجربه سینمایی خود را پشت سر بگذارد، نه پول داشتم و نه رابطه و همین مسئله سبب شد تا همه انرژی ام را روی فیلمنامه بگذارم.

می دانستم که برای من، با این شرایط تنها راه رسیدن به هدف فیلمنامه است. بعد از نگارش فیلمنامه آن را برای آقای نوروزبیگی بردم و او بعد از خواندن فیلمنامه برای ساخت «ملبورن» اعلام آمادگی کردند. البته بخش اعظم هزینه تولید این فیلم توسط خود آقای نوروزبیگی تامین شد.

فیلمی شبیه «ملبورن»

چرا برای اولین کار سینمایی خود، یک داستان معمایی را انتخاب کردید؟

- درام- معمایی جزو ژانرهایی است که از ابتدا به آن علاقه داشتم و شاید بتوانم بگویم که در این ژانر تسلط بیشتری نسبت به دیگر ژانرهای سینمایی دارم. از دوران نوجوانی نیز به این ژانر در ادبیات و سینما علاقه مند بودم و فیلم های زیادی را  در این ژانر  دنبال کرده و مطالعات بسیاری در این زمینه داشتم؛ ضمن اینکه معتقدم یک درام- معمایی یا یک درام- تریلر- معمایی، بیشتر آن چیزی را که به عنوان یک بیننده از سینما انتظار دارید به شما می دهد. البته واقعا مطمئن نیستم که فیلم بعدی من نیز در همین ژانر باشد.

ژانر معمایی در سینمای ایران چندان موفق عمل نکرده و معمولا مخاطب به راحتی دست فیلمساز را می‌خواند و بیشتر کارگردانان برای فرار از این آسیب سعی می‌کنند از نمونه‌های هالیوودی برای ساخت فیلم خود استفاده کنند. فیلمنامه «ملبورن» تا چه اندازه از نمونه های هالیوودی و یا اروپایی تاثیر گرفته است؟

- به هر حال همه ما به صورت ناخودآگاه از همه چیز تاثیر می گیریم ولی اگر منظورتان الگوبرداری است می توانم با اطمینان بگویم به هیچ وجه. منحصر به فرد و بکر بودن فیلمنامه برایم خیلی مهم است. شاید اگر روزی همه سینماگران به هر دلیلی مجبور به برداشت یا الگوبرداری از فیلمهای یکدیگر شوند، من آخرین نفری باشم که این کار را می‌کنم. این را گفتم که بگویم اصل بودن فیلمنامه برایم ارزش محسوب می شود.

البته بحث اقتباس کاملا فرق می کند. اقتباس  یک کار تخصصی در حوزه فیلمنامه نویسی است و من بلد نیستم. در  اقتباس شما یک کتاب یا نمایشنامه را تبدیل به فیلمنامه می کنید. این بدان معنا است که یک داستان را از یک دنیای کاملا متفاوت به دنیای دیگری مانند فیلمنامه می آورید، کار آسانی هم نیست. مخصوصا آوردن متن از دنیای ادبیات به دنیای فیلمنامه؛ مثل ترجمه یک متن از فرانسه به آلمانی است. باید به هر دو زبان مسلط باشید.

فیلم سینمایی «ملبورن» به کارگردانی نیما جاویدی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی پیمان معادی، نگار جواهریان، الهام کردا، ویدا جوان و مارتین شمعون پور از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. هومن بهمنش فیلمبرداری این فیلم سینمایی را برعهده داشته و سپیده عبدالوهاب به عنوان تهیه کننده در این فیلم حضور دارد.

