خودش قول اجابت داده، چرا ناراحتی؟!
در وصایای حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) در قسمتی از خطبه ای در نهج البلاغه میخوانیم: « بدان، كه تو را رخصت دعا و تضمین اجابت دعا از مقامی صادر باشد كه خزانههای آسمانها و زمین را یكجا در اختیار دارد، هم اوست كه فرمانت داده است كه بخواهی تا ببخشاید. و طلب رحمت كنی تا بنوازد بی آنكه در میان خود و تو دربانی بگذارد( حجابی باشد) كه برتو دربندد، یا تو را در جستجوی واسطه ای برای دیدارش ناگزیر كند. چون بد كنی راه توبه را بر تو نبندد و ...
توضیح پیرامون خطبه:
ادب اقتضای همین معنا را میكند تا او اجازه بدهد و من بخواهم از او( دعا كنم). آن موجودی كه تمام قدرت ملكوت در دست اوست اجازه درخواست داده و خودش هم متكفل شده است كه اجابت كند. هیچ چیزی را او بین خودش و تو قرار نداده یعنی خدابین خودش و من و تو هیچ مانعی قرار نداده است. ممكن است من مانعی سر راه بگذارم اما او مانعی نگذاشته كه این مانع مسئله مهمی است و به آنها خواهیم پرداخت. ما چیزی قویتر و برندهتر از دعا نداریم و اگر اسلحهای برندهتر از دعا بود به دست انبیاء(علیه السلام) سپرده میشد چون آنها به كمال معنوی رسیده بودند و اگر وسیله ای نافذتر از دعا بود در اختیار آنها قرار میگرفت.
امام رضا(علیه السلام) فرمود: « اسلحه انبیاء(علیه السلام)دعا بود». تمام معجزاتی كه از انبیاء صادر شد به وسیله دعا بود. تمام كراماتی كه از اولیاء صادر شده از دعا بود و با دعا حضرت عیسی(علیه السلام) مرده را زنده میكرد. اجابت دعا بستگی به یك حالت خضوع و حضور قلبی دارد و در خواست حقیقی از عبد صادر نمیشود مگر اینكه ادراك كند دلش آن عظمت را و حالت خضوع پیدا كند و این حالت مربوط به معرفت عبد است. نسبت به رب كه چه مقدار شناخت دارد بنده از پروردگارش. لذا درجات بُرد دعاها بر محور شناختهای داعی از مدعو است به همان اندازه كه شناخت و خضوع داری این خضوع قلبی، این خضوع درونی بستگی به معرفت او دارد و لذا اهل معرفت در رابطه با شروط دعا دسته بندی میكنند و میفرمایند:
یك دسته از شروط دعا شروط عقلی است و دسته دوم شروط نقلی است. دسته سوم، هم شروط عقلی است هم نقلی و آن را كه از شروط عقلی میدانند مسئله معرفت است و شناخت كه چه مقدار معرفت داشته باشیم تا بُرد دعا بر همان محور باشد. و فرق میكند دعایی را كه ولی الله الاعظم بكند یا من«یا الله» او با «یا الله» من فرق میكند. او با یك «یا الله « میتواند كن فیكون كند واین براثر شناخت و معرفت بالای اوست و لذا میفرماید سلاح انبیاء(علیه السلام) دعا است و معجزات انبیاء از همین دعا بوده است. وقتی ما میبینیم كه معرفت و چنین شعوری را نداریم كه دعا كنیم لذا به آنها متوسل میشویم كه آنها برای ما دعا كنند، چون ذره ای از معرفت آنها را نتوانیم دانست مگر اولیاء الله و بزرگانی كه براثر تقوا به معرفتی برسند.
شرط عقلی: در تعریف معرفت عبد نسبت به رب( در قالب غیر اصطلاحی) انسان اگر چیزی را از كسی بخواهد باید بداند كه شخص توان انجام آن را دارد واگر نتواند اصلا تقاضا درست نیست. در رابطه با خداوند هم همین طور است وقتی صحیح است كه پروردگار را قادر بداند.
شرط یك: اولین شرط عقلی در دعا این است كه پروردگارت را قادر بدانی، معرفت به قدرت و توان او را داشته باشی والا اگر او را عاجز بدانی اصلا معنی ندارد مطالبه كردن، حتی اگر شك در قدرت او هم داشته باشی به درد نمیخورد. یك دسته از دعاهای ما حقیقی نیست و مثلا مینشینیم دعای توسل میخوانیم، چون شرط را نداریم وقت تلف كنی است. این دعا نیست و داریم میرسیم به آنجا كه چرا دعا مستجاب نمیشود! اشكال از خود ماست. واقعا بگو لاحول و لاقوه الابالله هیچ نیرویی جز نیروی او و پناهی جز او نیست. پس در قالب اصلاح معرفت عبد است نسبت به قدرت رب(اولین شرط عقلی).
شرط دوم: مسئله این است كه علم داشته باشیم كه آنچه را طلب میكنیم او عطا میكند. چون ممكن است كسی كاری از دستش برآید، بتواند گرهی را باز كند ولی نمی دانم انجام میدهد یا نه و اسم آن را میگذاریم بُخل در اجابت یعنی طرف بخیل است، میتواند ولی انجام نمی دهد. در اینجا باید اعتقاد داشت كه خداوند بخیل نیست. پس همین كه اذن داد به بندهاش كه دعا كن یعنی جوابت را میدهم. اذن در دعا یعنی اجابت دعا و این همان است كه در قرآن میفرماید:
«ادعونی استجب لكم»
مسئله این است كه علم داشته باشیم كه آنچه را طلب میكنیم او عطا میكند. چون ممكن است كسی كاری از دستش برآید، بتواند گرهی را باز كند ولی نمی دانم انجام میدهد یا نه و اسم آن را میگذاریم بُخل در اجابت یعنی طرف بخیل است، میتواند ولی انجام نمی دهد. در اینجا باید اعتقاد داشت كه خداوند بخیل نیست. پس همین كه اذن داد به بندهاش كه دعا كن یعنی جوابت را میدهم
اجابت در دل ادعونی است. امیر المومنین(علیه السلام) در ادامه خطبه در نهج البلاغه به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید:
«بدان، آن كه ملكوت دنیا و آخرت در دست اوست گفت طلب كن، قدرت دارد، بخیل نیست و اذن داده است كه طلب كن.»
امام علی(علیه السلام) به فرزندش میفرماید كه خداوند میگوید همین كه به تو اذن دادم كه از من بخواهی، اجابت میكنم( یعنی كلید خواسته هایت را در دست خودت میدهم و برو هر چه دلت میخواهد بردار.) تمام كلید خزائن را به دست خودت داده یعنی برو داخل انبار هرچه میخواهی ببر، پس هرگز مباد كه درنگ در پاسخ دعا نا امیدت كند.
باید دید اشكال كار ما كجا است؟ یا قادرش نمیبینیم یا خدای ناكرده او را بخیل میدانیم! امام خمینی (ره) فرمودند: با دلی آرام و قلبی مطمئن.... پس اشكال ما در عدم وثوق است. اگر اعتماد كنیم همه چیز درست میشود. از نظر اصطلاحی در باب رذایل اخلاقی تعریف میكنند بخل این است كه انسان چیزی در اختیار داشته باشد و به آن احتیاج ندارد و به غیر كه از او طلب كند ندهد و اگر مورد احتیاج خودش باشد و بدهد، ایثار است و گفتیم خداوند بخیل نیست و بخل در باب رذایل یك نوع احتیاج است و خداوند محتاج نیست و غنی مطلق است و بی نیاز مطلق و غنای او بالغیر نیست بلكه ذاتی است. قدرت خداوند تنها این نیست كه میتواند بلكه یك مطلب اضافی دارد كه آن ، این است كه انحصار قدرت در دست خداست. با تعاریف زیر، مطلب روشن میشود؛
اخلاص در عبادت: اگر در عبادت رضای غیر خدا آمد اخلاص نیست و بحث ریا مطرح میشود.
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع: بحثی پیرامون دعا و شرایط استجابت آن؛ محمود یادبودی