تبیان، دستیار زندگی
مقصود از نبودن حاجت به درگاه غیر خدا به معنی اعتقاد به «سبب» بودن ماسوی الله در رفع حوائج است در حالی که اعتقاد به «وسیله» بودن همه ماسوی الله و رافع اصلی بودن همه ی حوائج خود وجود حضرت حق تعالی مناقاتی با توحید ندارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خدا نهایت طلب حاجات است!

دعا

توحید از بهترین اصول اعتقادی است که انسان باید بکوشد در همه ی ابعاد و جوانب آن را کسب نماید. یکی از مراتب توحید توجه انسان به این نکته است که جز خداوند نمی تواند حاجت او را برآورده سازد. این موضوع فارغ از اهمیت اخلاقی آن دارای اهمیت اعتقادی توحیدی است که می تواند از مهمترین ویژگی های انسان موحد باشد. این نوشتار می کوشد به بررسی ابعاد این موضوع با توجه به آموزه های بزرگترین معلم در این عرصه که جز معصومین (علیه السلام) نیستند، بپردازد!


خدا نهایت طلب حاجات است!

از جمله ابعاد توحید، اعتقاد به این موضوع است که تنها کسی که می تواند حاجات و نیازهای انسان را برآورده سازد جز خدا نیست. در دعای شریفی از امام سجاد (علیه السلام) در صحیفه سجادیه در طلب حوایج می خوانیم: «اللهم یا من منتهی مطلب الحاجات و یا من عنده نیل الطّلبات»؛ بار پروردگارا؛ ای نهایت مطلب حاجات و ای کسی که رسیدن به تمام خواسته ها در دست توست.

موحّد واقعی در عرصه اظهار نیاز و رفع حوایج همواره متوجه این موضوع است که تنها خداوند متعال است که می تواند خواسته ها و نیازهای او را مرتفع گرداند. سپس حضرت سجاد (علیه السلام) در بیان ویژگی های خدایی که رفع حوایج تنها در دست اوست می فرماید:

«... ویا من لا تنقطع عنه حوائج المحتاجین و یا من لایعنیه دعاء الدّاعین؛ ای کسی که رشته ی نیاز نیازمندان از تو قطع نمی گردد و ای که دعای دعاخوانان تو را خسته نمی کند

چنین کسی که رفع حوائج و بر آورده ساختن نیازها در دست اوست کسی است که همواره نیاز نیازمندان به درگاه او می رود و او از دعا به درگاهش خسته نمی شود! پس موحد حقیقی می داند که به هر کجا که اظهار نیاز نماید بالاخره بر آورده شدن و رجوع نیاز او به درگاه الهی است پس به هیچ دری جز در او اظهار نیاز نمی کند و چون خواسته های آدمی تمام نمی شود می داند که با این حال باز هم باید به همین درگاه برود هر چند خواسته هایش بسیار باشد ،چون اولاً تنها در خانه ی او کوبیدنی است و ثانیاً صاحب خانه از کوفتن های مکرر درب خانه اش خسته نمی گردد! پس کجا بهتر و مناسب تر از در خانه ی او!

مقصود از نبودن حاجت به درگاه غیر خدا به معنی اعتقاد به «سبب» بودن ماسوی الله در رفع حوائج است در حالی که اعتقاد به «وسیله» بودن همه ماسوی الله و رافع اصلی بودن همه ی حوائج خود وجود حضرت حق تعالی مناقاتی با توحید ندارد

فقط درب خانه ی خدا!

مولای ساجدین (علیه السلام) با بیان ویژگی پروردگار متعال در رفع نیاز و حوائج بندگان علت اساسی این مطلب را نیز در ادامه بیان می فرماید:

«تمدّحت بالغناء عن خلقک و أنت أهل الغنی عنهم و نشبهّم إلی الفقر و هم أهل الفقر إلیک...»؛ تو وجود خود را به نیازمندی و فقر نسبت داده ای و ایشان سزاوار چنین نسبتی هستند.

در واقع علت آن که جایگاه اصلی رفع حاجت تنها درگاه الهی است جز این نیست که همه فقیرند، جز او که غنی مطلق است!

فقر ذاتی و وجودی ما!

فلاسفه ی اسلامی و عرفا یک اصطلاحی را در بیان حقیقت وجود و ذات همه ی موجودات بیان می دارند که آن همانا «فقرذاتی» غیر خدا و ماسوی الله است. همه موجودات که مخلوقات حضرت حق هستند دارای امکان فقری هستند یعنی وجودشان عین فقر و ربط و نیازمندی به خداوند متعال است. از این رو اگر آنی و کمتر از آنی افاضه ی هستی و وجود از جانب حضرت حق به ایشان قطع شود در دم فانی و معدوم می گردند! با توجه این نکته و حقیقت ،عین فقر و نیازمندی ماسوی الله، بردن حوائج و نیازمندی ها به درگاهی غیر از درگاه الهی، بردن حوائج نزد فقیری است که خود عین نیازمندی و فقر است، ولی اگر خواسته ها در درگاه خدا مطرح شوند وجود غنی حضرت حق است که «هر کس از این جهت که رفع نیاز خود را از جانب خداوند بخواند و برگرداندن فقر را از خویشتن از او طلب کند حقّاً که حاجتش را در جایگاه اصلی خود خواسته و به دنبال مطلبش از راه صحیح برآمده؛ فمن حاول سدّ خلّقه من عندک و رام صرف الفقر عن نفسه بک، فقدطلب حاجته فی مظانّها و اتی طلبته من وجهها.»

