تبیان، دستیار زندگی
در تاریخ 1/1/1335 در روستای «گاخس» از بخش توتکابن شهرستان رودبار فرزندی دیده به جهان گشود که خانواده به دلیل ارادت به ساحت مقدس رسول مکرم اسلام او را «محمد» نامید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بر کشته راه حق افسوس نخورید

به یاد سردار شهید «محمد دیدگانی»


در تاریخ 1/1/1335 در روستای «گاخس» از بخش توتکابن شهرستان رودبار فرزندی دیده به جهان گشود که خانواده به دلیل ارادت به ساحت مقدس رسول مکرم اسلام او را «محمد» نامید.

سردار شهید «محمد دیدگانی»

دومین فرزند خانواده که در دامان پدری متدین و مادری ولایت‌مدار به رشد و بالندگی می‌رسید. در سن 7 سالگی از داشتن آن‌ها محروم و مدتی نزد بستگان به سر برد و پس از آن به دلیل فقر مالی آن‌ها به یکی از مراکز نگهداری افراد بی‌سرپرست شهرستان رشت سپرده شد.

وی تا سال ششم ابتدایی را در رشت به پایان رسانید و در این ایام تنها و بی‌کس است و قوم و خویشانش از او سراغی نمی‌گیرند؛ و او با همه کس بیگانه است و او که جز خداوند متعال یار و نگهداری نداشت جهت تأمین مخارج زندگی و مکانی برای خواب به کارگری پرداخت و تا سال سوم دوره متوسطه همزمان با کار و تحصیل از شهر رشت به تهران مهاجرت نمود تا بتواند در محیطی بزرگ‌تر شغل بهتری پیدا نماید که پس از مراجعات مختلف به کارخانجات و شرکت‌ها موفق نگردید به کار مناسب دست پیدا کند و به ناچار به کارگری پرداخت.

محمد در این ایام به ورزش بوکس می‌پرداخت و از توان بدنی بالایی نیز برخوردار بود. وی در سال 1355 در رشته مکانیک موفق به اخذ دیپلم گردید و پس از آن خود را جهت ورود به دانشگاه در رشته انرژی اتمی و مهندسی ارتش آماده نمود که پس از پذیرش و به دلیل جو حاکم بر جامعه و خفقان رژیم پهلوی از تحصیل در آن مکان خودداری نمود و در این سال‌ها با افکار دکتر شریعتی و کتاب‌های استاد شهید مرتضی مطهری آشنا گردید و با علاقه خاصی به مطالعه کتاب‌های دینی و مذهبی از جمله نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه پرداخت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به جهت به وجود آمدن تشکل‌ها و احزاب مختلف ضد انقلابی محمد با تشکیل انجمن اسلامی و احداث کتابخانه در مسجد محل در معرفی انقلاب اسلامی به جوانان و نوجوانان نقش مهم و مۆثری را ایفا نمود. در این بین منافقین در برابر قاطعیت و تلاش‌های وافر او که عرصه را بر آن‌ها تنگ نموده بود چند باری قصد حمله و به شهادت رساندن وی را داشتند که با عنایات خاص خداوند این امر به وقوع نپیوست.

شهید دیدگانی در پیام پربارش که در وصیت نامه‌اش برای همگان به ارمغان گذاشته عنوان می‌کند: مبادا بر کشته‌ای از پویندگان راه خدا افسوس بخورید و در افسوسش دل بسوزانید و بر مشیت حضرت حق خشم بگیرید که دل دشمنان اسلام را شاد خواهید کرد

محمد در سال 1358 و با توجه به علاقه‌ای که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت لباس سبز پاسداری را بر تن نمود و به عنوان عضو شورای فرماندهی سپاه رودبار مشغول به خدمت شد. وی پس از آن به تهران بازگشت و در تاریخ 7/3/1358 به عنوان رابط تبلیغاتی حزب جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت. محمد به مدت 3 ماه در افغانستان به سر برد و با اسم مستعار حمدالله و داوود در درگیری با دشمنان اسلام و کمک به مردم مظلوم افغانستان به دفاع از آن‌ها پرداخت. وی پس از مراجعت به ایران وارد سپاه پاسداران منطقه 10 تهران شد و با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در اولین روزهای جنگ خود را به سنگرهای حق علیه باطل رساند و به مقابله با دشمنان کوردل انقلاب پرداخت.

شهید دیدگانی در پیام پربارش که در وصیت نامه‌اش برای همگان به ارمغان گذاشته عنوان می‌کند: مبادا بر کشته‌ای از پویندگان راه خدا افسوس بخورید و در افسوسش دل بسوزانید و بر مشیت حضرت حق خشم بگیرید که دل دشمنان اسلام را شاد خواهید کرد. محمد در نوشته‌های زیبایی که از خود به یادگار گذاشته در طلب شهادت از خالقش چنین بیان کرده است که: بارالها خواهان تکه تکه شدن گوشت تنم هستم و می‌خواهم در معراج الهی آن گونه در برابرت حضور یابم که ذرات وجودم سوار بر بادها در گستره زمین منتشر گردد.

او سرانجام در تنگه کورک در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب، آن‌گاه که فرماندهی محور را بر عهده داشت در تاریخ 12/1/1361 قبل از اذان ظهر وضوی خون گرفت و با اصابت ترکش خمپاره دشمن نماز سرخش را به مولا امام حسین (ع) اقتدا کرد و در سن 26 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و هم‌نشین عرشیان الهی گشت.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: روزنامه کیهان