رابطه شکرگزاری و افزون شدن نعمت
به گفته بعضی از مفسران بزرگ، "شکر مطلق" آن است که انسان همواره به یاد خدا باشد; بی هیچ گونه فراموشی و در راه او گام بردارد; بدون هیچگونه معصیت; و اطاعت فرمان او کند خالی از هرگونه سرپیچی; و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسی جمع میشود.
شکر نعمت نعمتت افزون کند...
آیه 7 سوره ی ابراهیم در مورد شکر و کفران نعمت سخن گفته شده است، در ذیل آیه تفسیری خدمتتان ارائه می دهیم.
بدون شک خداوند در برابر نعمت هایی که به ما می بخشد، نیازی به شکر ما ندارد، و اگر به شکرگزاری دستور داده، برای باز افزایی آن نعمت هاست. مهم این است که ببینیم حقیقت شکر چیست تا روشن شود که رابطه آن با افزونی نعمت چیست و چگونه می تواند خود یک عامل تربیتی باشد.
حقیقت شکر، تنها تشکر زبانی مانند گفتن "الحمدلله" و مانند آن نیست بلکه شکر دارای سه مرحله است:
نخست آن که به دقت بیندیشیم که بخشنده ی نعمت کیست و به او توجه کنیم. دومین مرحله، شکر زبانی است.
مرحله ی سوم که از همه مهم تر است، شکر عملی است، یعنی اینکه درست بیندیشیم که هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده است و آن را در مورد خودش به کار گیریم که اگر چنین نکنیم، کفران نعمت کرده ایم.
آری اگر نعمت چشم را در راه دیدن نشانه های الهی، نعمت گوش را در راه شنیدن آیات خدا، نعمت عقل را در راه شناخت آفریدگار هستی و به طور کلی هر نعمتی را در مسیر خود مصرف کردیم، خداوند را شکر کرده ایم، اما اگر همین نعمت ها وسیله ای برای طغیان و خودپرستی و غرور و غفلت و بیگانگی از خدا شد، مسلماً کفران نعمت کرده ایم، اگرچه همواره با زبان، خدا را شکر کنیم.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:" کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانی، بدون آن که خدا را فراموش کنی و دلت به کلی به آن نعمت مشغول گردد، و به آنچه خدا به تو اعطا کرده، راضی باشی و آن را وسیله ی نافرمانی او قرار ندهی و با امر ونهی و با استفاده از نعمت هایش مخالفت نکنی."
از این جا روشن می شود که شیوه ی شکر کردن برای قدرت و علم و نیروی فکر و اندیشه و نفوذ اجتماعی و مال و ثروت و سلامت و تندرستی کدام است و کفران آن چگونه است.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم : " شکر نعمت، پرهیز از گناهان است" همچنین از ایجاد رابطه ی میان شکر و فزونی نعمت روشن می شود که هر گاه انسان ها نعمت های خدا را درست در همان هدف های واقعی نعمت صرف کنند، در عمل ثابت می کنند که لیاقت و شایستگی سبب فیض بیشتر و موهبت افزون تر می گردد. در برابر این گروه، افراد نالایق و ناشایستی هستند که حتی نعمتی که در اختیار دارند، برای آنان اضافی است، تا چه رسد به فزونی نعمت.
ای کریمی که از خزانه غیب گبـر و ترسا وظیفهخور داری دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمن این نظر داری
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری همه از بحر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
قرآن کریم میفرماید: "اعْمَلُوَّاْ ءَالَ دَاوُدَ شُکْرًا; (سبا، 13) ای آل داود، شکر [این همه نعمت را ] بهجای آورید."
شکر بیشتر از مقوله "عمل" است و باید آن را در لابه لای اعمال انسان دریافت و شاید به همین علت، قرآن کریم تعداد شکرگزاران واقعی را اندک شمرده است: "قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ; (ملک، 24) کمتر شکر او را بهجای میآورید."; "وَ قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ; (سبا، 13) اما عده کمی از بندگان من شکر گذارند." و در آیه 73 سوره نمل نیز میفرماید: " وَ لَـَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَشْکُرُونَ; (نمل، 73) بیشتر آنها شکرگزاری نمیکنند."