شهادت امام سجاد (ع)

سزاوار محرومیت!

برای دستیابی به حقیقت توحید باید دانست که خداوند غنی مطلق و بی نیاز است و همه ی مخلوقات فقیر الی الله هستند: «أنتم الفقراء إلی الله تعالی» امّا وقتی شرک خفی انسان را مبتلا سازد و توجه نکند که اعتقاد به غنی مطلق بودن خداوند و نیازمندی دائمی به درگاه او و در نیاز خود به یکی از آفریدگان رو کند یا او را بجای حضرت حق وسیله و سبب برآمدن حاجت قرار دهد بی شک خود را در معرض نومیدی قرار داده و از جانب حق تعالی سزاوار محرومیت از احسان گذشته است! این بیان نورانی امام السّاجدین (علیه السلام) است که نومیدی و محرومیت از احسان گذشته را برای کسی که به درگاهی غیر از خداوند غنی مطلق روی آورد، می داند:

«و من توجّه بحاجته إلی أحد من خلقک أوجعله سبب نجحها دونک فقد تعرّض للحرمان و استحقّ من عندک فوت الاحسان.»

علت این مطلب نیز به راحتی با توجه به بیانات قبلی حضرت (علیه السلام) قابل دریافت است چرا که ماسوی الله فقیر نمی تواند رفع حاجت آدمی را نماید و از این رو انسانی که ولی نعمت خویش را نمی شناسد و سپاسگزاری نمی کند سزاوار محرومیت از احسان است که نمک می خورد و نمکدان می شکند!

تسویل نفس

اظهار نیاز به غیر از درگاه الهی که سزاوار محرومیت از احسان الهی است، از مکاید نفس است که در نظر انسان می آراید که نیاز خویش را به کسی اظهار کند که او خود نیازهایش را به درگاه حق تعالی می آورد و در خواسته اش از پروردگار عالمیان بی نیاز نیست. این لغزش اشتباه کاران و گناه کاران است که از توحید حقیقی فاصله گرفته و رگه های شرک را در وجودشان آورده اند!

امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:

«اللهم ... و سوّلت الی نفسی رفعها (حاجة) إلی من یرفع حوائجه إلیک و لا یستغنی فی طلباته عنک و هی زلّة من زلل الخاطئین و عثرة من عثرات المذنبین ؛ بار خدایا... و نفسم در نظرم چنین آراسته که آن نیاز را به کسی اظهار کنم که او خود نیازهایش را به درگاه تو می آورد و درخواسته اش از تو بی نیاز نیست و این لغزشی است از لغزش های اشتباه کاران و در افتادنی است از در افتادن های گناهکاران».

براین اساس موحد حقیقی کسی است که جز به درگاه غنی مطلق اظهار نیاز و رفع حوائج نمی کند و به تسویل نفس فریبکار دل نمی دهد!

علت آن که جایگاه اصلی رفع حاجت تنها درگاه الهی است جز این نیست که همه فقیرند، جز او که غنی مطلق است!

برای موحد شدن خود خدا باید نظر کند!

حال برای حفظ ایمان در این عرصه و دوری از غبار شرک باید تنها به توفیق و تذکرّ الهی امیدوار بود تا از بی خبری نجات یافت و آن چنان که امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:

«تمّ انتبهت بتذکیرک لی من غفلتی و نهضت بتوفیقک من زلّتی و رجعت و نکصت بتسد یدک عن عثرتی و قلت: سبحان ربّی کیف یسئل محتاج محتاجاً؟ و أنّی یرغب معدم إلی معدم؟؛ سپس به یادآوری تو از خواب بی خبری بیداد شدم و به توفیق و از آن لغزش برخاستم و به یاری تو از در افتادن، برگشته و باز پس آمدم و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم چگونه نیازمندی از نیازمندی طلب نیاز کند؟ و چگونه تهیدستی از تهیدستی دیگر گدایی نماید؟!»

پس توجه به این مطلب که غنی مطلق تنها خداست و همه ما سوی الله فقیر ذاتی اند و نیز به توفیق و یاری الهی، می توان از آلودگی شرک در این عرصه پاک شد و به نور توحید آراسته گردید.  إن شاء الله

نتیجه گیری

از مجموع آنچه گذشت معلوم می شود که انسان برای موحد شدن در این عرصه بایستی به فقیر و نیازمندی خود و نیز همه ی ماسوی الله توجه نماید و در هیچ لحظه ای غفلت ننماید تا بتواند به توفیق الهی از شرک خالی و محفوظ بماند. البته معلوم است که همه ی مقصود از نبودن حاجت به درگاه غیر خدا به معنی اعتقاد به «سبب» بودن ماسوی الله در رفع حوائج است در حالی که اعتقاد به «وسیله» بودن همه ماسوی الله و رافع اصلی بودن همه ی حوائج خود وجود حضرت حق تعالی مناقاتی با توحید ندارد.

ن. رادفر                   

بخش اعتقادات شیعه تبیان   


منابع و مآخذ:

1- صحیفه ی سجادیه- ترجمه حسین انصاریان

2- «الشواهد الربوبیة- صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)

3- رسائل فارسی- ملاصدرا

4- جهان بینی توحیدی- شهید مطهری (ره)

مطالب مرتبط:

توحید در عبادت یا یگانه پرستی

خدا ذاتا شریک ندارد(توحید ذاتی)

توحید افعالى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.