تبیان، دستیار زندگی
خشونت واژه‌ای است که بشر در تمام اعصار و قرون با آن دسته پنجه نرم نموده و همیشه آماج آسیب‌های جدی از طرف آن بوده است. همیشه افرادی بوده‌اند که عهده‌دار این وظیفه‌ی خطیر! یعنی خشونت بوده‌اند. خشونت در رفتار، در گفتار، در فرهنگ و حتی در کوچک‌ترین نهاد جامعه
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تکفیری‌ها،شوالیه های پوشالی دنیای رسانه ای


خشونت واژه‌ای است که بشر در تمام اعصار و قرون با آن دسته پنجه نرم نموده و همیشه آماج آسیب‌های جدی از طرف آن بوده است. همیشه افرادی بوده‌اند که عهده‌دار این وظیفه‌ی خطیر! یعنی خشونت بوده‌اند. خشونت در رفتار، در گفتار، در فرهنگ و حتی در کوچک‌ترین نهاد جامعه یعنی خانواده.

زمانی که از خشونت در خانواده یاد می‌شود معمولاً  انگشت‌ها سوی پدر و یا افراد ذکور خانواده می‌رود این در صورتی است که خشونت در خانواده می‌تواند ابعاد غیر فیزیکی و ظریفی داشته باشد که در نهایت منجر به بروز خشونت فیزیکی از جانب دیگر افراد خانواده شود.

وهابی ها

وقتی زن خانه و یا دختر خانواده از نقش حساس خود کاملاً چشم پوشی کرده، همه ارزش ها و هدف خود را در فعالیت‌های اجتماعی، شغلی و نهایتاً ترقی و مانند آن می‌بیند، ممکن است منجر به ایجاد خلائی به نام مادر، دختر وخواهر  – با تمام زوایای مادر، دختر و خواهر بودن–برای خانواده خویش می شود، یعنی خشونتی بزرگ را به صورت پنهانی بر خانواده‌ی خود بار کرده است. خشونتی که کسی از آن خبر ندارد.

منظور از مثال بالا پرداختن به یک مشکل خانوادگی نیست بلکه تنها بیان مقدمه‌ای بود تا بدانیم خشونت دارای ابعاد ناپیدایی است که آن ابعاد نه تنها دارای آثار مخرب اجتماعی هستند بلکه زمینه ساز خشونت‌های فیزیکی و تربیت افراد خشن با رویکردهای فیزیکی و غیر فیزیکی خواهند بود. یا به عبارتی باید گفت بخش قابل توجهی از خشونت‌های ظاهری و فیزیکی از خشونت‌های پنهان ناشی می‌شوند.

پرداختن به خشونت در هر امری، لازم و ضروری است و برنامه ریزی رسانه‌ای و فرهنگی برای آن ضروری است. از جمله‌ی این امور، همان امر رسانه است که بستر بسیار مناسبی برای بروز خشونت پیدا و پنهان است. نشان دادن خشونت در رسانه‌های تصویری دارای یک طیف است. طیفی که از خشونت ظاهری در فیلم‌هایی سرشار از درگیری شروع می‌شود و تا خشونت‌های پنهان خانوادگی مثل آن‌چه در مثال سطور قبلی گذشت، ادامه می‌یابد.

قدرت‌های بزرگ و زورگو به عنوان خشن‌ترین افراد در سطح کلان شناخته می‌شوند که خشونت نزد آن‌ها نه فقط در جنگ و زندان و شکنجه است بلکه آنان با در اختیار داشتن ابزار و عاملی به نام «رسانه» به فرهنگ عمومی دیگر کشورها حمله می‌کنند. که البته  این تنها وجهی از خشونت رسانه‌ای است.

به طور خاص آن‌چه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، خشونت رسانه‌ای کسانی است که در خارج از جعبه جادویی و در خارج از امر رسانه نیز خشونت را به حد اعلای خود رسانده‌اند. القاعده، وهابیت، تکفیری‌ها و سلفی‌ها کسانی هستند که مسلمانان با آن‌ها آشنایی خوبی دارند. از مسئولین فرهنگی عربستان در دو شهر شریف مکه و مدینه گرفته تا طالبان در افغانستان و این اواخر در سوریه، همگی پیروان مکتب سلفی هستند. این افراد هرکدام به نحوی در پروژه‌ی عظیم «خشونت» دست اندر کار هستند.