از طرف دیگر، با توجه به این نکته که نعمتهای خداوند که سر تا پای وجود انسان را احاطه کرده، آنقدر زیاد است که قابل شماره نیست، روشن است که چرا شکر به مفهوم واقعیاش در برابر تمام نعمتها به گونهای که همه را بدون استثنا در طریق بندگی خدا ـ که نعمتها برای آن آفریده شده است ـ به کار گیرد کمتر یافت میشود.
به تعبیر دیگر و به گفته بعضی از مفسران بزرگ، "شکر مطلق" آن است که انسان همواره به یاد خدا باشد; بی هیچ گونه فراموشی و در راه او گام بردارد; بدون هیچگونه معصیت; و اطاعت فرمان او کند خالی از هرگونه سرپیچی; و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسی جمع میشود.
کسی از امام صادق علیه السلام پرسید: "آیا شکر پروردگار حدی دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟" فرمود: "آری" پرسید: "چگونه؟" فرمود: "خدا را بر تمام نعمتهایش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستایش کند و اگر در اموالی که به او داده حقی باشد ادا کند."(ر.ک: اصول کافی، شیخ کلینی;، ج 2، باب الشکر، ح 12، 10، 27)
توجه به این نکته نیز ضروری است که تشکر و قدردانی از کسانی که وسیله نعمتی برای انسان هستند نیز شعبهای از شکر خداست. (ر.ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 18، ص 51)
راه تقویت این صفت خصوصاً در مقابل خدای متعال توجه به نکات زیر میباشد:
1. در منطق قرآن خدای متعال بی نیاز از تشکر ماست و شکر ما در واقع، منفعتش به سوی خود ما باز میگردد یعنی کاری است جهت تأمین منافع خودمان، لذا توجه به این نکته حسن منفعت خواهی ما را تقویت نموده و شکرگویی را بیشتر میکند.
"وَ مَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِه; (نمل،40) هر کس شکر کند به سود خود شکر کرده است.
2. توجه به نعمتهای الهی.
یکی از راههای تقویت حس شکرگزاری، توجه به نعمتهای الهی است نعمتهای بی پایانی که او به ما ارزانی داشته که اگر بخواهیم شماره کنیم هرگز نمیتوانیم. قرآن مجید در آیه 14 نحل میفرماید:
او کسی است که دریا را مسخر شما ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید وسائل زینتی و کشتیها برای بهرهوری از فضل خدا در خدمت شماست لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون توجه به این همه نعمتها، حس شکرگزاری را در شما زنده میکند. (تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 11، ص 181)
3. استفاده از ابزار شناخت (سوره نحل آیه، 78)
میفرماید خدا شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که هیچ نمیدانستید اما برای شما گوش و چشم و عقل قرار داد تا شکر نعمت او را به جا آورید. چشم و گوش و عقل ابزار شناخت انسان است و استفاده صحیح از آنها زمینه را برای شکر آماده میسازد. (تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 11، ص 338)
4. توجه به این نکته که شکر باعث زیادی نعمت میشود خود باعث تقویت حس شکرگزاری انسان میشود.
قرآن مجید در سوره ابراهیم، 7 میفرماید: "لَـئِن شَکَرْتُمْ لاَزِیدَنَّکُم; (ابراهیم،7) شکر نعمت نعمتت افزون کند."
5. الگو پذیری از صالحان و انبیاء یکی دیگر از راههای تقویت حس شکرگزاری پیروی از پاکان و انبیای الهی است که در همه لحظات زندگی و در برابر همه نعمتهای الهی، کوچک و بزرگ، شاکر بودند و قرآن از آنها با صفت شکرگزار تجلیل میکند و نه تنها از آنها میخواهد که شاکر باشد که میگوید شکور یعنی مبالغه در شکر خیلی شکر بگویید. (تفسیر موضوعی قرآن، آیة الله جوادی، ح 7، ص 469)
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع:
سایت لیلة القدر
سایت تدبر