قطع رحمت از ستم کاران
اگر کسی بیراهه را در پیش گرفت و صراط مستقیم الهی را عمداً کج کرد و از فرصتها و مهلتهای خدا بهره نگرفت و پردهپوشیهای ستارالعیوب را غنیمت نشمرد و توبه نکرد، خداوند نظر هدایتی خود را که از روی رحمت بر او گسترده بود، بر میگیرد.
قرآن کریم، درون انسان را با حفظ اختیار او، تحت سیطره ذات مقدس ربوبی میداند و میان انسان و حقیقت او را، محل حضور خدای سبحان میخواند: (واعلموا أنّ اللّه یحول بین المرء و قلبه)[1].
خداوند با ترتیبی حکیمانه بر سراسر جان انسان، حکومت و فرمانروایی دارد. به این شکل که هرگز از ورود خیر به قلمرو حقیقت انسان جلوگیری نمیکند. اما شر و بدی را تا نهایت امکان از حریم جان انسان دور میسازد و بارها انسان را از آلودگی به دست خودش باز میدارد.
اگر آدمی با این همه گرایشهای لطف آمیز خدا، بیراهه را در پیش گرفت و به طغیان برخاست، نه تنها راه بازگشت او را نمیبندد، که با تشویق و ترغیب به توبه و انابه، او را به سوی حق هدایت مینماید و به سمت خیر میکشاند؛ چون هستی را بر اساس توحید و صفا و مهر و وفا و قسط، اداره میفرماید، که: (شهد اللّه أنّه لا إله إلاّ هو والملائکة و أولوا العلم قائماً بالقسط)[2] و اساس هستی را بر پایه عدل، بنا نموده است و از این رو میتوان گفت: «بالعدل قامت السّماوات والأرض» و این، صراط مستقیم الهی است.
اگر کسی بیراهه را در پیش گرفت و صراط مستقیم الهی را عمداً کج کرد و در جهانی که بر پایه توحید و وحدت و مهر و عدل اداره میشود، به شرک و تفرقه و قهر و ستم روی آورد، از فرصتها و مهلتهای خدا بهره نگرفت و پردهپوشیهای ستارالعیوب را غنیمت نشمرد و توبه نکرد، خداوند نظر هدایتی خود را که از روی رحمت بر او گسترده بود، بر میگیرد؛ زیرا چنین بداندیشی، نه تنها خود به راه خدا نمیرود که دیگران را هم از آن باز میدارد و صراط مستقیم الهی را کج میخواهد. یعنی هم ناهی از راه حق است و هم ناهی دیگران از پیمودن راه سعادت، که: (وهم یَنْهَوْن عنه ویَنْأوْنَ عنه)[3] و آنگاه که رحمت خدا از چنین کسانی باز گرفته شود، بهرهای جز لعنت خدا برایشان نخواهد بود که: (فأذّن موذِّن بینهم أن لعنة اللّه علی الظّالمین الذّین یصدّون عن سبیل اللّه و یبغونها عوجاً وهم بالآخرة کافرون)[4].
از این پس، رفتار خدا با این ظالمان بیاعتقاد به قیامت، چنان خواهد بود که با اختیار خود به سوی بدیها گرایش یابند و در گمراهی خودساخته، فرو روند: (إنّ الّذین لا یۆمنون بالآخرة زیّنّا لهم أعمالهم فهم یعمهون)[5]؛ زیرا در سویدای قلب انسان، هم علم خدا بر اساس: (واعلموا أنّ اللّه یعلم ما فی أنفسکم)[6]، حضور دارد و هم قدرت خدا بر پایهی: (واعلموا أنّ اللّه یحول بین المرء و قلبه)[7] و چون خداوندِ عالم و قادر، میان انسان و گوهر جان او حایل است، زشتیها را در منظرِ فرورفتگان در پلیدی و پَلَشتی، نیکو جلوه میدهد؛ چنان که آنان کارهای ناروای خود را زیبا میپندارند: (وهم یحسبون أنّهم یحسنون صنعاً)[8] و خطاکاری که خویش را نیکوکار میانگارد، نصیحتپذیر نیز نخواهد بود.
پینوشتها:
[1] ـ سوره انفال، آیه 24.
[2] ـ سوره آل عمران، آیه 18.
[3] ـ سوره انعام، آیه 26.
[4] ـ سوره اعراف، آیات 44 ـ 45.
[5] ـ سوره نمل، آیه 4.
[6] ـ سوره بقره، آیه 235.
[7] ـ سوره انفال، آیه 24.
[8] ـ سوره کهف، آیه 104.
منبع: کتاب صورت و سیرت انسان در قرآن، اثر آیت الله جوادی آملی.