تبیان، دستیار زندگی
یکی از شیوه های بسیار هنرمندانه که برخی نویسندگان با تسلّط وتوانایی کافی از آن بهره برده اند؛ توصیف از راه ایجاد تضاد است که گاه با بیانی طنزآلود؛ هرچند تلخ همراه می شود و صحنه هایی بدیع را خلق می کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طنز و ایجاد طنز از راه تضاد

طنز و ایجاد طنز از راه تضاد در داستان های احمد محمود


یکی از شیوه های بسیار هنرمندانه که برخی نویسندگان با تسلّط  وتوانایی کافی از آن بهره برده اند؛ توصیف از راه ایجاد تضاد است که گاه با بیانی طنزآلود؛ هرچند تلخ همراه می شود و صحنه هایی بدیع را خلق می کند.

احمد محمود

طنز در لغت به معنی مسخره کردن و طعنه زدن و در اصطلاح اثری ادبی است که جنبه های بد رفتار بشری، ضعف های اخلاقی و فساد اجتماعی یا اشتباهات انسان را با شیوه ای تمسخرآمیز و غیرمستقیم بازگو می کند. شاعر یا نویسنده طنزپرداز با هدف اصلاح ناهنجاری های اخلاقی و نابسامانی های اجتماعی، به تسمخر اشخاص، آداب و رسوم و مسائل موجود در جامعه می پردازد . بیشتر آثار طنز آمیز جنبه سیاسی و اجتماعی دارد و نشان دهنده اعتراض طنز پرداز نسبت به اوضاع و احوال حاکم بر جامعه است[1].

احمد محمود در داستان نمادین”‌ چشم انداز”‌ ، از مجموعه ”‌ پسرک بومی “، داستان مردم شهری را روایت می کند که نمی میرند و « مرده بازی» را کشف می کنند. آنها با راهنمایی « مشاور» به این نتیجه می رسند که اگر روزی یک مرده و یک تشییع جنازه داشته باشند ، همیشه سرشان شلوغ است و همیشه در حال تلاش و تقلّا هستند :

« دور هم نشستیم و عقلهامان را سر هم کردیم تا مشکلمان حل شد. اول مردنمان ساده بود. علم وکتل نداشتیم. نوبت هرکس که می شد، دراز می کشید و اشهدش را می گفت و چشمهایش را هم می گذاشت و ما هم خیلی سر و ساده می گذاشتمیش تو تابوت و می بردیمش قبرستان. حتی تو لحد هم جابجاش می کردیم، حتی سردست راست هم می خواباندیمش و حتی ”‌ ولاتخوف …”‌ و بعد کار که تمام می شد، از قبر بیرون می زد و همراهمان به شهر بر می گشت.

اول کارمان دیمی بود. تنها می خواستیم که مشغول باشیم، ولی بعدها با تجربه شدیم. حالا دسته های سینه زنی هم داریم. تابوت را هم آذین می بندیم وپیشاپیش هر دسته، یک قاری خوش صدا با بلندگوی دستی از روی بیاض های بلند بالا آواز می گرداند[2]

با پیچیدن خبرمرگ واقعی « عموبندر»، حال و هوای شهر عوض می شود. همزاد راوی نیز می میرد و شایعه می شود که همه جا پر از جسد شده است. عمو بندر و به گمان راوی « همزاد» راوی، خبر مرگ خود را از قبل به روزنامه ها داده بودند. حالا تمام روزنامه ها پر از آگهی فوت شده است . سرانجام مشاور، نیز می میرد، امّا جسد او آن قدر بزرگ می شود که تمام شهر را در برمی گیرد و بوی جسد فضا را پر می کند؛ در حالی که راوی دربالای گلدسته مسجد بزرگ میدان انتظار انفجار جسد را می کشد. سبک این داستان کوتاه یادآور داستان های «عزیز نسین»3 ، نویسنده ترکیه ای است.

طنز در سیر داستان نویسی معاصر ما، ابتدا در داستان واره های چرند وپرند ظاهر شد. سپس جمال زاده آن را در  داستان هایش به عنوان یک اصل قرارداد وامّا هدایت از این زبان برای ریشخند استفاده کرد .

تفاوت طنز در آثار احمد محمود و جمال زاده در این است که محمود دربیشترداستان هایش از « طنز» و« چاشنی خنده»درگفت وگوهای داستان استفاده می کند، امّا در داستان های لطیفه وار4جمال زاده، فضای داستان طنزآمیز است ؛ طنزی که بر خلاف ظاهر زیبایش، در باطن از عمق وجامعیّت چندانی برخوردار نیست. طنز جمال زاده سطحی و شیرین است، امّا بیشتر طنزهای احمد محمود از روی بینشی خاص و بسیار منسجم و قوی هستند؛ هر چند بر خلاف ظاهرشان،  درونی تلخ دارند که خواننده داستان را به تفکّر و اندیشیدن دعوت می کنند .

چاشنی خنده حوادث خنده دار، شخصیّت، صحنه یا صحبتی است که درجریان داستان یا نمایشنامه می آید تا از شدّت جدّی بودن اثر بکاهد و به خواننده یا تماشاگر آرامشی بدهد. در واقع چاشنی خنده بخش ضروری و مکمّلی از اثر است که با تقابل وتضاد با عمل داستانی ، عمق فاجعه مورد نظر را بیشتر نشان می دهد.

