تبیان، دستیار زندگی
پروژه‌هایی که ایران‌هراسی را در سینما و تلویزیون آمریکا القا می‌کنند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مخالف کشی آمریکایی


پروژه‌هایی که ایران‌هراسی را در سینما و تلویزیون آمریکا القا می‌کنند

آثاری که در سال‌های اخیر به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم در راستای القاء هراس از ایران در سینما و تلویزیون امریکا تولید شده‌اند به‌نسبت سال‌های دورتر بسیار بلند بالاست. چه اینکه این اواخر سردمداران سیاست و سینما در امریکا ابایی از طرح عمومی برنامه‌های خود در این زمینه ندارند و صراحتاً دستاوردهای خود در این میدان را هم اعلام کرده و مرود تقدیر و تجلیل قرار می‌دهند. این رویکرد حتی چنان به‌صورت ویژه در دستور کار کمپانی‌های فیلمسازی در امریکا قرار گرفته که در چند سال اخیر حتی تولیدات گیشه‌ای و به‌تعبیر حرفه‌ای‌ترها «هالیوودی» هم از قلم نیفتاده و تولیدکنندگان این قبیل آثار هم در تاروپود داستان‌های فانتزی و خیالی خود نیم‌نگاهی به وظیفه خود در راستای القای ترس و وحشت از ایران و ایرانی داشته‌اند. وظیفه‌ای که گویی با منطق حاکم در ادبیات مرسوم سیاست‌مداران امریکایی در تناسب است : «با ما باش، در امان باش!». با چنین منطقی احتمالاً «با ما نبودن» بهانه خوبی برای «در امان نبودن» است! در این گزارش مروری مختصر بر برخی از مهمترین تولیدات سینمایی و تلویزیونی در امریکا با دستور کار القاء هراس از «ایران» داشته‌ایم؛ کشوری که هنوز نپذیرفته «با آن‌ها» باشد!

مخالف کشی آمریکایی

ایرانیوم/ iranium/2011

ژانر مستند اگرچه هنوز مورد توجه سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان فرهنگی و سینمایی در ایران قرار نگرفته و ظرفیت آن همچنان مغفول مانده اما در سال‌های اخیر بارها مورد استفاده طراحان تقابل فرهنگی با ایران قرار گرفته‌است. تولیدات مستند به‌ویژه با موضوع تحولات تاریخ معاصر ایران به روندی هدفمند در رسانه‌های خبری فارسی زبان هم بدل شده‌است اما در هشتم فوریه سال 2011 (19 بهمن 89) و درست هم‌زمان با برگزاری جشن‌های دهه فجر در ایران مستندی در سراسر جهان منتشر شد با نام «ایرانیوم» که با ترکیب دو واژه ایران و اورانیوم در همان مرحله انتخاب نام، هدفگذاری خود در ارائه تصویری متفاوت از ایران هسته‌ای را عیان می‌کرد. این مستند به کارگردانی الکس ترمن و تهیه‌کنندگی رافائل شور، مستندی 60 دقیقه‌ای بود که به‌ زبان‌های انگلیسی، عربی، فرانسوی و فارسی منتشر شد. البته نخستین اکران فیلم در کانادا اعتراض دستگاه دیپلماسی دولت وقت ایران را برانگیخت اما اینگونه از سوی وزیر میراث فرهنگی کانادا به اعتراض ایران پاسخ داده شد: «آقای احمدی‌نژاد شما این حق را ندارید که برای مردم کانادا و دولت کانادا تعیین تکلیف کنید که چه فیلمی را ببینند و چه فیلمی را نبینند.» این سطح از حمایت دولتی از مستندی درباره ایران هسته‌ای نشان از رضایت دولتمردان غربی از این پروژه داشت، پروژه‌ای که سعی دارد این‌گونه القا کند که ایران تهدیدی برای همه کشورهای جهان محسوب می‌شود و به‌زودی به سلاح اتمی دست خواهد یافت. در ساخت این مستند از مصاحبه با تعدادی ایرانی و آمریکایی فعال در عرصه ایران‌ستیزی استفاده شده است. گفتمانی که در این مستند بکار گرفته شده و شهره آغداشلو روایت آن را بر روی تصاویر فیلم برعهده‌داشت، به گونه‌ای است که به مخاطب تلقین می‌کند ایران نه تنها در حال ساخت بمب هسته‌ای‌ است که در نظر دارد از آن برای نابودی جهانیان و سلطه بر جهان استفاده کند. این مستند البته از سوی فیلمسازان داخلی بی‌پاسخ نماند و یکسال بعد با رونمایی از مستند «مهارنشده» به کارگردانی مصطفی رضوانی و تهیه‌کنندگی محمد حسن‌پور پاسخی درخور گرفت.

آرگو/ Argo/ 2012

بی‌تردید یکی از شناسنامه‌دارترین و شناخته‌شده‌ترین تولیدات سینمایی ضدایرانی در سال‌های اخیر‌ فیلم «آرگو» با سرمایه‌گذاری جورج کلونی و کارگردانی بن افلک بوده‌است. فیلمی که صراحتاً داستانی مرتبط با تحولات پس از انقلاب اسلامی ایران را برای روایت برگزیده و در این راستا از هر ظرفیت ممکن برای ارائه تصویری معوج و هراسناک از «ایران» و بیش از آن «ایرانی‌ها» بهره گرفته است. فیلم داستان رهایی تعدادی از گروگان‌های امریکایی حادثه تسخیرلانه جاسوسی امریکای در نخستین ماه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را روایت و در تاروپود همین روایت تصاویری بدوی و متوحش از ایرانیان ارائه می‌کند. به‌خصوص که در نماهایی از این فیلم سینمایی مستقیماً «ایرانی‌ها» و نه الزاماً حاکمان ایران مورد هجمه قرار گرفته و به گونه‌ای به مخاطب القا می‌شود که ایرانی جماعت در هر موقعیتی از تصمیم‌گیری آگاهانه و مبتنی‌بر تعقل عاجز است و بیشتر بر اساس احساسات و هیجانات کاذب دست به اقدام می‌زند. نکته قابل تأمل‌تر درباره ی آرگو این که اتفاقاً از سوی رسانه‌های تخصصی و بدنه اصلی منتقدان سینمایی فعال در امریکا نیز به‌عنوان اثری متوسط معرفی شد این بود که این فیلم با مقدمه‌چینی دستگاه‌های تبلیغاتی سینمای امریکا توانست جایزه اسکار به‌عنوان مهمترین جایزه سینمایی امریکا را از آن خود کند. توفیقی که اعلام آن نیز برعهده میشل اوباما، بانوی اول ایالات متحده، از کاخ سفید گذاشته شد تا میزان شعف سیاست‌مداران امریکا از ساخت و اکران چنین فیلمی بیشتر عیان شود. در مواجهه با آرگو مدیران سینمایی وقت ایران اقدام به طرح شکایتی بین‌المللی با استخدام وکیلی فرانسوی کردند که نفس این اقدام در محافل داخلی نیز از تیر منتقدان مصون نماند و سرانجام هم با تغییر دولت در همان نیمه راه پرونده پیگیری این شکایت مختومه اعلام شد. فارغ از این واکنش نه‌چندان حساب شده برخی اخبار سینمایی حکایت از احتمال ساخت فیلمی درباره تسخیر لانه جاسوسی در ایران دارد.

سریال بیست‌وچهار/ 24/ (2001- 2014)

سریال 24  مجموعه‌ای تلویزیونی محصول شبکه تلویزیونی فاکس آمریکا است. پخش این سریال در 6 نوامبر 2001 آغاز شد و در 24 مه 2010 به پایان رسید. اما در تاریخ 13 مه 2013 شبکه تلویزیونی فاکس رسماً اعلام کرد که سریال 24 با 12 قسمت جدید در مه 2014 به تلویزیون بازخواهد گشت. داستان این سریال مربوط به شخصیتی به نام جک باور است که در سی‌تی‌یو (واحد ضد تروریستی امریکا) فعالیت می‌کند. او مأموری ماهر و باتجربه‌است و هر قسمت تلاش او هر روز را برای متوقف کردن یک رشته حملات تروریستی از جمله سوءقصد به جان رئیس جمهور، حملات هسته‌ای، بیولوژیکی و شیمیایی، حملات مجازی و خنثی کردن توطئه‌های شرکت‌های بزرگ و شناختن عوامل فساد در دولت نشان می‌دهد. هر فصل این سریال، 24 قسمت دارد که از لحاظ داستانی بیست‌وچهار ساعت یک روز را شامل می‌شود و مدت هر قسمت حدوداً چهل دقیقه است که با ترکیب پیام‌های بازرگانی دقیقاً یک ساعت می‌شود.این سریال به علت نشان دادن صحنه‌های متعدد شکنجه و استفاده از شخصیت‌های مسلمان به عنوان تروریست در نیمی از فصل‌ها، مورد انتقاد قرار گرفته‌است. با این حال در طول هشت فصل، بارها نامزد دریافت جوایز مختلف شده و برخی از آن‌ها از جمله جایزه امی بهترین سریال درام در سال 2006 و جایزه گولدن گلوب بهترین سریال درام در سال 2003 را دریافت کرده‌است. هم‌چنین 24 طولانی‌ترین سریال تلویزیونی درام به حساب می‌آید. تم ایران هراسی این سریال در فصل هشتم به اوج می‌رسد، آنجا که رئیس جمهور حسن برای به سرانجام رساندن مذاکرات هسته‌ای راهی آمریکا شده‌است. رئیس جمهور حسن با توطئه‌ای توسط افراطیون مرتبط با برادرش در آستانه ترور شدن قرار می‌گیرد. شرایط در جمهوری اسلامی کامستان (به‌عنوان نمادی از ایران) پیچیده است. اتفاقاتی که رخ می‌دهد شبیه رویدادهای سیاسی سال 88 است. رئیس جمهور حسن قصد دارد با آمریکایی‌ها تعامل کند اما افراطیونی که در کشورش زندگی می‌کنند از فرایند پیش روی مذاکرات صلح آمیز جلوگیری می‌کنند. رئیس جمهور حسن ناچار می‌شود دستور دهد اطرافیانش از جمله جاموت (نوید نگهبان) در حصر خانگی باشند. پیچیدگی روابط میان آمریکا و کامستان به شرایط چهار سال اخیر در ایران نقب می‌زند. رئیس جمهور حسن شباهت‌های پارادوسیکالی به حسن روحانی رئیس دولت دهم دارد. رئیس جمهوری که طبق روایت سریال تکلیفش با خود و اطرافیانش به هیچ وجه مشخص نیست.

نکته قابل تأمل‌تر درباره ی آرگو این که اتفاقاً از سوی رسانه‌های تخصصی و بدنه اصلی منتقدان سینمایی فعال در امریکا نیز به‌عنوان اثری متوسط معرفی شد این بود که این فیلم با مقدمه‌چینی دستگاه‌های تبلیغاتی سینمای امریکا توانست جایزه اسکار به‌عنوان مهمترین جایزه سینمایی امریکا را از آن خود کند. توفیقی که اعلام آن نیز برعهده میشل اوباما، بانوی اول ایالات متحده، از کاخ سفید گذاشته شد تا میزان شعف سیاست‌مداران امریکا از ساخت و اکران چنین فیلمی بیشتر عیان شود

رکن پنجم/ The Fifth Estate / 2013

رکن چهارم اصطلاحی است که به رسانه‌های خبری و نقش آنها در حفاظت و تثبیت دموکراسی اطلاق می‌شود. از سوی دیگر اصطلاح ستون پنجم نیز در توصیف نیروهای خبررسان و یا همان جاسوسان به کار می‌رود. نام فیلم «رکن پنجم» ترکیبی از این دو تعبیر است و اشاره به زندگی جولیان آسانژ مدیر سایت خبرساز ویکی لیکس که با افشاگری علیه سیستم سیاسی امریکای شهرتی جهانی پیدا کرد، دارد. فیلم اما با نمایی از یک مرکز نظامی در ایران آغاز می‌شود که گروهی در آن در حال کار برای ساختن بمب اتمی هستند. آسانژ پیش از اکران عمومی فیلم در یک سخنرانی ویدئویی خطاب به دانشجویان دانشگاه آکسفورد گفته بود: «این فیلم تبلیغاتی یک‌جانبه و شدید علیه وب‌سایت ویکی‌لیکس است. ولی فقط حمله علیه ما نیست، بلکه حمله‌ای آگاهانه علیه ایران نیز هست و به تبلیغات جنگ‌افروزانه علیه ایران دامن می‌زند.» اینگونه فیلم «رکن پنجم» به کارگردانی بیل کوندون و محصول کمپانی مطرح دریم ورکس به بهانه به تصویردرآوردن افشاگری‌های منتسب به آسانژ و سایت ویکی لیکس درباره برنامه هسته‌ای ایران، ایران را کشوری در آستانه دستیابی به سلاح هسته‌ای به تصویر می‌کشد. تصویری حتی خود آسانژ به‌عنوان مرجع افشاگری‌های اصلی اذعان دارد «دروغ اندر دروغ است.»

قرمز2 /red2/ 2013

قسمت دوم فیلم سینمایی «قرمز» در حالی امسال روانه پرده سینماها شد که سه سال قبل قسمت اول آن به‌دلیل کارگردانی ضعیف و داستان نه‌چندان مخاطب‌پسند نتوانسته‌ بود به توفیقی قابل توجه در گیشه دست پیدا کند. با این حال اما رابرت شوئنتک کارگردان متوسط این فیلم دست به ساخت قسمت دوم زد که در بهترین حالت می‌توان آن را نسخه در جه چندمی از فیلم‌های قهرمان محور هالیوودی همچون جیمز باند دانست. نکته قابل توجه قسمت دوم اما ورود کاراکترهای ایرانی به داستان است. وقتی در روند داستان قهرمانان فیلم متوجه پنهان کردن بمبی در سفارت ایران در انگلستان می‌شوند تصمیم به ورود به سفارتخانه می‌گیرند و نیمه دوم فیلم به‌طور کامل در این ساختمان روایت می‌شود. در همین بخش است که حافظان سفارت ایران عده‌ای سپاهی متعصب نشان داده می‌شوند که به دلیل سرسختی‌شان باید از آن‌ها ترسید! جالب اینکه فیلمنامه‌نویس و کارگردان فیلم حتی تا این حد هم اشراف بر مناسبات بین‌المللی و دیپلماتیک نداشته‌اند که بدانند محافظت از سفارتخانه‌ها در هر کشور برعهده مأموران همان کشور است و نه نیروهای شخصی کشور میهمان. شیطنت‌های سیاسی «قرمز2» البته به این موارد محدود نمی‌شود و القاء این خیال که ایران به‌دنبال سلاح هسته‌ای است در این فیلم هم از قلم نیافتاده است!

تبدیل‌شوندگان3/ 2011

«نیمه تاریک ماه» عنوان سومین قسمت از سری فیلم‌های تبدیل‌شوندگان است. فیلمی که در راستای داستان خیالی و فانتزی قسمت‌های قبل به ادامه ماجراهای روبات‌هایی به نام «آتوبات‌ها» می‌پردازد. با این تفاوت که این‌بار با دستمایه قرار دادن موضوع پرونده هسته‌ای ایران قصد دارد علاوه بر برآورده کردن نیات سیاستمداران آمریکا، بر جذابیت‌های فیلم  نیز بیفزاید. در نمایی از این فیلم مکانی در کویر با عنوان تأسیسات اتمی غیرقانونی در خاورمیانه نشان داده می‌شود که چند اتومبیل با پرچم جمهوری اسلامی ایران قصد ورود به آن را دارند و گویی مقامات ایرانی در حال بازدید از این مکان هستند. هرچند این فیلم با استفاده از جلوه‌های ویژه رایانه‌ای و مسائل سیاسی سعی در جذب هر چه بیشتر مخاطبان و تأثیرگذاری بر آنها بود، اما با این حال همین ویژگی‌ها باعث شد تا انتقادهای زیادی متوجه این فیلم و کارگردان آن «مایکل بی» شود. آمبروز هرون منتقدی که در سایت فیلم دیتیل به نقد این فیلم پرداخته است، استفاده سیاسی این فیلم از موضوع برنامه‌های هسته‌ای ایران را غیرقابل انتظار دانسته و این کار را آن هم با حضور مدیر فیلم‌برداری آن، امیر مکری، بیشتر به یک جوک تشبیه کرده‌است.

