تبیان، دستیار زندگی
مدارا و عفو از ارزشهای والای انسانی و دینی و مورد تأکید اسلام است ولی مداهنه و سازشکاری از نظر عقل و شرع کاری ناپسند است، همان گونه که خشونت ظالمانه از دید عقل و شرع، محکوم، و صلابت و قاطعیت مورد ستایش است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محدوده ی تسامح، گذشت و شدت عمل در کجاست؟


مدارا و عفو از ارزشهای والای انسانی و دینی و مورد تأکید اسلام است ولی مداهنه و سازشکاری از نظر عقل و شرع کاری ناپسند است، همان گونه که خشونت ظالمانه از دید عقل و شرع، محکوم، و صلابت و قاطعیت مورد ستایش است.


بخشش

یکی از مباحث اساسی، مرزبندی و حوزه شناسی مدارا و آسان گیری از یک سو، و تفاوت خشونت ناروا با صلابت و سخت گیری از سوی دیگر است، عدم تمایز میان محدوده هر یک، ارزشگذاری آنها را دشوار یا نادرست می سازد. (1) بی تردید مدارا و عفو از ارزشهای والای انسانی و دینی و مورد تأکید اسلام است ولی مداهنه (2) و سازشکاری از نظر عقل و شرع کاری ناپسند است، همان گونه که خشونت ظالمانه از دید عقل و شرع، محکوم، و صلابت و قاطعیت مورد ستایش است.

ولی چگونه می توان محدوده آنها را تشخیص داد؟

از تحلیل و جمع بندیِ نصوص دینی و تأمل در سیره پیامبران و امامان می توان به این نتیجه رسید که محدود تسامح و عفو و مدارا، در امور شخصی و حوزه شدت عمل و قاطعیت، درباره مسائل مربوط به اصول و ارزشهای دینی و دفاع از حق و عدالت است. درشتی و تندی در مورد اول، کاری ناپسند و غیر اخلاقی است و تسامح و انعطاف در مورد دوم، عین مداهنه و سازشکاری؛ در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفته اند: «رسول خدا هیچ گاه برای شخص خود از کسی انتقام نگرفت، اما اگر حرمت های الهی شکسته می شد، برای خدا انتقام می گرفت. (3)

با توجه به اهمیت این موضوع به طور مفصل به این نکته می پردازیم و موارد هر یک را برمی شمریم.

اجرای حدود الهی

در اجرای حدود الهی و اصلاح مجرمان، گرفتار شدن در دام محبّت ها و احساسی شدن های بی مورد، نتیجه ای جز فساد و آلودگی اجتماعی دربرنخواهد داشت؛ از همین روست که قرآن کریم می فرماید: «زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید، و هرگز در دین خدا (رأفت و محبت کاذب) شما را نگیرد. اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، و باید گروهی از مۆمنان مجازات آنها را مشاهده کنند.»(4)

آری، قاطعیت در اجرای حدود، نشانه ایمان به مبدأ و معاد است چرا که ایمان واقعی یعنی تسلیم مطلق در برابر فرمان او.

عفو در جایی است که انسان، قدرت انتقام دارد و بخشش او از موضع ضعف نیست. این عفو سازنده است، هم برای مظلوم پیروز که به او اعتماد به نفس و صفای دل می بخشد، و هم برای ظالم مغلوب که او را به اصلاح خویش وامی دارد؛ حدیث معروف (اِذا قَدَرتَ عَلی عَدُوِّکَ فَاجعَلِ العَفوَ عَنهُ شُکراً لِلقُدرَةِ عَلَیهِ) شاهدی بر این مدعاست

البته باید توجه داشت که به هنگام آلودگی برخی از افراد به گناه و ارتکاب جرم، نباید در کیفر از حدّ لازم تجاوز کرد و آنجا را از جامعه طرد نمود تا به کلّی به صف دشمن بپیوندند، قرآن کریم که همواره تمامی جوانب امر را مدّ نظر دارد، ما را به این نکته حساس رهنمون شده است، پس از داستان «افک»- که جمعی از مسلمانان فریب خورده با القائات منافقان، شخص بی گناهی را متهم به عمل منافی عفت نموده بودند آیات کوبنده ای در نکوهش آنان نازل شد (5) و گروهی از صحابه سوگند یاد کردند که به هیچ یک از کسانی که در این ماجرا درگیر بودند کمک مالی نکنند، در این هنگام، این آیه نازل شد و آنها را از این شدّت عمل و خشونت باز داشت و فرمود: «آنها که دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند؛ آنها باید عفو کنند و صرف نظر نمایند. آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است». (6)

آری! قرآن از یک سو با آیاتی کوبنده اصحاب افک را محکوم می کند، و از سوی دیگر احساسات افراد را با چند جمله جذّاب، کنترل می نماید، و این، ترسیمی بسیار زیبا از جاذبه و دافعه اسلامی است.