نمونه ی دیگری که طنزی درخشان دارد و از راه تضاد ایجاد شده است؛ در رمان ”‌ درخت انجیرمعابد ”‌ دیده می شود که  می توان گفت قوی ترین گفت و گوی طنزآمیز از راه تضاد دراین رمان است.

اگرچه محمود در آثارش، گاهی در گفت و گوها و توصیف ها از طنز به شکلی هنرمندانه بهره برده است، امّا طنزهایی که از راه تضاد ایجاد کرده است؛ به یقین یکی از جلوه های توانمندی او در نگارش داستان هایش است که فکر و ذهن مخاطب را نیز به چالش می کشاند و چه بسا او را به خواندن دوباره ی این بخش ها ترغیب نماید.

گفت وگوی میان مسئول پذیرش هتل گلهشر که به انگلیسی حرف می زند و مرد فرنگی که به فارسی صحبت می کند:

« مرد فرنگی فارسی حرف می زند . می گوید:

-       اتاق یک تختخواب لطفاً

مستخدم یونیفرم پوش، چمدان مرد فرنگی را می گذارد پای پیشخوان. انعام می گیرد و می رود. مسئول پذیرش هتل گلشهر انگلیسی حرف می زند . می گوید

_ how are you sir?

مرد فرنگی می گوید:

-       من کیلی کوب.

مسۆل پذیرش، برگ مشخصات دو زبانه را می گذارد جلو مرد فرنگی و می گوید

_ pleas fill in this paper

مرد فرنگی با تأمّل و با خط بد، بخش فارسی را پُر می کند. اسپورتش را از جیب بغل بیرون می آورد و می گذارد رو برگ مشخصات. مسئول پذیرش نگاه پاسپورت می کند، بعد نگاه مشخصّات، پاسپورت را پس می دهد . لبخند می زند و می گوید

مرد فرنگی می گوید

-       بسیار موتشکر هستم.»5

اگر چه شکل نوشتاری واژه های خارجی جهت و امتداد نوشته را مختل می سازد، امّا احمد محمود با رعایت اعتدال در این مورد، گفت و گویی زیبا را ارائه داده است که برای مخاطب خسته کننده نمی شود.

او در نامگذاری بعضی از شخصّیت های رمان ”‌ زمین سوخته ”‌ نیز از طنزی ظریف بهره گرفته است که در حقیقت گامی درجهت آشنازدایی است؛ به عنوان مثال نام دو نفر معتاد که در قهوه خانه مهدی پاپتی هستند،« رستم افندی» و« ناپلئون» است ونام زن چاق کل شعبان « سروجان» . بابا اسمال همه گاوهایی را که از تو کوچه جمع کرده است، اسم گذاری کرده است: « رجب سیاه » که به گفته بابا اسمال چشم ها وپوزه اش عین چشم ها وپوزه رجب حمّال است. « لکاته خانم» گاو ماده زردرنگی است که لک وپیس سفید دارد و« وکیل کرم»، مثل وکیل کرم است که همیشه موی سپیدش را حنا می بندد، پیر است و از کارافتاده، امّا هیبتش پرمدّعا است .

اگرچه محمود در آثارش، گاهی در گفت و گوها و توصیف ها از طنز به شکلی هنرمندانه بهره برده است، امّا طنزهایی که از راه تضاد ایجاد کرده است؛ به یقین یکی از جلوه های توانمندی او در نگارش داستان هایش است که فکر و ذهن مخاطب را نیز به چالش می کشاند و چه بسا او را به خواندن دوباره ی این بخش ها ترغیب نماید. توانمندی اودر این زمینه نیز مانند سایر ویژگی های داستان هایش به رخ مخاطب کشیده نمی شود، بلکه با ظرافت در ذهن و خاطرش می نشیند و می ماند.

پی نوشت ها:

1 . میر صادقی ، جمال و میرصادقی، میمنت: واژه نامه هنر داستان نویسی ( تهران: کتاب مهناز،چاپ اول،1377)، ص 200,

2 . محمود ، احمد: پسرک بومی(انتشارات بابک،چاپ دوم، 1351) ص38,

3 . محمود نصرت، معروف به عزیز نسین؛ در 1915 م در استانبول به دنیا آمد. این نویسنده در آثار خود تضادهای اجتماعی ترکیه را افشا می کند . از آثار او می توان به این موارد اشاره کرد: « کمک آمریکایی» ، « خرمرده» ، « اگر من زن بودم» ، «چگونه خود کشی کردم» ، « ما آدم نمی شیم» و … (نسین ، عزیز: خرمرده، ترجمه اصغر دانشور (تبریز، انتشارات تلاش، 1366) ، ص 5).

4 . داستان لطیفه وار بر اساس حادثه ای شگفت آور و اتّفاقی نوشته شده است و پایان شگفت انگیز غافلگیر کننده دارد و در آن بیشتر به سرگرم کنندگی و گیرندگی اثر توجّه می شود تا واقعیّت های محتمل. ( میرصادقی،جمال ومیرصادقی،میمنت : همان، ص 101).

5 . محمود، احمد: درخت انجیر معابد (تهران: انتشارات معین، 1379)، ج2، ص 441,

بخش ادبیات تبیان


منبع: پایگاه ادبی متن نو- فاطمه محسن زاده