تبیان، دستیار زندگی
لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامبر رحمت و پیشوای راستگویان

پیامبر رحمت و پیشوای راستگویان
«لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُۆْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ.»

گفتاری از حضرت آیت الله العظمی صافی مدظله بمناسبت میلاد رسول اكرم و امام صادق علیهما السلام

در بیان ویژگی‌ها و وصف پیامبر گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی - صلی الله علیه و آله و سلم -، كتاب‌ها و آثار زیادی نوشته شده است؛ مسلمانان از شیعه و سنی و نیز خاورشناسان، و هم‌چنین شعراء عجم و عرب در مدح آن حضرت بسیار نوشته و سروده‌اند و همه به عجز خود در وصف آن بزرگوار اعتراف كرده‌‌اند. از جمله شعرای عجم كه در مدح آن بزرگوار شعر سروده‌اند، سروش اصفهانی ملقب به شمس الشعرا است كه در دیوان شعر خود دارد:

امروز فسرد آزر برزین * كردند براق مَحْمِدَت را زین

امروز بهشتیان به استبرق * بستند بهشت عدل را آذین

امروز بُوَد فرشتگان را سور * و اهریمن، سوگوار و اندوهگین

امروز شكست صفه كسری * و آمد به جهان یكی درست آیین

امروز به گلْستان دین بشكفت * شمشاد و گل و بنفشه و نسرین

سالار پیامبران ابوالقاسم * آن كرده خطاب، ایزدش یاسین

چون شعله كشد جحیم آتش را * حب وی و آل وی دهد تسكین

بر جنّ و بشر پیمبر مرسل * نسرشته خدای، بوالبشر را طین

خورده است خدا به موی او سوگند * كرده است خدا به روی او تحسین

از چرخ گذشته با چه؟ با جامه‌ * بر عرش نشسته با چه؟ با نعلین

مخذول نفاق او بود پرویز‌ * مسمار سم براق او پروین

نفرین ‌كردند انبیا بر قوم * چون نوح و چو هود و صاحب یقطین

آزار ز انبیا فزون‌تر دید * از قوم، و نكرد قوم را نفرین

از فرش به عرش رفت و باز آمد * جنبنده هنوز حلقه زلفین

اسرار دو كون در شب معراج * بیواسطه كرد حق بدو تلقین

طبع من و صد هزار همچون من * از منقبتش مقصر و مسكین

شعرای عرب هم در مدح حضرت رسول اكرم - صلی الله علیه و آله - و مناقب و فضایل آن حضرت بسیار شعر و نثر سروده و نوشته‌اند، به طور مثال شاعر عرب احمد الشوقی در سروده‌ی خود می‌گوید:

ولد الهدى فالكائنات ضیاء * و فم الزمان تبسم و ثناء

الروح والملأ الملائك حوله * للدین والدنیا به بشراء

والعرش یزهو والحظیرة تزدهی * و المنتهى والسدرة العصماء

تا آنجا كه می‌گوید:

بك بشّر الله السماء فزینت * و تضوّعت مسكاً بك الغبراء

یوم یتیه على الزمان صباحه * ومساۆه بمحمد وضاء [1]

این‌ها نمونه‌ای از اشعار در وصف و مدح حضرت ختمی مرتبت است، ولی هر چه كه ما بگوییم و دیگران اعتراف كنند قرآن از همه بالاتر است:

«لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُۆْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ.» [2]

اصلاً راجع به شخصیت حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - ما نمی‌توانیم حرف بزنیم. انسان مبهوت می‌شود، آن‌هایی هم كه خیلی بالا هستند مبهوت می‌شوند.

باید مثل امیرالمۆمنین - علیه الصلوة و السلام -، پیغمبر را وصف كند. اگر می‌خواهید وصف آن حضرت را ببینید، باید آن خطبه شریفه امیرالمۆمنین - علیه الصلوة و السلام - در «نهج البلاغة» را ملاحظه كنید كه می‌فرماید:

«إِنَّ اللهَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَى‏ التَّنْزِیلِ‏ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ الْأَصْنَامُ فِیكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَة» [3]

یا در جای دیگری از نهج البلاغه شریف می‌فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَى دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّینِ طَامِسَةٌ فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ‏ وَ هَدَى إِلَى‏ الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم‏.» [4]

خلاصه این‌كه در اطراف شخصیت پیغمبر - صلوات الله علیه و آله - اگر هر روز بگوییم باز هم تمام نمی‌شود. حتی بیگانگان و خاورشناسان هم در مقابل عظمت‌های وجود پیغمبر ناچار به اعتراف شده‌اند:

توماس كارلایل در كتاب «الأبطال» كه ترجمه آن به نام قهرمانان منتشر شده است، از هر صنفی، قهرمان و بَطَل آن صنف، یعنی كسی كه در آن صنف موفق بوده است را نام می‌برد، مثل البطل فی صورة القائد، البطل فی صورة الشاعر. در جایی می‌گوید: البطل فی صورة النبی، قهرمان پیغمبران. در آنجا نه حضرت موسی را می‌گوید و نه حضرت عیسی، و نه حضرت ابراهیم را، بلكه می‌گوید: بَطَل و قهرمان در نبوت و پیغمبری، محمد است.

شخصیت عظیم حضرت صادق - علیه الصلوة و السلام - هم همین‌طور است. این مدرسه‌ای كه حضرت امام جعفر صادق – علیه‌السلام - برای امت اسلام افتتاح كردند، اگر نبود می‌توان گفت دین ناقص می‌ماند. هر چه از اصول و فروع كه لازم بود فرمودند.