کوتاه سخن آنکه رفتار کارشناس شبکه وهابی مذکور، به شوالیه‌ای پوشالی می‌مانست که از جنگاوری، فقط زره آن‌را به تن دارد و تا زمانی که عرصه نبرد خالی و خلوت است مدام رجزخوانده، مبارز می‌طلبد. اما به محض رویارویی با حریفی قدرتمند، شمشیر را به یک سو و سپر را به سویی دیگر رها می‌کند و پا به فرار گذشته، از معرکه نبرد می گریزد

برخورد بد و زشت با زائران بقیع و حرم نبوی صلی‌الله‌علیه‌وآله در مدینه، کشتار عظیم زائران کربلا، ذبح مسلمانان در سوریه به قصد قربت الهی! و انفجار و کشتار شیعیان در پاکستان و افغانستان و گاهی در سیستان و بلوچستان و هزاران مثال مانند آن، تنها حلقه‌های زنجیره‌ی پروژه‌ی خشونت نیستند. بلکه این تفکر در سال‌های اخیر در رسانه نیز جلوه‌گر شده است. رسانه‌ای که با حمایت پول‌ها هنگفت نفتی – عربی حمایت می‌شوند.

شبکه‌های وهابی با رویکردهای ضد شیعی و در تبیین خشونت‌های بیرونی خود، دست به تبلیغات وسیع می‌زنند. این دسته از شبکه‌ها ظاهراً خود را سُنی مسلک نشان می‌دهند و از یک تریبون ظاهراً فرهنگی با بستر گفتگوی آزاد پا به میدان می‌گذارند. ولی آن‌چه در بطن این شبکه‌ها رخ می‌دهد در امتداد همان خشونت بیرونی آن‌ها در مواردی چون سوریه و مانندآن است.

وهابی ها

هر اهل مطالعه‌ای می‌داند که بین اعتقادات وهابیت و اهل سنت تفاوت‌های بنیادی و ماهوی بسیاری وجود دارد؛ خصوصاً اهل سنت ایران. ولی متاسفانه این شبکه‌ها توانسته‌اند به خوبی القاء کنند که ما پیرو و مروج تفکرات اهل سنت هستیم و همه‌گان را به بحث و مجادله دعوت می‌کنند. مجادلاتی که دو مشخصه‌ی بارز دارند. اولاً: شیعیان به هیچ وجه نمی‌توانند در این مجادلات وارد شوند و اگر گفتگوی تلفنی هم در این شبکه‌ها نشان داده می‌شود محدود به عده‌ای خاص است و آن عده معمولاً در یک بازی ظاهری و سفارشی محکوم به شکست هستند! ثانیاً: کارشناسان این برنامه‌ها در گفتگوهای منطقی شبکه‌های شیعی شرکت نمی‌کنند و با علمای شیعی – که به علم آنان واقفند – وارد هیچ گفتگوئی نمی‌شوند! وحتی از اینکه علناً اعلام کنند که ما با فلان کارشناس دینی مناظره نمی کنیم ابایی ندارند! گویی موضوع مناظره علمی در نظر آنان به سان بازی کودکان است که کودکی اعلام کند با فلانی بازی می کنم و با فلانی بازی نمی کنم!

به عنوان نمونه اتفاقی که ما بین یکی از شبکه‌های وهابی در مقابل یک تلویزیونی رخ داده است را بیان می‌کنیم. برنامه شب‌های آسمانی که به تازگی اقدام به ساخت و نشر برنامه‌هایی در پاسخ به سلفیت نموده است (البته کمی دیر و باز البته خیلی غنی) از یکی از کارشناسان همین شبکه‌ها خواست تا مناظره‌ای مستقیم با هم داشته باشند. مجموعه اتفاقاتی را که در جریان این دعوت رخ داد را به صورت خلاصه عرض می‌کنیم:

·       دعوت چندین باره برای مناظره حضوری از سوی برنامه شب‌های آسمانی در ایران را بارها رد کردند.

