وقت خنده
*یکی میخواست یک کبریت سوخته رو روشن کنه،هرچی میزده کبریت روشن نمیشد.
رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه!
میگه: نه بابا، همین پنج دقیقه پیش روشن شد
*به یه نفر میگن با ریلكس جمله بساز.میگه:رفتیم باغ وحش با گوریل عكس انداختیم.
*یکی یه تیکه یخ گرفت دستش تو آفتاب داشت متفکرانه نگاش میکرد بهش میگن چیکار میکنی؟ میگه:من هنوز نفهمیدم این یخه کجاش سوراخه که ازش آب میچکه.
*خانمی به اورژانس تلفن زد و با اضطراب گفت: آقای دکتر زود بیاید ، بچه ام خودکار منو قورت داده.!
- باشه الان می آییم.
- تا رسیدن شما من چه کار کنم؟
- خب با مداد بنویسید!
*توی رستوران، لیوان رو برعکس گذاشته بودند روی میز یکی می ره می شینه سر میز، می گه:
این چه لیوانیه که سر نداره؟! برعکسش می کنه و می گه: چه جالب! ته هم نداره!
فرآوری:نعیمه درویشی
بخش کودک و نوجوان تبیان
منابع: وبلاگ مقیم 2، آسمونی ها،ایران ناز