دسته گل عروس، دست گل به آب داد

مرد و زنی جوان با مراجعه به دادگاه خانواده ونک دادخواست طلاق توافقی خود را به قاضی یکی از شعب این مجتمع قضایی خانواده ارائه کردند و زن جوان در مقابل قاضی پرونده با بیان اینکه شوهرم بسیار خسیس است، اظهار داشت: تصمیم گرفتیم که از یکدیگر جدا شویم چرا که این راه بهترین راه است و ما از ابتدا نیز با هم تفاهم نداشتیم.

وی با اشاره به اینکه یک هفته از عقدمان می‌گذرد، افزود: از مراسم تا بر سر دسته گل عروس با یکدیگر تفاهم نداشته و شوهرم می‌خواهد حرف خود را به کرسی بشاند. در واقع او تنها به خود و خانواده اش فکر می‌کند و متوجه نیست که این زندگی من نیز هست.

زن بار دیگر لب به سخن گشود و با بیان اینکه دیگر تحمل زور و تحمیل عقاید مردش را ندارد، افزود: شوهرم بسیار به خانواده‌اش وابسته است و هر چیزی که خود و خانواده اش بگویند انجام می‌دهد و اصلاً توجهی به نظرات من نمی‌کند. دعوای اصلی ما سر دسته گل عروس بود. من رز سفید می‌خواستم ولی شوهر و مادرشوهرم رز سرخ و آخر هم کار خود را کردند و سفارش دادند، ولی من دیگر نمی‌توانم تحمل کنم. دو هفته دیگر زمان برگزاری مراسم ازدواجمان است ولی ما تصمیم گرفتیم که دوستانه از یکدیگر جدا شویم.

زن با بیان اینکه هر فردی جای من بود الان به مراسم ازدواجش فکر می‌کرد نه اینکه پله‌های دادگاه را بالا و پایین کند، بیان کرد: هنوز زیر یک سقف با او زندگی نمی‌کنم حرف، حرف شوهر و مادرشوهرم است چه برسد که با یکدیگر ازدواج کنیم.

مرد جوان نیز که در دادگاه خانواده حضور داشت، با بیان اینکه همسرم را دوست دارم و او نیز باید به سلایق من اهمیت دهد، گفت: با اصرار همسرم تصمیم به جدایی گرفتیم و من مهریه‌اش را نیز که 414 سکه بهار آزادی است می‌پردازم تا بدون هیچ نزاع و دعوایی یکدیگر را ترک کنیم.

مرد جوان با اشاره به اینکه همسرم چشم‌ هم چشمی می‌کند و می‌خواهد هر کاری که خواهرش زمان ازدواجش انجام داده نیز انجام دهد، افزود: به نظرم دسته گل عروس باید با رز قرمز باشد به همین دلیل این سفارش را دادم و به همسرم گفتم اجازه دهد که من نیز در این انتخاب دخیل باشم.

مرد بار دیگر در مقابل قاضی پرونده بیان کرد: همسرم بعد از طلاق پشیمان خواهد شد و من نیر به خاطر او این موضوع را قبول می‌کنم. دو هفته دیگر مراسم ازدواجمان است و همه را نیز دعوت کردیم حالا باید همه را از طلاقمان باخبر کنیم و آبرویم می‌رود.

زن خطاب به مرد گفت: آبرو مهم‌تر است یا زندگی من که در کنار تو با لجبازی و بچه‌ بازیت نابود می‌شود. دیگر نمی‌توانم با این وضع کنار بیایم و به خاطر حرف مردم خود را بدبخت کنم. چرا که این ازدواج به صلاح نیست که سر گرفته شود بنابراین طلاق بهترین راه است.

وی افزود: تنها یک راه دارد آن هم این است که شوهرم برایم ارزش قائل شود و به جای گوش دادن حرف خانواده‌اش با من مشورت کند و با یکدیگر مسائل را حل و کارهایمان را انجام دهیم و لجبازی نکند و بداند که زندگی مشترکمان مربوط به ما دو نفر است نه کسی دیگر.

مرد بیان کرد: اگر همسرم بخواهد حاضرم جبران کنم تا او در کنارم بماند تا از من جدا شود چرا که نمی‌خواهم یک عمر ترس از جدایی داشته باشم و او هر لحظه هر موضوعی را بهانه قرار دهد و بخواهد از من جدا شود.

زن اظهار داشت: مراسم ازدواج تنها یک شب است و شوهرم باید درک کند که من آرزو دارم و باید به سلایقم احترام بگذارد.

بعد از شنیدن اظهارات زن و مرد، قاضی پرونده حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و آن دو را به مصالحه دعوت کرد و از آنها خواست گذشت بیشتری داشته باشند و جلسه پایان یافت.

منبع:تسنیم