من به این بیماری مبتلام شما چطور؟!
حتما شنیدهاید كه یكى از نامهاى بسیار مناسب این قرن كه ما در آن زندگىمیكنیم، نام شوم «از خود بیگانگى»است. از خود بیگانگى چه معنى دارد؟ همانگونهكه از ظاهر دو كلمه مزبور بر مىآید، بیگانه شدن انسان از خویشتن میباشد. مگرانسان از خویشتن هم بیگانه میگردد؟!
آرى و ربط و نسبت قابل توجهی میان از خودبیگانگی و صله رحم وجود دارد.حضرت علی علیه السلام به وفور در کتاب شریف نهج البلاغه توصیه به صله رحم نموده وبرای آن آثار قابل توجهی را بر می شمرد از آن جمله در خطبه 110 می فرمایند: صله رحم مایه فزونى مال و طول عمر است. علامه جعفری پیوندی قابل توجه میان از خود بیگانگی و صله رحم برقرار می نماید که توجه بدان خالی از لطف نیست.
علائم از خود بیگانگی
هر موقع كه دیدید زندگى براى شما طعم بسیار لذیذ حیات را نمیدهد، بدانید كه از خویشتن بیگانه شدهاید. وقتى كه دیدید عواطف و احساسات انسانى شما درباره دیگران خشكیده است و نگاهتان به انسانها فرقى با نگاهتان به دیوارها و درختان ندارد، بدانید كه بیمارى از خود بیگانگى در شما شروع شده است.
در آن هنگام كه دیدید از اندیشه و تعقل در حقائق ضرورى و مفید حیات طبیعى و حیات معنوى احساس لذت و بایستگى ندارید، یقین داشته باشید كه بیمارىاز خود بیگانگى هستى شما را به بازى گرفته است.
اگر دیدید كه شعلههاى احساس تكلیف در درون شما خاموش گشته است، فورا به بررسى خویشتن بپردازید خواهید دید كه بیمارى از خود بیگانگى مغز و روان شما را به ركود كشانده است.
از خود بیگانگی مولد هزاران ناخوشی
همچنین وقتى كه دیدید بدون علت، ارتباطات شما با خویشاوندان نزدیك و دور رو به سردى گراییده است، بدانید كه بیمارى از خود بیگانگى كار خود را كرده و بیمارى دیگرى بنام بیگانگى از حوزه شخصیت(خود) را كه همان قطع صله ارحاماست، براى شما به ارمغان آورده است و سپس این دو بیگانگى، بیمارى سومى را كه نامش بیگانگى از انسان است به دنبال مىآورد و نتائجى ناگوار مانند نیازمندى و مرگ زودرس را بدنبال مىآورد.
براى دفع بیمارى از خود بیگانگى از صله ارحام شروع كنید
آیا اسلام با تاكیدى شدید كه درباره صلهارحام دارد، و با تاكیدى شدید كه درباره انسان دوستى بعمل آورده است، منظورش ریشه كن كردن غربت و بیگانگى انسان از دنیا و انسانها و بیگانگى از خویشتن نیست؟ قطعا چنین است. با كمال صراحت و قاطعیت میتوان گفت: هر متفكر و هر مكتبى كه بخواهد درباره چاره دردها و ناگواریهاى انواع بیگانگىها بیندیشد، هیچ راهى جزاین ندارد كه نخست خود انسان را پیدا كنند و انسان را با خود خویشتن آشنا بسازند، و مابین انسان و خویشتنش صلحى برقرار نمایند، در آن موقع خواهند دید كه از آن همه انواع بیگانگىها كمترین اثرى نمانده است. عرفای اسلامی بر این مطلب تکیه فراوان دارند که معرفة النفس و معرفة الله از یکدیگر جدا نیستند؛ چنانچه در حدیث نبوی نیز آمده است: «من عرف نفسه عرف ربَّه» یعنی شهود کردن خود از شهود خالق جدا نیست. امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) وقتی مورد سۆال واقع شد که «هل رأیت ربّک»؛ آیا پروردگار خود را دیده ای؟ در پاسخ فرمود: «افأعبد ما لا أری»؛ آیا چیز را که نمی بینم عبادت می کنم؟ آن گاه چنین توضیح داد: «لاتراه العیون بمشاهدة العیان و لکن تدرکه القلوب بحقایق الایمان»؛ او هرگز با چشم دیده نمی شود ولی دل های با ایمان می توانند او را شهود و درک کنند.(نهج البلاغه/خطبه 178)
دانشمندان علوم اجتماعی برای نجات انسان از معضل از خودبیگانگی گفتهاند:
«انسان پس از توجه به این که دچار از خود بیگانگی شده، باید گذشتهی خویش را بازنگری و بازسازی کند. او نمیتواند با تصمیم بر توجه خویش از هم اکنون، بدون توجه گذشته معضل خویش را حل کند». در این آیه شریفه، مسأله بسیار دقیقتر و حساب شدهتر مطرح است و نقطه شروع را تقوا میداند: یا ایها الذین آمنوا اتقو الله. تقوای الهی اگر مدار زندگی شد، جز خدا کسی بر انسان حاکم نمیشود و انسان نسبت به از خودبیگانگی از مصونیت لازم برخوردار میشود. بازنگری نسبت به اعمالی است که برای سعادت خویش انجام داده است. انسان در همان زمان که برای خدا هم کاری را انجام میدهد ممکن است دیگری به صورت مرموزی بر او حاکم شود. از این رو باید حتی نسبت به اعمالی که آنها را خوب میپندارد، بازنگری داشته باشد و گاه در همین بازنگری نیز فرد دچار غفلت و خود فریبی میشود. به همین دلیل بار دیگر قرآن میفرماید: و اتقوالله؛ تقوای الهی پیشه کنید.
با دریافت یك خود عالى فراگیر همه خودهایى كه شایسته اجتماع در یك نفس كلى هستند، همواره به فكر خود و دیگران خواهى بود. یكى از مهمترین دلائل پیوستگى جانهاى آدمیان به همدیگر همین قانون سازنده حیات است كه در آیاتى از قرآن مجید و در منابعى معتبر از احادیث مشاهده میشود. این قاعده كه عبارتست از لزوم دریافت یك خود عالى فراگیر همه خودهائى كه شایسته اجتماع در یك نفس كلى هستند مدلول صریح همه آن آیاتى است كه میفرماید: هر انفاق و احسان و بخشش و نیكوئى كه به انسانها نمائى، نتیجه آن به خود تو بر میگردد.
در جملاتى از امیر المۆمنین علیه السلام كه تفسیر می نمائیم، مىفرماید:اگرصله ارحام بجاى بیاورى، عمر تو طولانى و بر امكانات مالى تو افزوده میشود. اگر مخفیانه احسان نمائى كفاره گناهان تو است و اگر آشكارا احسان كنى از مرگ زشت و سخت در امان خواهى بود.
این مضمون و اینكه نتیجه هر احسان و نیكوئى به دیگر انسانها بخود احسان كننده و انجام دهنده نیكوئى برمیگردد بسیار فراوان است.
سیل بر خانه من روى چرا مىآرد!
من كه بیوقت در خانه كس را نزدم
سنگ بر شیشه دلهاى پریشان نزدم
ایمن از سنگ مكافات بود شیشه ما (صائب تبریزى)
فرآوری: مریم پناهنده
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
1) ترجمه و شرح نهج البلاغه/ علامه محمد تقی جعفری
2) سایت باشگاه اندیشه
3) شبکه ملی مدارس رشد