تبیان، دستیار زندگی
«یادآوری » در کنار بازیگران شناخته شده اش، چند بازیگر نه چندان معروف هم داشت که این سریال بیش از همه فرصت مناسبی برای محک توانایی شان بود. حکایت متین ستوده البته تا حدودی متفاوت است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازیگری که دوست داشت مجری شود

گفت و گو با متین ستوده بازیگر نقش شیوا در سریال «یادآوری»


«یادآوری » در کنار بازیگران شناخته شده اش، چند بازیگر نه چندان معروف هم داشت که این سریال بیش از همه فرصت مناسبی برای محک توانایی شان بود. حکایت متین ستوده البته تا حدودی متفاوت است.

متین ستوده

بازیگر نقش شیوا تا قبل از «یادآوری» 14 بار حضور جلوی دوربین را تجربه کرده بود اما این سریال از نظر میزان و تاثیرگذاری نقش بیش از بقیه است . خودش زندگی حرفه ای اش را به قبل و بعد از این سریال تقسیم می کند. چند روز پیش از پایان «یادآوری» با او گفت و کردیم که در ادامه می خوانید. در كارنامه ستوده سریال های زمین انسان ها ،‌سه دونگ سه دونگ، چمدان، زمانه ، پروانه ،‌راستش را بگو و عملیات 125 به چشم می خورد.

شما در دوران کودکی جلوی دوربین رفته اید اما در آن سن و سال بازیگری را ادامه ندادید. چه شرایطی رقم خورد که باعث شد دیگر فرصت بازیگری بدست نیاید؟   

پدرم در سازمان صدا و سیما مدیر تصویربرداری بوده اند و كارهای زیادی از جمله « محله برو و بیا» و «چاق و لاغر» را كار كرده اند . از این طریق همیشه در صحنه حضور داشته ام و دو سریال در كودكی بازی كردم. در سریال «بازنشستگی» به كارگردان رضا فیاضی نقش نوه زنده یاد هادی اسلامی را داشتم و در مجموعه  «این خانه دور است» ساخته مسعود رسام و بیژن بیرنگ نقش نوه زنده یاد حمیده خیرآبادی را بازی كردم. آن موقع خیلی پیشنهاد كار بود ولی پدرم چون نمی خواست به درسم لطمه بخورد ، دوست نداشت بازی كنم ولی الان بابا مشوق اصلی ام در زمینه بازیگری است. فكر كنم كاری كه پدرم درمورد من انجام داد درست بود. اگر خودم هم روزی بچه دار شوم ترجیح می دهم او را در كودكی آلوده این كار نكنم. البته این نظر من است و  شاید شرایط و طرز فكر دیگران این گونه نباشد.

آن موقع تصویری از بازیگری و دوربین داشتید؟ می دانستید چه اتفاقی دارد می افتد؟

از دوستی شنیده ام كه بازی دوران بچگی می شود آینده بچه ها. تا جایی كه یادم هست دوست داشتم مجری شوم  یا نقش بازی كنم. عاشق این بودم كه جلوی دوربین آشپزی كنم و به بینندگان فرضی توضیح دهم. به لطف این كه دوربین بابا در خانه بود و برادر بزرگم از من فیلم می گرفت، مستندات این جور بازی های کودکی ام وجود دارد. اما راستش خیلی  تصویر روزهای بازیگری در ذهنم پررنگ نیست. چند صحنه در ذهنم خیلی مانده. یكی اش این بود كه می خواستند اشك من را درآوردند و گفتند آقای ستوده تصادف كرده. من به قدری گریه كردم كه مجبور شدند به پدرم زنگ بزنند تا بیاید سر صحنه. باوجود این كه بابا را دیدم باز هم باورم نمی شد.

سریال یادآوری

 و چگونه بازیگری را از سر گرفتید؟

سال 87 در كارگاه بازیگری شركت كردم. بعد هم برای این که در حال و هوای کار قرار بگیرم ، در یك تله فیلم منشی صحنه شدم كه  در واقع حكم دست گرمی برایم داشت. بعد در تله فیلم « روز برمی خیزد» رضا درستكار بازی كردم. تا الان هم با كارگردان های خوبی كار كرده ام ؛ مثل جلیل سامان،‌حسن فتحی ، ابراهیم شیبانی ،‌ابوالحسن داودی ،‌مسعود آب پرور و ... اما آن بحث تداوم حسی که در كار بازیگری باعث می شود هم خودت با آن چالش کنی و هم بیننده همراهش شود، در «یادآوری» اتفاق افتاد. برای همین زندگی كاری من به قبل و بعد از «یادآوری» تقسیم می شود.

برای نقش شیوا بازیگران زیادی تست دادند که در نهایت شما انتخاب شدید. درباره این پروسه توضیح می دهید؟

آقای خضوعی ، دستیار  آقای قاسم زاده اصل با من تماس گرفتند، من هم به دفتر كارگردان رفتم و تست دادم. برای تست هم مونولوگ كنار دریا را در نظر گرفته بودند. چندی بعد دوباره زنگ زدند. این دفعه پنج مونولوگ اجرا كردم و برای نقش شیوا انتخاب شدم. علیرغم این كه تجربه بازیگری داشتم اما آقای قاسم زاده تصویری ذهنی از من نداشتند و بعد از تست به این نتیجه رسیدند كه گزینه مناسبی برای كاراكتر شیوا هشتم.