ابوحنیفه می‌گوید: «ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد»؛ من فقیه‌تر از جعفر بن محمد ندیدم. [5]

یا ابن عقده متوفاى 333 هجرى - كه از محدثان معتبر و مورد قبول نزد عامه مسلمانان از شیعه و سنی است - كتابى نوشته به نام «اسماء الرجال الذین رووا عن الصادق - علیه السلام-»، و در آن كتاب نام چهار هزار نفر را نقل كرده كه همه از حضرت صادق - علیه السلام - حدیث نقل كرده‌اند و اخذ علم نموده‌اند، كه متأسفانه این كتاب مانند كتاب‌هاى دیگر از بین رفته فقط بزرگانی از آن یاد كرده‌اند. [6]

یا این‌كه نجاشى در «رجال» خود از احمد بن عیساى اشعرى نقل كرده، می‌گوید: «من در طلب علم حدیث به كوفه رفتم و در آنجا به خدمت حسن بن على وشاء رسیدم، به او گفتم: كتاب علاء بن رزین و ابان بن عثمان احمر را به من بدهید تا از روى آن‌ها نسخه‌بردارى كنم؛ او آن دو كتاب را به من داد، گفتم: اجازه روایت نیز بدهید. فرمود: خدا تو را رحمت كند، چقدر عجله دارى ببر بنویس؛ سپس بیا براى من بخوان تا بشنوم؛ آن‌گاه اجازه روایت بدهم.

گفتم: بر خودم از پیشامدهاى زمان خاطر جمع نیستم.

حسن بن علی وشاء گفت: عجب! اگر من می‌دانستم كه حدیث اینگونه مشترى و خواهان دارد، بیشتر از این جمع می‌كردم. من در مسجد كوفه 900 شیخ را درك كرده‌ام كه همه می‌گفتند: حدیث كرد مرا جعفر بن محمد.» [7]

این چه مدرسه‌ای بوده است؟ این چه علوم و معارفی بوده است كه این‌ها داشته‌اند؟ مرور زمان نشان داد این‌كه پیغمبر اكرم بارها می‌فرمود: عترت من، اهل بیت من؛ «أُذَكِّرُكُمُ‏ اللهَ‏ فِی أَهْلِ بَیْتِی» [8] و یا «لَا تُعَلِّمُوهُمْ‏ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ» [9] این‌ها همین طور نبود كه مثلاً چون قوم و خویش او هستند این را بفرماید، بلكه برای همین مقامات و علوم و درجاتی بود كه این‌ها داشتند.

احمد بن عبد العزیز معروف به ابن عیاش از علمای بزرگ ما در قرن چهارم كه در سال 401 وفات كرده است كتابی دارد به نام «مقتضب الأثر فی النص علی الائمة الإثنی عشر». من بیش از 50 سال پیش نسخه‌ای از آن را دیدم كه خوب چاپ نشده بود. تصمیم گرفتم مجدد چاپ شود و برای این‌كه معلوم شود كه این كتاب اثر آن وقت‌ها است، تمامی مدارك و شواهد را دیدم و از كتاب‌های دیگر كه بعد از آن روایت كرده‌اند همه را استخراج كردم.

یك مقدمه‌ای هم بر آن نوشتم كه در آن، كلامی از شبراوی رییس اسبق جامعه الازهر نقل كردم. الشیخ عبدالله الشبراوی كتابی به نام الاتحاف بحب الاشراف دارد كه در موضوع فضایل سادات نوشته است. او در آن كتاب از قول بعض اهل علم نقل میكند كه:

«هر كس فضایل اهل بیت - علیهم السلام - را منكر شود، مثل كسی است كه بخواهد آفتاب را بپوشاند و هیچ‌كس از آن‌ها تا به حال سۆالی نكرده كه آن‌ها در جواب بمانند. تا این‌كه می‌گوید: «و قد اشرق نور هذه السلسلة الهاشمیة، والبیضة الطاهرة النبویة، والعصابة العلویة، وهم اثناعشر اماماً مناقبهم علیة، و صفاتهم سنیة، ونفوسهم شریفة ابیة، و أرومتهم كریمة محمدیة. ثم ذكر اسمائهم الشریفة - علیهم الصلوة والسلام -.»

باید قدر اهل بیت - علیهم السلام - و این معارف و هدایت‌هایی كه از آن بزرگواران در دست ما است را بدانیم، و علاوه این معارف را به گوش همه جهانیان برسانیم تا همگان – كه تشنه این علوم هستند - از این دریای بی‌نظیر معرفت و علم بهره‌مند گردند ان شاء الله.


پی نوشت ها:

1. این شعر در الشوقیات احمد الشوقی چاپ دار الشروق مصر آمده است.

2. آل عمران؛ آیه164.

3. نهج البلاغة؛ خطبه26.

4. نهج البلاغة؛ خطبه195.

5. طبقات الحفاظ؛ الذهبی، الطبقة الخامسة،ص166.

6. در رجال العلامة الحلی؛ قسم دوم، باب چهارم، شرح حال احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقدة/رجال الطوسی؛ المقدمة به این كتاب اشاره شده است.

7. رجال نجاشی؛ شرح حال حسن بن على بن زیاد الوشا.

8. بحارالانوار؛ ج23، باب7، حدیث10.

9. كافی؛ جلد1، بابُ مَا نَصَّ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسُولُهُ عَلَى الْأَئِمَّةِ.

تنظیم:محسن تهرانی-گروه حوزه علمیه تبیان