اجرای عدالت

صلابت و قاطعیت، لازمه اجرای عدالت است، و نرمش و مسامح، موجب تضییع حقوق انسانها؛ بزرگ منادی عدالت، امیرمۆمنان علیه السلام در تمام طول زندگی اندک تسامحی را در زمینه حقوق افراد، روا نمی دانست، به گونه ای که حتی برخی از صحابه، از سختگیری ایشان در اجرای عدالت، به پیامبر صلی الله علیه و آله شکوه کردند. ایشان در پاسخ فرمودند: «زبان از شکوه علی بن ابی طالب برگیرید، که به یقین او در ذات پاک خدا (و اجرای اوامر او) سختگیر است و اهل سازش و نرمش در دین او نیست.» (7) صفحات تاریخ نمونه های فراوانی از قاطعیت علی علیه السلام در اجرای عدالت را ثبت کرده است. برای نمونه، جریان نزدیک کردن آهن تفتیده به دست برادرش عقیل، معروف است. (8)

امیرمۆمنان علیه السلام در تمام طول زندگی اندک تسامحی را در زمینه حقوق افراد، روا نمی دانست، به گونه ای که حتی برخی از صحابه، از سختگیری ایشان در اجرای عدالت، به پیامبر صلی الله علیه و آله شکوه کردند. ایشان در پاسخ فرمودند: «زبان از شکوه علی بن ابی طالب برگیرید، که به یقین او در ذات پاک خدا (و اجرای اوامر او) سختگیر است و اهل سازش و نرمش در دین او نیست»

در برابر ستم

عفو و نرمش ناشی از ضعف در برابر ستمگر قدرتمند، عین عجز و ذلّت، و یک نوع تسلیم و رضایت به ظلم محسوب می شود و ظالم زورگو را جسورتر می کند، از این رو اسلام چنین عفو و مداراتی را روا نمی داند.

امام سجاد علیه السلام می فرمایند: «و اگر می دانی که بخشش زیان دارد، ( برای مقابله ) یاری بطلب، چرا که خداوند متعال می فرماید: و کسی که بعد از مظلوم شدن، یاری طلبد، ایرادی بر او نیست.» (9)

بنابراین، عفو در جایی است که انسان، قدرت انتقام دارد و بخشش او از موضع ضعف نیست. این عفو سازنده است، هم برای مظلوم پیروز که به او اعتماد به نفس و صفای دل می بخشد، و هم برای ظالم مغلوب که او را به اصلاح خویش وامی دارد؛ حدیث معروف (اِذا قَدَرتَ عَلی عَدُوِّکَ فَاجعَلِ العَفوَ عَنهُ شُکراً لِلقُدرَةِ عَلَیهِ) (10) شاهدی بر این مدعاست.

انتقام و مقابله در جایی است که ظالم هنوز از مرکب ظلم پیاده نشده و مظلوم پایه های قدرت خود را محکم نکرده، و عفو از موضع ضعف، و موجب تقویت ستمگر است، از این رو علی علیه السلام می فرمایند: «عفو از کسی شایسته است که به خطای خود اعتراف دارد، نه آن که بر عملش اصرار ورزد.». (11)

عفو بی جا، پی آمدی جز فساد و تباهی ندارد، و به فرموده امیرمۆمنان علیه السلام:«عفو همان اندازه که موجب اصلاح کریم است، باعث تباهی انسان فرومایه است». (12)

اظهار عجز پیش فرومایه ابلهی است ... اشک کباب موجب طغیان آتش است

پی نوشت ها:

1- ابهام در معانی الفاظ و عدم شفافیت مقصود گوینده، منازعات طولانی و بی حاصلی را در پی خواهد داشت. در سالهای اخیر، مباحث فراوانی در مقوله خشونت و تسامح، و حسن و قبح آن در سطح جامعه و به ویژه مطبوعات مطرح شده که متأسفانه غالب آنها معلول همین واقعیت است. (نک: اصغر افتخاری، «خشونت شناسی»، کتاب نقد، بهار و تابستان 79، شماره 15-14.)

2- دُهن، در اصل به معنای نرمی و سهولت است و به همین مناسبت روغن را دهن گویند، و ادهان و مداهنه به معنای نرمش و سازش است. (نک: ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 2، ص 308)، این واژه به طور معمول، در مورد سازشکاری منافقانه و مذموم به کار می رود، به گونه ای که برای رسیدن به منافع شخصی، بخشی از حق و حقیقت، مورد معامله قرار گیرد. نک: فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج 6، ص 250؛ فضل بن طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 501، دارالمعرفه، اول، بیروت، 1456 ه.ق.

3- علی المتقی بن حسام الدین هندی، کنزالعمال، ج 7، ص 221

4- نور (24)، آیه 2.

5- نک: نور (24)، آیه های 20-11.

6- نور (24)، آیه 22. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 210.

7- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 385.

8- نک: سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خطبه 224.

9- شوری (42)، آیه 41. محمد بن حسن حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 138، دار احیاء التراث، بیروت.

10- سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، حکمت 10: «اگر بر دشمن دست یافتی، بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر وی ساز».

11- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 89.

12- همان، ج 47، ص 421

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: مجموعه مقالات قرآن و جامعه شناسی

مطالب مرتبط:

شیرینی گذشت را تا به حال چشیده ای؟

برترین اخلاق در دنیا و آخرت

عفو کردن نشانه ضعف نیست!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.