 فیلمنامه را كامل به شما دادند؟

بله. از آن جا كه «یادآوری» اولین كاری بود كه نقش اصلی دختر به من واگذار می شد و برای هر بازیگری این اولین قدم خیلی مهم و با ارزش است،‌ این قدر خوشحال بودم كه همان لحظه كه به خانه رسیدم شروع به خواندن فیلمنامه كردم. قصه به قدری شیرین بود كه بشدت درگیر خط سیر آن شده بودم. ذاتا علاقه زیادی به خواندن كتاب و رمان  دارم ، برای همین موقع خواندن فیلمنامه نقش شیوا را فراموش كرده بودم و می خواستم ببینم آخر قصه چه می شود. به 24 ساعت نرسید كه آن را تمام كردم. خوشحال تر شدم كه قرار است در فرآیند تصویری شدن این فیلمنامه نقش داشته باشم . ضمن این كه می دانستم قرار است چه بازیگرهای مطرحی در آن بازی كنند.

آن موقع (دوران کودکی) خیلی پیشنهاد كار بود ولی پدرم چون نمی خواست به درسم لطمه بخورد ، دوست نداشت بازی كنم ولی الان بابا مشوق اصلی ام در زمینه بازیگری است. فكر كنم كاری كه پدرم درمورد من انجام داد درست بود. اگر خودم هم روزی بچه دار شوم ترجیح می دهم او را در كودكی آلوده این كار نكنم.

 نخستین مواجهه تان با کاراکتر شیوا چه بود؟ آن را چگونه دیدید؟

شیوا شرایط ویژه ای دارد. خانواده اش را از دست داده و تنها است . درك این موقعیت برای من خیلی سخت بود. وقتی مقایسه می كردم می گفتم اگر برای من این اتفاق بیفتد تمام می شوم. من شیوا نیستم كه بتوانم باز ادامه دهم. همان موقع كه فیلمنامه را می خواندم پیش خودم می گفتم این دختر واقعا با چه انگیزه ای می خواهد زندگی كند؟ من چون خیلی وابسته ام تصور تنهایی شیوا برایم سخت بود. جاهایی که ممکن بود وجه احساسی بر شخصیت شیوا غلبه کند، آقای قاسم زاده می گفتند نرو به سمت سودا گری. این آدم زندگی می كند. قرار نیست بیننده را آزار دهیم.من فیلمنامه را دو بار خواندم. بعد از آن سكانس به سكانس جلو رفتیم و آرام آرام نقش را پیدا کردم. من مدیون اعتماد آقای قاسم زاده هستم چون شیوا نقش خیلی مهمی بود و ایشان با یك تست اعتماد كردند و نقش را به من دادند.

سریال یادآوری

 با کدام جنبه کاراکتر شیوا چالش بیشتر داشتید؟ زمانی که دختری سرخوش بود یا وقتی که منزوی می شود؟

راستش شخصیت شیوا را در قسمت اول خیلی دوست نداشتم. او دختری بی خیال سرخوش بود  ولی با غرق شدن خواهرش چهره واقعی زندگی را می بیند و نگرشش عوض می شود. تا قبل از پخش نگران بودم كه نكند راكورد بازی ام حفظ نشود. گاهی چند هفته می شد كه اصلا سر صحنه نمی رفتم ولی سعی می کردم تداوم حسی ام را داشته باشم. خیلی وقت ها هم که دچار مشکل می شدم آقای قاسم زاده كمك می كرد و می گفت این شیوا نیست.

مسیرتان از حالا سخت تر می شود. به آینده کاری تان فکر کرده اید؟

من تا یك جایی دوست داشتم تجربه كنم و این تجربه فقط در كار كردن بوجود می آمد. نقش های بلند هم كم نداشته ام ولی از این به بعد می دانم کارم خیلی سخت می شود. هدف هایی دارم و نمی خواهم به روزمرگی برسم. دلم می خواهد كارهای آینده ام یا در راستای كاراکتر شیوا باشد یا بهتر و بالاتر از آن.

بین همکاران نقش دیده شده؟ پیشنهاد کاری ویژه داشته اید؟

من همان اول که فیلمنامه را خواندم می دانستم كار این قدر خوب است كه كسی یك قسمت را ببیند دوست دارد تا آخر دنبال کند. همكاران تبریك گفته اند؛ پیشنهاد هم بوده ولی نه چیزی كه باب میلم بوده باشد. دوست دارم آخر گفت و گو یک نکته عرض کنم. واقعیت این است که نسل دارد عوض می شود. ما هنرپیشه های نسل جوان خیلی كم داریم. چقدر خوب است كارگردان ها از چهره های جدید استفاده كنند و به آن ها اعتماد كنند. مطمئن باشند جواب اعتمادشان را می گیرند.

مصاحبه : احمد رنجبر

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

مرگ و زندگی در «یادآوری»

بازیگر جوان «یادآوری» را بشناسید