تبیان، دستیار زندگی
نمایشسرایت درد، که به کارگردانی ماتورین بولز شنبه و یکشنبه، 5 و 6 بهمن ماه، در دو نوبت 17:30 و 19:30 در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر به صحنه رفته، یک اجرای بدون کلام 25 دقیقه ای با تکیه بر بدن و توانایی بازیگر، برآمده از شیوه بیومکانیک مایر هولد و اجرا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بی حرف

نگاهی به نمایش ”‌سرایت درد”‌ نوشته ”‌هادی تابت”‌ و ”‌ماتورین بولز”‌ و کارگردانی ”‌ماتورین بولز”‌ از فرانسه


نمایش"سرایت درد"، که به کارگردانی ماتورین بولز شنبه و یکشنبه، 5 و 6 بهمن ماه، در دو نوبت 17:30 و 19:30 در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر به صحنه رفته، یک اجرای بدون کلام 25 دقیقه ای با تکیه بر بدن و توانایی بازیگر، برآمده از شیوه "بیومکانیک" مایر هولد و اجرایی مبتنی بر فیزیک بدن و سمبلیسم در تئاتر غیرقراردادی (تئاتریکالیسم) است.

بی حرف

در این نمایش، که یک "کالوگرافی" (نمایش صرفا حرکات ترکیبی ) محسوب می شود، طراحی صحنه، نورپردازی خاص، طراحی لباس ویژه و موسیقی، حذف یا به حداقل ممکن رسیده  و بازیگران محور همه چیز در صحنه اند. اصولا در این نوع نمایش ها،  صحنه‌پردازی  و عناصر مختلف بیرونی نمایش، به دلیل نبود امکانات و یا هدف های خاص حذف می شود یا به حداقل می رسد و روایت جای خود را به راوی (بازیگر) می دهد.

در واقع "کالوگرافی" به دنبال پیشنهاد فرم مناسب‌تر برای ارائه بازیگری بر صحنه است. بنابراین راوی یا همان بازیگر، بر داستان سوار و شکل، مقدم بر موضوع می شود. به این ترتیب که داستانی تکراری (موضوعی شناخته‌شده) با کیفیت بدنی و با تأویلی جدید، به عنوان بیومکانیک، عرضه  و در عمل  است که روایت جدیدی از بازیگر ارائه می شود.

در نمایش "سرایت درد"، که تنها نقطه بارز و ویژه آن بازیگری است، موضوع و داستان حتی به صورت تکراری وجود ندارد که شکل را تحت شعاع قرار دهد. همه نمایش شکل و روایتی  با استتیک های فرم های بدنی دو بازیگر دارد، که یکی نقص جسمانی دارد و با یک پا در کنار یک بازیگر کاملا سالم (دوپا) به ارائه فرم های زیبا و هماهنگ بدن و نمایش آکروبات گونه می پردازند. در واقع همه چیز بدون کلام درباره برخورد فرمال دو انسان (سه پا)  است که درهم آمیختگی  این حرکات هماهنگ، منجر به یکی شدن یک پا با دو پا یا دو جفت پا به یک پا  یا از هم جدا  شدن آن ها می شود.  می توان گفت این حرکات یک شکل ترکیبی برای نشان دادن حرکات دیگر است. البته بدون داشتن معنای محتوایی خاص.

دو بازیگر، برای نیمه روایتی بی داستان تلاش می کنند و مفاهیم ساده، مانند مواجهه و برخورد دو انسان ناهمسان (از نظر جسمی) با هم و خلق موقعیت های طنز و هیجان انگیز آکروباتیک را ایجاد می کنند. در این نمایش ما با  چیرگی عامل حرکت بدنی منظم و رها شده بازیگران بر صحنه رو به رو می شویم که به ساخت فرم ها و زبان بدنی منسجمی می رسند.

