توافق ژنو و گناه کبیره!
این روزها و همزمان با اجرای توافقات ژنو در خصوص مسایل هستهای، اختلاف نظرهای جدیای در بین فعالان سیاسی و اندیشمندان پیش آمده است. اختلافاتی که یک سوی آن اعتقاد به یک پیروزی بزرگ و غیرقابل انکار در توافق ژنو و سوی دیگر آن باور به شرمآوربودن این توافق و اعلام اجرای آن به عنوان روز عزای عمومی است.
یک سر این طیف رسانههای دولت و طرفداران اصلاحطلب و میانهروان اصولگرا و سوی دیگر این طیف مخالفان دولت و برخی طرفداران رقبای انتخاباتی رییس جمهور هستند. این تلقیهای چندگانه و بسیار متنوع البته چیزی نیست که در فضای رسانهای کشور مخفی باشد؛ بلکه از همان آغاز دولت یازدهم و نگاه دگراندیش رییس جمهور محترم در خصوص مسألهی هستهای این نزاع شروع شد و همزمان با فعالیتهای وزارت خارجه برای برگزاری نشستها و مذاکرههای پیچیده، شدت گرفت. در عین حال نمیتوان از این واقعیت نیز چشمپوشی کرد که هر دو نظر سفید و سیاه موجود و طیفهای بین آن، دارای موافقان و طرفدارانی است و باید به اصل این تفاوت نظر و تلون موجود در فضای سیاسی کشور نیز احترام گذاشت و آن را با نگاهی واقعبینانه به رسمیت شناخت.
درکنار این واقعیتها، این باور را نیز باید افزود که اگر هرکدام از نامزدهای دیگر ریاست جمهوری رأی میآوردند و پیروز انتخابات خردادماه میشدند، جریان پروندهی هستهای شکل دیگری مییافت و به سمت و سوی دیگری حرکت میکرد.اما درکنار این گزارههای واقعی، اخیراً باور دیگری نیز مطرح میشود که نباید ازکنار آن بسادگی گذشت. این باور که بسیاری اوقات از باور عمیق و عاطفی نسبت به رهبر معظم انقلاب برمیخیزد به دنبال القای این مطلب است که مقام معظم رهبری از آن چه بر سر پروندهی هستهای ایران آمده و جریانی که دولت محترم آن را دنبال میکند قلباً و عمیقاً ناراضیاند منتها به سبب مصالح کشور سکوت کردهاند و درواقع ایشان هم همچون یک سر طیفِ این اختلافنظر، توافقات صورتگرفته را یک شکست جدی برای جمهوری اسلامی ایران میدانند.
این دیدگاه ازچند جهت نادرست است و بیانات و موضعگیریهای آشکار حضرت آقا این نگاه را نفی میکند:
اول آن که رهبر معظم انقلاب از سخنرانی آغاز سال در حرم رضوی، در جریان انتخابات و بعد از آن و در آغاز اقدامات دولت جدید در خصوص پروندهی هستهای بارها تأکید فرمودند که رهبری نظام در مسألهی هستهای خط قرمزهایی دارد که همهی دولتها با اختلاف نظرهایی که دارند باید آن را رعایت کنند و رهبری از این خط قرمزها کوتاه نخواهد آمد؛ بنابراین نباید تردید داشت که دولت درچارچوب سیاستهای مورد نظر حضرت آقا حرکت کرده و سیر کلی حرکت دولت مورد قبول ایشان است.
دوم این که رهبر فرزانه انقلاب بارها بر این نکته تأکید کردهاند که در این مذاکرات، امیدی به پذیرش حقوق ایران توسط نظام سلطه که نماد آن آمریکاست ندارند اما اصل مذاکرات را با این منطق درست تأیید کردهاند که حتی درصورت شکست گفتگوها، همه خواهند فهمید که دعوای منطقی ایران و نظام سلطه بر سر مساله هستهای و مانند آن نیست بلکه یک دعوای ایدئولوژیک و مبنایی است و فهم این باور در افکار عمومی جهانیان خود یک پیروزی بزرگ برای نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بنابراین نباید تصورکرد که رهبر معظم انقلاب سکوتی داشتهاند یا مواضع خود را بیان نفرمودهاند تا قرارباشد دیگران برای این رهبر یگانهی عالم دلسوز مقتدر، دل بسوزانند.
