تبیان، دستیار زندگی
یادم می‌آید که دوستی در مدرسه داشتیم که پدر نداشت، می گفت که آقای حکایتی مثل پدر من است و همه حرف‌های شما را مو به مو انجام می‌داد؛ چقدر از این دسته بازخوردها داشتید که نشان می‌داد برنامه‌تان درست به هدف زده؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادامه گفتگو با آقای حکایتی


یادم می‌آید که دوستی در مدرسه داشتیم که پدر نداشت، می گفت که آقای حکایتی مثل پدر من است و همه حرف‌های شما را مو به مو انجام می‌داد؛ چقدر از این دسته بازخوردها داشتید که نشان می‌داد برنامه‌تان درست به هدف زده؟

آقای حکایتی

نمونه این‌چنینی که شما گفتید زیاد برایم اتفاق افتاده است. به عنوان نمونه یکی از دختربچه‎های دهه شصتی وقتی من را دید، گفت: که " من پدرم را در جنگ از دست داده‎ام و شما را به نوعی جایگزین پدرم کردم و تمام نکات اخلاقی و آموزشی شما را همچون حرف‌های پدرم می‌پذیرفتم".

جدا از بازخوردهای همان سال‎ها، کودکانی که حالا با گذشت 20 سال خودشان پدر و مادر شده‎اند،‌آنها چه واکنش‎هایی دارند؟

واکنش‎های این گروه که بسیار عجیب است، واکنشی مملو از مهر و محبت که قابل توصیف نیست. حتی بسیاری از آنها وقتی من را می‌بینند، هیجان زده می‌شوند. مثلا زمانی که دارم رانندگی می‌کنم و ترافیک می‎شود، ناگهان برخی افراد به سمت من می‌آیند و می‌خواهند با روبوسی و عکس گرفتن محبت‌شان را نشان دهند.

حتی در یک مراسمی دعوت شده بودم تا جوایزی را به برگزیده‌‏های یک مسابقه تقدیم کنم. وقتی خواستم از سالن خارج شوم با وجود گذشت این همه سال باز هم با محبت مردم مواجه شدم. در پایان آن مراسم اما اتفاقی افتاد که در ذهنم جای گرفت. چند مادر و پدر با بچه‎های 6-7 ساله‎شان کنار من ‎آمدند و از من خواهش کردند تا با آنها عکس بگیرم اما آنچه برای من تازگی داشت این بود که وقتی پدر و مادرها من را به بچه‎هایشان معرفی می‎کردند و می‎گفتند که این همان آقای حکایتی است که برایتان تعریفشان را کرده بودیم، بچه‎ها از دیدن من به شدت هیجان زده می‎شدند و به گونه‎ای رفتار می‎کردند که گویا جز مخاطبان دهه شصت من در آن سال‎‌ها بودند.

در واقع نسل دهه شصت واسطه شد تا شما را به کودکان این روزها معرفی کنند؟

بله و بدون شک این موضوع هم مسئولیت من را بیشتر می‎کند.

اگر بخواهید زیرگنبد کبود جدید را کلید بزنید، دوباره با همان ساختار می‌سازید یا تفاوت‎های نسل جدید را هم در نظر می‎گیرید؟ مثلا کلاه قرمزی را که ایرج طهماسب دوباره ساخت، شاهد بودیم که مردم به ویژه نسلی که از کلاه قرمزی اول خاطره داشتند به سینما می‌رفتند و این فیلم را تماشا می‎کردند؛ به نوعی کودکان امروزی نمی‌توانستند با کلاه قرمزی جدید رابطه برقرار کنند. آیا شما ساختارتان را برای جذب بچه‎های امروزعوض می‌کنید؟

من مجبورم این طور بسازم. یعنی اگر کار جدید و متناسب با زمان انجام نگیرد که باید بگوییم ذهن یک جایی گیر کرده و بسته شده است. در واقع این بار کار ما حساس‌تر و سخت‌تر می‎شود. چون باید 2 نوع مخاطب را پای برنامه‎ات نگه داری. یک مخاطب، نسل امروز است که تنهاتر شده و دیگر پدر و مادر کنار او نمی‌نشینند تا برنامه را با هم نگاه کنند. این کودک به تنهایی خو گرفته است. کم کم حتی تمام روابطش با دوستان و همکلاسی‎هاش به این محدود می‎شود که بگوید چه فیلمی دیده، چه بازی انجام داده است. اینها همه یعنی تنهایی. مخاطب دیگر من نسل دهه شصت است و در واقع من دلم بیشتر نگران بچه‌های دیروز است اما بدون شک بچه‎های امروز مخاطب هدف من می‌شوند.