اما وقتی از یک فیلم دیگر برداشت می کنید یا الگو برمی دارید در واقع به نوعی یک اسکلت مشخص از یک جنس را برمی دارید و با کمی تغییر کمی آن طرفتر می گذارید. مثل این است که بگویید می خواهم شعری را از لهجه اصفهانی به فارسی برگردانم و اسمش را بگذارید ترجمه! چه فایده ای در این به اصطلاح ترجمه کردن وجود دارد وقتی خود شعر اصلی قابل فهم و گویاست؟ در ضمن عموما نسخه اصلی جذابتر است و بیشتر به دل می نشیند به این دلیل که اصیل است. این اتفاق متاسفانه در سینمای ما، البته در بعضی موارد، برای میان‌بر زدن می افتد و تاثیرش سطحی و زودگذر است. البته موارد استثنایی از این کار را هم در تاریخ سینما داریم که معمولا توسط فیلمسازان بزرگ انجام می شود و نتیجه اش هم قابل قبول است، مثلا «قاتلین پیرزن» برادران کوئن که به نظرم از نسخه اصلی بهتر است.

معتقدم مهمترین و البته سخت‌ترین بخش در نگارش فیلمنامه رسیدن به اسکلت داستانتان است؛ چیزی که خودش را در طرح یک صفحه‌ای نشان می‌دهد. من چیزی حدود یک سوم زمان نگارش «ملبورن» را برای رسیدن به همین طرح یک صفحه‌ای گذاشتم؛ زمانی که برایم لذتبخش و در عین حال سخت بود و ممکن هم بود به نتیجه نرسم. ضمنا من نمی‌خواستم به هر قیمت که شده ساخت اولین فیلمم را شروع کنم. اگر در مورد فیلمنامه به نتیجه نمی‌رسیدم ممکن بود دو سال دیگر ساخت فیلم اولم را به تعویق بندازم اما خوشبختانه به چیزی که می خواستم رسیدم.

فیلمی شبیه «ملبورن»

پس شما معتقدید که هیچ نمونه و یا شباهتی بین «ملبورن» و دیگر فیلم هایی که در ژانر معمایی در سینمای ایران و جهان ساخته شده است، وجود ندارد؟

- خیر، نگران نباشید. «ملبورن» یک فیلمنامه اصیل دارد. کاملا زاییده تخیل بنده به عنوان فیلمنامه نویس است و فیلمنامه و حتی اسکلت داستان آن برگرفته از هیچ فیلم، کتاب، شعر، نمایشنامه، ترانه و یا حتی فیلم کوتاهی نیست.

برای نگارش فیلمنامه «ملبورن» چه قدر زمان گذاشتید؟

- نگارش فیلمنامه «ملبورن» 11 ماه به طول انجامید و بعد از آن 5 مرتبه بازنویسی شد. البته من از حدود 10 سال پیش مطالعه در حوزه نگارش فیلمنامه را شروع کردم و برخلاف توصیه ای که بیشتر مکاتب فیلمنامه نویسی به نوشتن فیلمنامه های زیاد برای یادگیری درست می کنند، من نوشتن فیلمنامه ام را تعمدا تا می توانستم به تعویق انداختم و اولین نگارش فیلمنامه ام مربوط به «ملبورن» است.

بازیگران مورد نظر در این فیلم سینمایی را چگونه انتخاب کردید؟

- انتخاب بازیگران بر اساس فیلمنامه و نیاز «ملبورن» بود. باید از بازیگرانی استفاده می کردم که حق مطلب را ادا کنند، بازیگرانی که علی رغم تکنیکی بود نشان می‌توانند کم بازی کنند. در نهایت بعد از بررسی بازیگران حاضر در سینمای ایران به این چیدمان رسیدم. در واقع حضور بازیگرانی چون پیمان معادی، نگار جواهریان،‌ مانی حقیقی، شیرین یزدانبخش و الهام کردا تنها به دلیل توانایی بازی آنها و تناسبشان با شخصیتهای داستان و جنس فیلمنامه بود.

چرا نام «ملبورن» را برای این فیلم انتخاب کردید؟

- این فیلم درباره زوجی جوان است که در آستانه سفر ناخواسته درگیر ماجرایی پیچیده می شوند. این زوج قرار است به ملبورن سفر کنند و اسم فیلم به همین دلیل ملبورن است.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : خبرگزاری مهر / نیوشا روزبان

مطالب مرتبط:

ابهام یک واژه ی سینمایی

شکار خوش‌ صداترین سیمرغ فجر  

تا نسل پنجم