به طوری که بیشتر امکانات تئاتر کلیشه ای یا تجاری بر اساس یک تقسیم‌بندی ساده تئوریک در روش بازیگری بیومکانیک از صحنه حذف شده  و اجرا فقط در چهار کمی ‍ ت غیرقابل حذف، یعنی صحنه (سن)، نور (به قدری که تاریکی نباشد، مگر در شرایط خاص)، بازیگر (ابرعامل تئاتر) و تماشاگر (البته در این اجرا با میزان بسیار اندک موسیقی) خلاصه می شود  و بدن بازیگران  با یک تقسیم بندی در طراحی بیومکانیکی به چهار قسمت کلی تقسیم می‌شود: سر تا شانه، شانه تا کمر، کمر تا زانو و زانو تا کف پا، که البته در این اجرا تمرکز عمده بر فرم  و حرکت های هماهنگ پاهای بازیگران  و ترکیب  کامل و ایستایی همه حالت های شیوه بازیگری بیومکانیک  (بیشتر حالت ترکیب تمام قد و ترکیب زانو) است. در واقع سه پا از دو بازیگر و کنار هم قرار گرفتن یک بازیگر با نقص عضو (یک پا) در کنار یک بازیگر سالم (دوپا) خود منجر به ایجاد تضاد، تقارن و هماهنگی و در نهایت حرکات ترکیبی (کالوگرافی) می شود و بر اساس همین کالوگرافی  است که درونیات و  انگیزه راوی (بازیگر) عینی می‌شود. در واقع عناصر اصلی در بیومکانیک میر هولدی مانند: اطوار، ژست، میزان آزادی عمل، نوع دامنه حرکت و ریتم از ترکیب فرم بدن با زمانمندی صحنه حاصل می‌شود و فضا متأثر از رنگ روانی صحنه شکل می گیرد.

”‌در این نمایش، که یک "کالوگرافی" (نمایش صرفا حرکات ترکیبی ) محسوب می شود، طراحی صحنه، نورپردازی خاص، طراحی لباس ویژه و موسیقی، حذف یا به حداقل ممکن رسیده و بازیگران محور همه چیز در صحنه اند“

همچنین بازیگران با ارائه بداهه و خلاقیت در هماهنگ کردن حرکات خود، اصل دوم کالوگرافی را نیز ماهرانه اجرا می کنند.

در این اجرا همچنین اندام و بدن بازیگران با قابلیت های خودشان و با به کار گیری تکنیک های آکروبات و ژیمناستیک  (در مواردی هم میم) مورد استفاده قرار می گیرد و همان دو قطعه کوچک موسیقی هم، که در دو صحنه نمایش  مورد استفاده قرار می گیرد، مانند شیوه میر هولدی اساس حرکت بازیگران است.

البته تمام این هنر بازیگری در حد نمونه ای از تیپ، نه شخصیت پردازی باقی می ماند که همین نیز برآمده از "گونه‌گرایی" کالوگرافی و خلق یک "ابرگونه" یا موضوع ریختارشناسانه ای است که گروتفسکی از آن به  عنوان "کنش خلاق" تعبیرکرده است. در واقع "کنش خلاق" (نظم و هماهنگی) این نمایش بر اساس کیفیت حرکت، توانایی به روز بازیگر است که برآمده از تمرکز، حرکت و چرخش های بدن، ایست و ولو شدن روی بدن و رهایی در حرکت و چرخش است (اساس تمرین های بدنی ریچارد چیشلاک) و کیفیت فضاسازی ای در صحنه ایجاد می‌شود. این فرم های بدنی با حرکات پرتابی پی، در پی پیچیده تر وسخت تر می شود و در نهایت در این اجرا، به ساخت تابلوهایی ثابت از حرکت های هماهنگ و فرم های خلاق و متنوع بدن می رسد.

بی حرف

نمایش کوتاه، اما پرحرکت و فرمیک "سرایت درد" با تمام این خلاقیت های بازیگری و شیوه های میر هولدی در کارگردانی، در نهایت به دلیل نداشتن روایت و داستانی دراماتیک در حد یک اجرای آکروباتی هیجان انگیز سیرک باقی می ماند. دقیقا چیزی که خود گروه نیز مدعی آن است (یک خط از تنش مانند شور و هیجان در سیرک است، این خنده در مواجهه با ترس دلیل است) و حتی  برای اجرای نمایش گونه سیرکی هم جایزه بین المللی گرفته. ماتورین بولز کارگردان این نمایش، یکی از بنیان گذاران شرکت "دست ها، پاها و نیز سر" و مجری، مدیر هنری آن هم است و در سال 2009 نیز موفق به دریافت جایزه سیرک های هنری از انجمن نویسندگان فرانسه شده و پیداست به دلیل سبک اجرایی ای که دارد، توانسته شرایط تماشا و سرگرمی  از یک پرفورمنسی جذاب  را برای مخاطبان خود  در سراسر دنیا فراهم کند، یا شاید بتوان گفت این گونه پرفورمنس ها به دلیل نداشتن داستان و روایت دراماتیک می توانند  به سادگی مناسب با شرایط، ضوابط و امکانات کشور میزبان اجرا شوند، حتی اگر بخش هایی از تابلوهای نمایشی آن ها حذف شود.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : سایت ایران تئاتر / فروغ سجادی

مطالب مرتبط:

از خانه ی برناردا...       

تیغ و استخوان ، زخم و سرود 

قتل های آشنا در یك نمایش نو‌آر

مرگ و تولد در شوره زار  

سکوت کنید عروسک ها