سوم این که در فرازهای مختلف و مهم این مذاکرات، حضرت آقا بارها حمایت خود را از تیم مذاکره کننده و رییس جمهور محترم اعلام کردهاند و بارها فرمودهاند که نباید این گروه را که از افراد متعلق به نظام هستند، سازشکار دانست. این اعلام موضع صریح معظم له، جای هیچ ابهامی در رضایت کلی رهبری نظام از فرایند پروندهی هستهای باقی نمیگذارد؛ هرچند که بیانکننده رضایت صددرصدی ایشان در جزییاتِ روند کار هم نیست.
چهارم این که برخی به دنبال القای این باورند که مقام معظم رهبری در فضاهای رسمی و اعلام مواضع عمومی خود به سبب مصالح کلی نظام، از این ماجرا حمایت میکنند اما در خفا و در بین خواص، نارضایتی خود را اعلام میفرمایند؛ این نگاه که اتفاقاً در سایتهای ضدانقلاب هم بصراحت و شدت دنبال میشود یک ظلم بزرگ به رهبر معظم انقلاب و به تعبیر خودشان یک گناه کبیره است. ایشان در دیدار سی و یکم مرداد 1389 و در دیدار با دانشجویان بصراحت به این نگاه زشت و غیراخلاقی اشاره و آن را گناه کبیره میدانند. متن فرمایش ایشان این است: « یك سۆالى هم در خلال صحبت بود، من این را گاهى بیرون هم شنفتهام. میگویند آیا ما هم باید مثل رهبرى موضع بگیریم یا نه؟ خوب، رهبرى یك تكلیفى دارد، ما یك تكلیف دیگر داریم. ببینید، نبادا كسى تصور كند كه رهبرى یك نظرى دارد كه برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمى مطرح میشود، در خفا به بعضى از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میكند كه اجراء كنند؛ مطلقاً چنین چیزى نیست. اگر كسى چنین تصور كند، تصور خطائى است؛ اگر نسبت بدهد، گناه كبیرهاى انجام داده. نظرات و مواضع رهبرى همینى است كه صریحاً اعلام میشود؛ همینى است كه من صریحاً اعلام میكنم.
چند سال قبل كه یك قتلى اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال كردند، تبلیغات كردند و گفتند اینها فتوا داشتند، دستور داشتند، و میخواستند یك جورى پاى رهبرى را میان بكشند، توى نماز جمعه گفتم: اگر من یك وقتى اعتقاد پیدا كنم كه یك نفرى واجبالقتل است، این را توى نماز جمعه علنى خواهم گفت. نه جایز است، نه شایسته است كه مواضع دیگرى غیر از آنچه كه رهبرى به صورت علنى و صریح به عنوان مواضع خودش اعلام میكند، وجود داشته باشد؛ نه، همینى است كه دارم میگویم.»
دقت در این چهارنکته ما را به این نگرش میرساند که رهبریِ نظام، با اشراف کامل نسبت به آنچه که در روند کلی پروندهی هستهای درجریان است و به هر دلیلی که خود به عنوان ولی فقیه جامعالشرایط به آن رسیدهاند، از اتفاقات رخ داده در جریان پروندهی هستهای حمایت میکنند و این حمایت نه از سر اجبار و خدای ناکرده اکراه بلکه برآمده از باور فقاهتی تیزبینانه و بینش بیبدیل ایشان است و آحاد جامعهی اسلامی هم چنین حمایتی را – البته با حفظ و به رسمیتشناختن اختلاف نظرها- باید نصبالعین خود قراردهند تا دولت با احساس پشتگرمی در مذاکرات شرکت کند و از موضع قوت جریان پروندهی هستهای تحت اشراف حضرت آقا پیش ببرد.
حرف آخر این که نکند در قضاوتمان نسبت به حضرت آقا دچار گناه کبیره شویم...
دکتر محمد شیخ الاسلامی
سردبیر سایت تبیان