·       دعوت چندین باره برای مناظره حضوری از سوی برنامه شب‌های آسمانی در کشور ثالثی که مورد قبول آن شبکه باشد را بارها رد کردند.

·       پس از قبول مناظره یک شماره تماس از سوی آن شبکه داده شد. بر خلاف اخلاق رسانه‌ای در روز مربوطه، برنامه آن‌ها یک ساعت زودتر از زمان مقرر و معمول آغاز شد. بعد از سی دقیقه تماس‌های مکرر از طرف برنامه شب‌های آسمانی را بی‌پاسخ گذاشتند و مخاطبان ایرانی را منتظر نگاه داشتند.

شبکه‌های وهابی با رویکردهای ضد شیعی و در تبیین خشونت‌های بیرونی خود، دست به تبلیغات وسیع می‌زنند. این دسته از شبکه‌ها ظاهراً خود را سُنی مسلک نشان می‌دهند و از یک تریبون ظاهراً فرهنگی با بستر گفتگوی آزاد پا به میدان می‌گذارند

·       بالاخره بعد از برقراری تماس اعلام کردند که با کارشناس برنامه شب‌های آسمانی که برای مناظره آمده بود مناظره نمی کنیم!

·       از پاسخ به اولین سۆال مطرح شده از طرف برنامه شب‌های آسمانی آشکارا طفره رفتند.

·       صدای برنامه شب‌های آسمانی را از طرف شبکه  خود مکرراً قطع کردند تا مخاطبان آن شبکه سخنان مجری و کارشناس برنامه شب‌های آسمانی را نشنوند! دست آخر هم به صورت یک طرفه و ناگهانی ارتباط خود را قطع کردند

·       بعد از آن هم وقتی خیالشان از مناظره راحت شد و اطمینان یافتند که از معرکه گریخته‌اند تازه به یاد رجز خوانی افتاده، برای فریب مخاطبان خود مبارز طلبیدند. بعد هم به دروغ در شبکه خود اعلام کردند که ما الآن در حال گرفتن شماره برنامه شب‌های آسمانی هستیم اما آنها تماس ما را پاسخ نمی‌دهند! که در همان لحظه کارشناس برنامه شب‌های آسمانی فی المجلس همین ادعای آنان را برای مخاطبان بازگو کرده و با نشان دادن تلفن مخصوص ارتباط که روی میز قرار داشت می‌گوید که اصلاً تلفن ما زنگ نمی‌خورد و شبکه مذکور علناً به مخاطبان خود دروغ می گوید.

وهابی ها

کوتاه سخن آنکه رفتار کارشناس شبکه وهابی مذکور، به شوالیه‌ای پوشالی می‌مانست که از جنگاوری، فقط زره آن‌را به تن دارد و تا زمانی که عرصه نبرد خالی و خلوت است مدام رجزخوانده، مبارز می‌طلبد. اما به محض رویارویی با حریفی قدرتمند، شمشیر را به یک سو و سپر را به سویی دیگر رها می‌کند و پا به فرار گذشته، از معرکه نبرد می گریزد؛ و جالب‌تر آن‌که در حین گریختن رجزخوانی هم می‌کند و حریف را به مبارزه دعوت می‌نماید. حقیقتاً انسان نمی‌داند بخندد یا بگرید!

رفتارهایی چنین حاکی از همان روحیه‌ی خشونت طلبی آمیخته به ترس و تزویر است. که یک روز در رسانه خودش را نشان می‌دهد، یک روز در قبرستان بقیع و در برخورد با زائران خودنمایی می‌کند، یک روز زائران کربلا را به قتل می‌رساند و روزی دیگر مردم سوریه را به وضعی فجیع  به قتل می‌رساند. از این رو برای حل معضل خشونت در تمام ابعاد آن باید فکر مناسبی نمود.

باید دانست که خشونت در رسانه تعریف خودش را دارد. خشونتی پنهان با تاثیری زشت در عالم بیرون. تاثیری که مثال‌های آن مطرح شد تا مخاطبان عزیز بدانند که با چه مسائلی در دنیای رسانه ای ممکن است مواجه شوند.

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان


مطالب مرتبط:

اهانت های فیس بوکی به امام هادی(علیه السلام)