نقش دولت منطقه در تنشهای لبنان
كشور كوچك نارس منطقه كماكان پس از چند دهه آرامش و ثبات را تجربه نمیكند. گویا ساختار آن به شكلی است كه باید دائما در تنش باشد تا منافع دیگران تامین شود.
لبنان پس از توافقنامه سایكس– پیكو پس از جنگ جهانی اول به همراه چند كشور دیگر از جمله سوریه پدید آمد. كشوری كه در آن دوران به قیمومیت فرانسه درآمد و همین باعث شده است كه امروز مردم این كشور فرانسه را بهتر از انگلیسی صحبت كنند. حلول فرهنگ فرانسوی در این سرزمین به قدری هویداست كه نخبگان و روشنفكران لبنانی خود را از تبار فنیقیها میدانند و نه اعراب. تسلط فرانسه پس از جریان قیمومیت كماكان ادامه یافت و در قانون اساسی ظالمانهای كه برای این كشور تدوین شد، ریاست جمهوری سهم مسیحیان مارونی، نخست وزیری سهم اهل سنت و ریاست مجلس، سهم شیعیان شد. اقدامی كه بارها این كشور را در بحران فروبرده و ثبات آن را به دلیل اختلافات مذهبی و طایفهای از بین برده است. بارها این كشور شاهد عدم توافق بر روی كابینه از سوی گروههای مختلف بوده و سبب شده كه مشكلات لبنان صد چندان شود. حضور دشمنی غاصب به نام اسرائیل كه تا سال 2000 جنوب آن را اشغال كرده بود، بر این اختلافات دامن زده است. برخی گروهها به بهانه مخالفت با حزبالله به سمت اسرائیل میروند و منافع ملی خود را فدای منافع اسرائیل میكنند. جنگ 2006 موسوم به جنگ 33 روزه آخرین اقدام اسرائیل در تسلط به جنوب لبنان بود كه این بار با هوشیاری حزب الله راه به جایی نبرد. ترور رفیق حریری، نخست وزیر فقید لبنان بار دیگر بحرانها در این كشور تازه كرد. زمانی سوریه به عنوان عامل این اقدام معرفی شد. زمانی حتی ایران متهم به این كار شد و دیوان كیفری بینالملل یك قاضی مستقل را مسوول بررسی اوضاع كرد تا مشخص شود چه كسی در ترور دست داشته است. قرار است این دادگاه ظرف چند روز آینده برگزار شود كه همزمان شده است با سفر ظریف، وزیر امور خارجه ایران به لبنان.
همگان اطلاع دارند كه سعودیها و برخی كشورهای عرب منطقه، اسرائیل را برای حمله به لبنان در سال 2006 ترغیب كردند و حتی اعلام نمودند كه تمای هزینههای جنگ را پرداخت میكنند. اما نتیجه نهایی به نفع حزب الله و ایران تمام شد
اگرچه به اعتقاد بسیاری از ناظران این تلاشها محكوم به شكست است، اما تبعات بسیاری را برای منطقه در پی دارد. بیثباتی لبنان در وهله اول باعث كمتوجهی حزب الله لبنان به موضوع سوریه و قدرت گرفتن تروریستها در این كشور می شود و از سوی دیگر جبهه مقاومت را با موضوعاتی متعدد مشغول كرده و از خطر اصلی كه همان اسرائیل است، باز می دارد. به نظر میرسد یكی از پیامهای بیثباتی لبنان برای ایران نیز باشد كه هدایت و حمایت جریان مقاومت را به گوشهای بنهد. اما شرایط جدید بینالملل و توفیق ایران در مذاكره با غرب، سبب خواهد شد كه بار دیگر غرب به سوی ایران برای ایفای نقش در منطقه حركت كند و از ایران طلب یاری داشته باشد. همانگونه كه به اعتراف بسیاری از سران غربی، حضور ایران در اجلاس ژنو 2 كه برای حل بحران سوریه است، امری لازم می باشد، این بار نیز برای حل دیگر بحران ها از ایران طلب یاری خواهند كرد. ثبات جمهوری اسلامی ایران در طی حدود 4 دهه گذشته و قدرت مدیریت تحولات منطقهای نشان داده است كه آخرین راه حل بحرانهای منطقه به ایران ختم میشود و غیر از این راه تركستان است. لبنان نیز همواره درگیر تنشها و برخی مداخلات خواهد بود، مگر اینكه نیروهای وابسته به غرب و اعراب متحجر در این كشور راه فلاح را در پیش گیرند. در غیر این صورت هر رویكردی با نادیده انگاشتن مقاومت و حزب الله محكوم به شكست است.
هاتف پوررشیدی
بخش سیاست تبیان
مطالب مرتبط: