تبیان، دستیار زندگی
چرا میزان شهرت و محبوبیت دو نویسنده که در یک عصر و در یک کشور زندگی می‌کنند، یکسان نیست؟ یکی را «شکسپیر‌»، بزرگترین شاعر و نمایشنامه‌نویس تاریخ ادبیات انگلیس می‌نامند و از دیگری تنها نام و نشانی در کتاب‌های مرجع باقی مانده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نویسندگانی که در سایه بزرگان سوختند


چرا میزان شهرت و محبوبیت دو نویسنده که در یک عصر و در یک کشور زندگی می‌کنند، یکسان نیست؟ یکی را «شکسپیر‌»، بزرگترین شاعر و نمایشنامه‌نویس تاریخ ادبیات انگلیس می‌نامند و از دیگری تنها نام و نشانی در کتاب‌های مرجع باقی مانده است.

گزارش پیش‌رو بررسی وجوه مشابه و متمایز نویسندگان و شعرایی است که در یک عصر زیسته، اما نام یکی زیر سایه‌ی درخشش دیگری از دیده‌ها پنهان مانده است.

 «کریستوفر مارلو»

«ویلیام شکسپیر» و «کریستوفر مارلو»

امسال چهارصدوپنجاهمین زادروز دو نویسنده‌ی بزرگ عصر الیزابتی است. «ویلیام شکسپیر» و «کریستوفر مارلو» هر دو تاثیرات مهمی در سیر تاریخی ادبیات انگلیسی داشته‌اند، اما مقایسه‌ی این دو چهره از نظر شهرت‌، امری تقریبا ناممکن است. خالق «هملت»، «مکبث» و «اتللو» که در زمان خودش دائما به اتهام سرقت ادبی می‌شد و مورد حسادت همدوره‌ای‌هایش بود،‌ اکنون بزرگترین نام را در جهان ادبیات دارد؛ اما کریستوفر مارلو را با بی‌رحمی تمام به عنوان مشروبخواری به یاد می‌آورند که در 29 سالگی در یک دعوا یکی از چشمانش را از دست داد.

«آن سکستون»

«سیلویا پلات» و «آن سکستون»

سرگذشت این دو زن شاعر شباهت‌های عجیبی به هم دارد، اما «پلات» پس از ازدواج با «تد هیوز» دیگر شاعر مشهور انگلیسی و پایان دادن به زندگی‌اش، تبدیل به پدیده‌ی قرن بیستم شد و دوستش سکستون را در یادها کمرنگ‌تر کرد. آنه و سیلویا سال 1958 در بوستون با هم آشنا شدند‌؛ هر دو اشعار اعتراف‌گونه می‌سرودند و در کلاس‌های شعر‌ «رابرت لوول» شرکت می‌کردند. سکستون به عنوان دوست‌، همیشه پلات را به نوشتن بر پایه‌ی تجربیات شخصی و با دیدگاه‌هایی فمینیستی تشویق می‌کرد. هر دوی آن‌ها در سال 1960 اولین مجموعه شعرشان را به چاپ سپردند و نامشان بر سر زبان کتابدوستان و منتقدان افتاد. جالب است که این تنها کتاب چاپ شده از پلات در زمان حیاتش بود.

وی در سپتامبر 1962 از تد هیوز جدا شد و پس از آن، 26 شعر سرشار از مفاهیم خلاقانه سرود. خالق اثر شبه‌زندگینامه‌ی «حباب شیشه‌ای» پنج ماه پس از آن، با کمک گرفتن از گاز آشپزخانه نقطه پایانی بر زندگی‌اش گذاشت. هیوز اما بعد از مرگ پلات، مجموعه شعری به نام «غزال» (1965) را از وی منتشر کرد.

ارتباط دراماتیک این دو شاعر شناخته‌شده، علاوه بر خودکشی نابهنگام و تلخ او، موجب شهرت دوچندان پلات شد. سکستون و پلات هر دو جایزه‌ «پولیتزر» دریافت کردند، ‌گرچه این افتخار بزرگ پس از مرگ به پلات اعطا شد. سکستون پیش از آن که مانند دوستش دست به خودکشی بزند،‌ چندین مجموعه شعر دیگر به چاپ رساند.