به تنهایی کودکان امروزی اشاره کردید. به نظر شما برنامه‎هایی که در حال حاضر برای کودکان پخش می‌شود، می‎تواند این تنهایی و خلا را پر کند؟

نه. متاسفانه برنامه‌های کنونی کودک و نوجوان نتوانسته‌اند این مشکل را حل کنند. البته برای رفع این تنهایی فقط نمی‌توان به برنامه‎های صدا و سیما تکیه کرد بلکه باید با یک سیاست‌گزاری مناسب و از طریق آموزش پدر و مادر این مشکل را تا حدودی حل کرد. از سویی دیگر شبکه 2 به شبکه کودک تبدیل شد تا هماهنگی در برنامه سازی برای کودک و نوجوان صورت گیرد و شبکه‎های مختلف برنامه یکسان نسازند. نیاز است که برای تهیه برنامه‎های هر یک از این گروه‎های سنی، اتاق‎های فکر ایجاد شود تا با توجه به واقعیت اجتماعی، ادبیات و فرهنگ این گروه‎های سنی برنامه‌سازی شود. من نمی‌دانم الان برنامه سازهای ما به این نکات آگاهی دارند یا خیر؟

شما اشکالات برنامه‌های کودک و نوجوان امروز را در چه می‌بینید؟

کیفیت بازیگری،‌ رابطه غلط نقش و همچنین ادبیات خیلی بد و سطح پایین که برای آدم‎های بزرگ است و آن را در دهان کودک می‎گذاریم، چون بلد نیستیم کارگردانی کنیم و شخصیت و لحظه بسازیم.

صدا و سیما برای برنامه‌سازی یا حتی مشاوره به دنبال شما به عنوان فردی که در دوره‎ای برنامه‌های موفقی در حوزه کودک ساخته‎اید، آمده؟

خیر. ولی یکبار در حد یک جلسه برای مشاوره به گروه کودک دعوت شدم.

پس از نظر شما مشکل بودجه نیست؟

بودجه برای بسیاری از تولیداتی که می‌بینیم هست.

به نظر شما چرا در طول این سه دهه پس از انقلاب، تنها در همان دهه‎ اول، صدا و سیما توانست برنامه‎‌سازی کودک و نوجوان را خوب شروع کند اما ناگهان این روند صعودی متوقف شد و حتی با سیر نزولی مواجه شدیم؟ چرا با وجود این همه برنامه ساز خلاق مثل خانم برومند، شما، آقای طهماسب، جبلی و ...این روند متوقف شد؟

افرادی که در حوزه کودک صاحب سبک و روشمندی‌های ساختاری هستند، معدودند. البته هر کدام جایگاه خودشان را دارند. ولی معمولا همه در تخیل قوی، الگوساز بودن و... مشترکند، چنان که توقع جایگزینی برای آنها اشتباه است و خیلی بهتر بود که هرازگاهی اثری ماندگار از این افراد دیده شود و در کنار آن از دانش و تجربیات ارزشمندشان در مسیر تربیت و آموزش و انتقال آن به جوان ترها بهره برد. که در این حوزه هم خلاء احساس میشود.

در مورد موضوعات مختلفی با شما صحبت کردیم از چگونگی ساخت زیر گنبد کبود تا برنامه‌های جدید کودک و نوجوان، اما به عنوان سوال آخر می‌خواهیم بدانیم که این روزها آقای حکایتی چه می‎کنند؟

آقای حکایتی نگران بچه‎هایی است که برایشان قصه گفته بود. و نیز بچه‌هایی که این روزها می‌توانند مخاطب او باشند. او با همه امکانات امروز می‌تواند قصه‌های تازه و حکایت‌های قابل باور خود را که با تکنولوژی به روز رسانی شده برایشان اجرا کرده و آرامشی همراه با احترام به یکدیگر به آنها منتقل سازد. نگران کم شدن و از دست رفتن هویت، اخلاق، شادی و خصلت‎های انسانی بچه‌ها است. این‎ها غر زدن نیست بلکه ناشی از نگرانی ساختار شخصیت نسل بعدی است که خدایی ناکرده به اشخاص یک بعدی تبدیل نشوند.

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: خبر آنلاین

مطالب مرتبط:

افسانه شعبان نژاد

آزیتا رضایی

امروز روز شماست...

کتاب‌های دوست‌داشتنی عمو پورنگ و امیرمحمد

محمود شهریاری در کنار عموهای فیتیله‌ای

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.