مخالف کشی آمریکایی

سریال آشوب/CHAOS/ 2011

مهمترین فصل از سریال «آشوب» که رگه‌های ایران‌هراسی به‌شدت در‌آن مشهود است، از قسمت هفتم سریال آغاز می‌شود. آنجا که ابتدا با پخش یک مکالمه ضبط شده و بردن نام امام خمینی(ره) اینگونه القا می‌شود که یکی از مأموران حزب‌الله لبنان در کشور فرانسه حضور دارد. در ادامه گروه ویژه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا برخلاف تمایلات بروکرات‌ها به فرانسه سفر می‌کند. قهرمانان آمریکایی این داستان به گونه‌ای معرفی می‌شوند که گویا با عشق به وطن و در نهایت مشکلات توانایی‌های ویژه‌ای را به منصه ظهور می‌رسانند و علی رغم مشکلات بروکراتیک اقدام به انهدام دشمن می‌کنند. در طرف مقابل اما مبارزین حزب‌الله افرادی ترسو و ضعیف معرفی می‌شوند که علی‌رغم برخوردار بودن از موقعیت بهتر راهبردی به سادگی در مقابل مأمورین سازمان CIA تسلیم و نابود می‌شوند. سریال آمریکایی «آشوب» با چنین داستانی در حالی از شبکه سی‌بی‌اس پخش می‌شود که وقتی به نام امام خمینی (ره) و حزب الله لبنان اشاره می‌شود، طوری از آنها یاد می‌کند که به‌عنوان مروجین و عاملان تروریسم شناخته شوند. سریال آشوب البته در حالی چنین رویکردی را در داستانگویی برگزیده است که برخلاف تولیدات مشابه در میان مخاطبان امریکایی نیز توفیقی به‌دست نیاورده و به‌نوعی تلاشی شکست خورده محسوب می‌شود.

گلاب/ 2014

در کنار محصولاتی که توسط سینماگران امریکایی در راستای القاء ایران‌هراسی به سرانجام می‌رسد، بهره‌گیری و حمایت از سینماگران و فیلمسازان ایرانی بریده از وطن نیز هر از گاهی در دستور کار سیستم‌های سیاست‌گذاری سینمای امریکا قرار می‌گیرد. مازیار بهاری خبرنگار ایرانی که در زمینه ساخت فیلم‌های مستند خبری درباره تحولات ایران همکاری نزدیک و مستمری با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور دارد برای نخستین‌بار تصمیم گرفته تا از این جنس حمایت‌ها بهره‌مند شود و روایت خود از فضای سیاسی سال‌های اخیر ایران را به فیلمی سینمایی تبدیل کند. فیلم سینمایی «گلاب» که مراحل فیلمبرداری‌اش در شهرامان، پایتخت کشور اردن طی شده‌است چنین عقبه‌ای دارد و بنابر شنیده‌ها قرار است روایتی هدفمند از حوادث سال 88 را به‌تصویر درآورد. نکته جالب توجه درباره این پروژه حمایت تمام قد چند کمپانی یهودی از تولید آن است. خانم پنی پریتزکر یکی از این حامیان است که مدیریت جایزه معماری پریتزکر را هم بر عهده دارد. وی از اعضاء خانواده پریتزکر و رئیس تبلیغات مالی «اوباما» در سطح ملی است. فیلم گلاب با چنین پشتوانه مالی‌ای توسط جان استوارت مجری یهودی برنامه تلویزیونی دیلی شو، کارگردانی می‌شود. این فیلم به عنوان اولین گام برای ورود این مجری یهودی به عرصه فیلمسازی محسوب می‌شود و با اقتباس از کتاب «سپس آنها به دنبال من آمدند: یک داستان خانوادگی از عشق، اسارت و بقا» نوشته مازیار بهاری در چند کشور مختلف جلوی دوربین رفته‌است. بهاری سال 88 به عنوان یک روزنامه‌نگار و مستندساز ایرانی کانادایی به ایران سفر می‌کند ولی در جریان اغتشاشات آن سال به زندان اوین می‌افتد و 118 روز را در آنجا سپری می‌کند. او طی این مدت، به ادعای خودش زندانبانش را بدون آنکه ببیند از روی بوی گلابی که می‌داده‌، می‌شناخته و به همین خاطر به او لقب «گلاب» می‌دهد. نام پروژه در دست ساخت نیز برگرفته از لقب همین زندان‌بان است. از دیگر نکات جالب توجه درباره این پروژه سینمایی حضور گلشیفته فراهانی و شهره آغداشلو در ترکیب بازیگران است. با توجه به جمیع این اطلاعات منتشر شده درباره فیلم می‌توان از همین امروز و پیش از اکران عمومی آن حدس و گمان‌هایی درباره فضای حاکم بر فیلم داشت. فضایی که فراموش نباید کرد این‌بار به‌عنوان روایت یک ایرانی از شرایط حاکم بر ایران امروز در سطح جهان بازتاب پیدا خواهد کرد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:

هفته نامه پنجره