«ازرا پاوند»

«تی.اس. الیوت» و «ازرا پاوند»

«ازرا پاوند» از چهره‌های روشنفکر قرن بیستم بود که علی‌رغم پیشی گرفتن از نویسندگان صاحب‌نامی چون «جیمز جویس»، «رابرت فراست» و «ارنست همینگوی»، به دلیل عقاید سیاسی‌اش، ماندگاری در تاریخ ادبیات را به «تی.اس. الیوت» باخت. گرچه پاوند یکی از پایه‌های اصلی مدرنیسم به حساب می‌آید، اکنون الیوت شاعر پیشگام این جنبش ادبی محسوب می‌شود.

پاوند فردی بود که موجب چاپ شدن «ترانه‌ عاشقانه‌ جی.آلفرد پروفراک»، شاهکار ماندگار الیوت شد. تاثیر او در خلق «سرزمین هرز» تا حدی بود که الیوت این اثر را به وی تقدیم کرد و او را «نویسنده‌ای بهتر» از خود خطاب کرد. پاوند به دلیل باورهای ضدیهودی‌اش در زمان جنگ جهانی اول راهی ایتالیا شد،‌ از دو تن از بزرگترین دیکتاتورهای تاریخ یعنی «موسولینی» و «هیتلر» حمایت کرد و آمریکا را به باد انتقاد گرفت.

پاوند فردی بود که موجب چاپ شدن «ترانه‌ عاشقانه‌ جی.آلفرد پروفراک»، شاهکار ماندگار الیوت شد. تاثیر او در خلق «سرزمین هرز» تا حدی بود که الیوت این اثر را به وی تقدیم کرد و او را «نویسنده‌ای بهتر» از خود خطاب کرد.

در سال 1945 این شاعر مدرنیست به خیانت محکوم شد، اما از حکم اعدام گریخت. پاوند سپس مجنون خوانده شد و 12 سال را در بیمارستان روانی سپری کرد. سه سال بعد از دستگیری پاوند بود که تی.اس. الیوت جایزه‌ی نوبل ادبیات را در دست گرفت. پاوند در اواخر عمر اعتراف کرد که تعصبات سیاسی، بزرگترین اشتباه عمرش بوده و همه‌چیز را تباه کرده است.

«لوییس مک‌نیس»

«دبلیو.اچ. اودن» و «لوییس مک‌نیس»

«اودن» و «مک‌نیس» هر دو در سال 1907 متولد و سال 1926 وارد دانشگاه آکسفورد شدند. این دو سال 1936 با هم به ایسلند سفر کردند و یک سال بعد، کتابی را با عنوان «نامه‌هایی از ایسلند» به چاپ رساندند. این دو شاعر در ژانر‌های متعددی قلم زدند‌؛ مک‌نیس نمایشنامه‌های بسیاری برای رادیو «بی.بی.سی» به نگارش درآورد، در حالیکه «اودن» به عنوان منتقد و مقاله‌نویسی زبردست شناخته می‌شد.

اما اعتیاد مک‌نیس به مشروبات الکلی در دهه‌ 1950، کل زندگی ادبی و وجهه‌ اجتماعی‌اش را بر باد داد. مک‌نیس در سال 1963 زمانی که دیگر اشعارش خریداری نداشت، بر اثر ابتلا به ذات‌الریه درگذشت. اودن 10 سال بیشتر از دوستش عمر کرد و طی این یک دهه، آثار مهم بسیاری را خلق کرد که موجب افزایش شهرتش شدند. محبوبیت این شاعر انگلیسی - آمریکایی تا جایی پیش رفت که مجموعه‌ای از 10 قطعه شعر او بیش از 275 هزار نسخه فروش یافت. سال 2007 مصادف بود با 100 سالگی هردوی این شعرا، اما آن که مورد توجه گسترده‌ی رسانه‌ها و اجتماعات ادبی قرار گرفت‌، اودن بود، ‌نه مک‌نیس.

«سموئل تیلر کولریج»

«ویلیام وردزورث» و «سموئل تیلر کولریج»

وردز‌ورث و کولریج با انتشار مجموعه‌ای به نام «ترانه‌های غنایی» جنبش شعر رمانتیک انگلیسی را بنیان گذاشتند. اکثر اشعار این کتاب از آن وردزورث هستند، اما «ترانه‌ دریانورد کهن» کولریج بود که بیشترین توجه و تمجید را در جامعه‌ ادبی آن زمان به خود جذب کرد. متاسفانه اعتیاد شدید این شاعر موفق به تریاک، این سیر صعودی را به سرازیری پر از شکست و تلخ‌کامی بدل کرد. طی یک دهه پس از چاپ «ترانه‌های غنایی»، کولریج از همسرش طلاق گرفت،‌ به همکاری با وردزورث پایان داد و یک سال پس از آن، درآمد سالانه‌ی دولتی‌اش را از دست داد.

