تبیان، دستیار زندگی
پاسدار وظیفه شهید «عبدالنبی یحیائی» در سال 1342 در انارستان از توابع دشتستان متولد شد از نوجوانی به کشاورزی و دامداری پرداخت و سپس به همراه خانواده به تنگ ارم مهاجرت کرد، مؤدن و نوحه‌خوان محل بود برای دفاع از اسلام به جبهه عزیمت کرد. در مرحله بعد که به عض
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی خون شهید جاری شد!


پاسدار وظیفه شهید «عبدالنبی یحیائی» در سال 1342 در انارستان از توابع دشتستان متولد شد از نوجوانی به کشاورزی و دامداری پرداخت و سپس به همراه خانواده به تنگ ارم مهاجرت کرد، مۆدن و نوحه‌خوان محل بود برای دفاع از اسلام به جبهه عزیمت کرد. در مرحله بعد که به عضویت سپاه درآمده بود مجددا به جبهه رفت و در عملیات والفجر دو در منطقه حاج عمران عراق به شهادت رسید و در گلزار شهدای تنگ ارم دشتستان به خاک سپرده شد.

وقتی خون شهید جاری شد!

حمید نژاد در مورد کرامت این شهید والامقام به ماجرای تعمیر مزار او و مواجه شدن با پیکر شهید اشاره می کند و آن را چنین روایت می‌کند: "در چهارم آبان ماه سال 71 خبری توجه‌ام را جلب کرد در آن خبر آمده بود «پس از 9 سال که خواسته‌اند قبر مطهر شهیدی را که بر اثر مرور زمان آسیب دیده بود بازسازی کنند، در حین بازسازی مشاهده می‌کنند جسد، صحیح و سالم مانده و مانند روزی است که او را به خاک سپرده‌اند.»

دوماه پس از این واقعه به روستای «تنگ ارم برازجان» رفتم تا از نزدیک در جریان این حادثه قرار بگیرم آن شهید که یک نوجوان 16 ساله بسیجی بود در آخرین اعزام خود در تاریخ پنجم اردیبهشت ماه سال 62 به غرب کشور در جمع رزمندگان اسلام حضور می‌یابد و در این منطقه هنگامی که می‌خواسته جسد هم‌رزم شهیدش را که در ارتفاعات غرب به شهادت رسیده بود و در منطقه بین نیروهای خودی و دشمن قرار داشت به عقب آورد از ناحیه سر مورد اصابت ترکش خمپاره قرار می‌گیرد و در روز هشتم مرداد ماه سال 62 به شهادت می‌رسد.

وقتی از پدر این شهید که در روستای تنگ ارم به شغل آهنگری اشتغال دارد خواستم ماجرای فرزندش را روایت کنم گفت: یکبار با جمعی از بستگان برای نثار فاتحه به سر قبر فرزند شهیدم رفته بودیم متوجه شدم سنگ بالای قبر سوراخ شده و نیاز به تعمیر و مرمت دارد وسایل تعمیر را آماده کردیم و سنگ بالای قبر را برداشتیم و با جسد فرزندم که درون لحد بود، مواجه شدیم. بنایی که برای این کار آورده بودیم پیشنهاد کرد حالا که سنگ بالای قبر را برداشته‌ایم سنگ‌های اطراف و زیر لحد را هم عوض و آن را تعمیر اساسی کنیم. ما هم قبول کردیم.

من دست شهید را که کاملا سالم و مثل روز شهادت بود از کنارش برداشته و به روی شکم و سینه او گذاشتم ولی افسوس در آن لحظه به ذهن هیچ یک از ما که22  نفر بودیم نرسید از این اعجاز و کرامت شهید تصویربرداری کنیم

به همین منظور کسی داخل قبر رفت تا جسد شهید را که هنوز داخل پلاستیک بود به بیرون از قبر بیاورد یکی از بستگان شهید وقتی پلاستیک را به کناری می‌زند متوجه می‌شود صورت شهید مانند روز اول دفن سالم مانده است با این تفاوت که مقداری خشک شده  و آن تازگی روز دفن را ندارد. ولی خراشیدگی روی بینی او دقیقاً مانند روز دفن بود نکته حیرت آور در انتقال جسد شهید به بیرون قبر این بود که وقتی جسد را به بالای قبر می‌آوردیم ناگهان مشاهده کردیم از سر او که به دلیل اصابت ترکش سوراخ شده بود قطرات خون تازه به داخل قبر فروریخت که مایه تعجب و شگفتی همه شد.

عموی این شهید که در لحظه تدفین مجدد شهید درون قبر بوده است، می‌گوید: من دست شهید را که کاملا سالم و مثل روز شهادت بود از کنارش برداشته و به روی شکم و سینه او گذاشتم ولی افسوس در آن لحظه به ذهن هیچ یک از ما که22  نفر بودیم نرسید از این اعجاز و کرامت شهید تصویربرداری کنیم. وقتی این خبر به شهرستان برازجان رسید امام جمعه، فرماندار و مسئولان شهر و مردم روستا دسته دسته به زیارت قبر این شهید آمدند و مراسم باشکوهی بر سر مزار او برگزار کردند. هم‌اکنون مردم به مزار این شهید در ایام عزاداری سیدالشهدا در ماه محرم و ایام دیگر سال دسته‌دسته مشرف می‌شوند و از روح پاک‌اش حاجت می‌طلبند.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: خبرگزاری تسنیم