علی‌رغم این واقعیت که کولریج هنوز هم با شاهکارهای چون «کوبلای خان» و «ترانه دریانورد کهن» به یاد آورده می‌شود، ‌شهرت و محبوبیتی که وردزورث به دست آورد،‌ بسیار فراتر از وی است. وردزورث 9 سال پس از درگذشت کولریج، به عنوان ملک‌الشعرا دست یافت و شعری که در رثای دوست صمیمی‌اش سرود، هنوز هم به عنوان یکی از آثار برجسته‌ی دوره‌ی رمانتیک به حساب می‌آید.

«فورد مادوکس فورد»

«ژوزف کنراد» و «فورد مادوکس فورد»

فورد 20 ساله اولین رمانش را در سال 1892 به چاپ رساند‌، سه سال پس از آن، جوزف کنراد که در آن زمان 38 سال داشت، نخستین اثر خود را منتشر کرد. تا سال 1900 کنراد چهار رمان دیگر از جمله «قلب تاریکی» و «لرد جیم» را به دست چاپ سپرد،‌ در حالی که فورد بیش از 10 کتاب دیگر که همگی مورد توجه منتقدین قرار گرفتند را تا آن زمان روانه‌ی بازار کرد. خالق «سرباز خوب» سرانجام از دوست خود کنراد شکست خورد،‌ این در حالی بود که انگلیس زبان سوم کنراد بود.

مادوکس فورد در گفت‌وگویی که با «جورج سلدز» داشت‌، درباره‌ی پیشی گرفتن هم‌عصرانش از خود گفت: من به ژوزف کنراد کمک کردم، به همینگوی هم همینطور. من به چندین نویسنده‌ی سرشناس یاری رساندم و بسیاری از آن‌ها مرا شکست دادند. اکنون من پیر شده‌ام، در حالی که نامم مثل همینگوی شناخته‌شده نیست.

به گفته ی سلدز،‌ فورد پس از پایان جمله‌اش بغض کرد و به گریه افتاد.

«دوروتی ریچاردسون»

«ویرجینیا وولف» و «دوروتی ریچاردسون»

ریچاردسون نویسنده‌ای است که اولین رمان سبک جریان سیال ذهن انگلیسی را حتی پیش از نگارش «اولیس» جیمز جویس و «خانم دالووی» ویرجینیا وولف نوشت‌، اما بسیاری از کتاب‌دوستان حتی نام او را نشنیده‌اند.

سال 1915 بود که برادر ناتنی وولف رمان مشترکی از دوروتی ریچاردسون و ویرجینیا وولف را به چاپ رساند. ریچاردسون در نخستین رمانش «سقف‌های تیز» قوانین سجاوندی را نادیده گرفت و ساختاری نو را به کار برد و آن را «نثر زنانه» نامید. اما جالب توجه است که رمان‌های وولف، هم در میان مردم و هم منتقدان ادبی، از ارزش بالایی برخوردارند؛ اما آثار آوانگارد ریچاردسون در دریای گمنامی غرق شده‌اند.

با بررسی سبک زندگی این دو زن نویسنده می‌توان ادعا کرد یکی از دلایل اصلی ماندگار نشدن نام ریچاردسون‌، فقر و فعال نبودن وی در جامعه زمانش بوده است. به گفته یکی از منتقدان،‌ ریچاردسون می‌توانست‌ «گرترود اشتاین»‌ رمان انگلیس باشد، اگر کمی فعال‌تر بود و از رفاه بیشتری برخوردار بود.

ویرجینیا وولف که در خانواده‌ای ثروتمند زاده شد‌، انتشارات خصوصی خود را اداره می‌کرد. اما ریچاردسون در جهتی خلاف وی‌، لندن را در ابتدای حرفه‌ی نویسندگی ترک کرد و راهی کرنول شد. شاید اگر ریچاردسون دوستانی داشت که از سبک و ساختار نویسندگی و نثر دشوارش حمایت می‌کردند، او اکنون هواداران بیشتری در جوامع آکادمیک داشت و جایگاهی برابر وولف در عرصه‌ی شهرت بین‌المللی دارا بود.

بخش ادبیات تبیان


منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)