تبیان، دستیار زندگی
نمایش با معرفی مرد افسرده ای به نام مسعود (داریوش موفق) آغاز می شود که سال ها پیش همسرش پری (فریبا کامران) و دو دخترش شیما (افسانه ماهیان) و شبنم (فرزانه سهیلی) را قربانی سوءظن و خودمحوری خویش کرده است. در همان معارفه نخستین، با سایه مسعود بر دیوار صحنه م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عروسک سکوت می کند

درباره نمایش «عروسک‌های سکوت» و ساختار موضوعی آن


نمایش با معرفی مرد افسرده ای به نام مسعود (داریوش موفق) آغاز می شود که سال ها پیش همسرش پری (فریبا کامران) و دو دخترش شیما (افسانه ماهیان) و شبنم (فرزانه سهیلی) را قربانی سوءظن و خودمحوری خویش کرده است. در همان معارفه نخستین، با سایه مسعود بر دیوار صحنه مواجه می شویم که از درهم تنیدگی و درخودماندگی وی خبر می دهد.

عروسک سکوت می کند

در اپیزودهای بعدی نمایش، گذشته این خانواده مفلوک مرور می شود: ابتدا با شیما و شبنم و بازیگوشی ها و ساده اندیشی های بی پایان و رویاگونشان آشنا می شویم؛ آنها را همچون دو روح سرگردان می بینیم که در پوششی سراسر سپید پیچیده شده اند. تمهید استفاده از پارچه های سپید، سکوهای متحرک و غیب شدن ناگهانی شبنم در دل یکی از سکوها بر این حضور روح وار صحه می گذارد، گویی دو مرده متحرک صحنه را به اشغال خود درآورده اند. پری تقریبا از نیمه دوم نمایش و البته قدری دیر از لحاظ دراماتیک پا به صحنه می گذارد، اما خیلی زود در کانون توجه مخاطب قرار می گیرد. استفاده از بدل برای گذشته های مادر، تمهید بسیار هوشمندانه ای بوده که ضمن غافلگیری چندباره تماشاگر و افزودن بر جذابیت نمایش، روح وارگی وی را مسجل می گرداند.

جدار شیشه ای بزرگی که در انتهای صحنه قرار داده شده و در های متحرکی که در طول و عرض صحنه تغییر مکان می دهد، ضمن افزودن برعمق میدان صحنه و گسترش زاویه دید تماشاگر به مدخلی تبدیل می شود برای بازنمایی ماهیت مالیخولیایی گذشته پررنج شخصیت ها. جدار شیشه ای و در های متحرک در حقیقت پل واسط و مرز جهان خاکی و برزخ است. گرچه مسعود بین خود و همسر مرده اش دیوار کشیده است، اما گذشته مکرر مرزها را در هم می شکند، در زمان حال تداعی می شود و در ذهنیت او جان می گیرد. ظهور هر از گاه بدل پری (سودابه بیان) پشت دیوار شیشه ای از زنده بودن و تداوم این گذشته دردناک خبر می دهد. مرد، حضور بازیافته روح زن را برنمی تابد. حرکات تشنج گون داریوش موفق به محض ظهور پری یا شنیده شدن طنین صدای او، این عذاب مجسم را بخوبی به نمایش می گذارد.

حضور نفسگیر و مسلط گذشته و پیشینه آدم ها نه تنها از طریق مونولوگ ها، دیالوگ ها و عکس العمل بازیگران، بلکه از طریق اصواتی که به داخل صحنه رها و جاری می شود و همچنین تکنیک های صوتی مۆکد می شود؛ مسعود مدام می گوید: «یه صداهایی تو سرمه». غارغار کلاغ ها، زوزه خوفناک باد، جیغ های دختران و... همچون زنجیری نامرئی تمام فضای شنیداری صحنه را به تسخیر خود درمی آورد. نویسنده (فرزانه سهیلی) تلاش کرده وزن دراماتیک همسانی به چهار شخصیت نمایشنامه بدهد. با وجود این نقش شیما از بقیه کمرنگ تر به نظر می رسد شاید چون بر خلاف دیگران، یک شخصیت کاتالیزوری و رابط است.

عروسک سکوت می کند

پری ابتدا یک شخصیت کلیدی و محوری جلوه نمی کند، اما هر چه جلوتر می رویم نقشش در سیر ماجراها و حوادث پررنگ تر و سنگین تر می شود و به وزنی معادل وزن مسعود و شبنم می رسد. گره های داستانی عامدانه تا دقایق پایانی و قبل از فصل انتهایی به واسطه ارائه قطره چکانی اطلاعات گشوده نمی شود و تماشاگر مدام با این سۆالات کلنجار می رود که کدام یک از شخصیت ها زنده و کدام یک روح هستند؟ کدام یک از سلامت روان برخوردارند و کدام یک پا به وادی روان نژندی و روان پریشی گذاشته اند؟ مسعود یک بیمار اسکیزوافکتیو است؛ او از صداهای غریبه ای که در گوشش چرخ می خورد در عذاب است، تفکرات عجیب و غریبی دارد، مدام از گذشته و خاطره سوختن زنش در آتش می گریزد، فرزندانش را درک نمی کند، غرق سوء ظن است.

شبنم دچار بی اختیاری ادرار و خوابگردی شده است. مسعود بر این اعتقاد است همسرش روان نژند بوده است؛ او می گوید: «پری دیوونه شده بود، قرصاشو نمی خورد...”‰.» پری شب ها به خواب شبنم می رود. آدم ها در بسیاری از لحظات در دنیایی کابوس گون غوطه ورند و یکدیگر را در این غوطه وری سهیم و شریک می کنند.

نویسنده (فرزانه سهیلی) تلاش کرده وزن دراماتیک همسانی به چهار شخصیت نمایشنامه بدهد. با وجود این نقش شیما از بقیه کمرنگ تر به نظر می رسد شاید چون بر خلاف دیگران، یک شخصیت کاتالیزوری و رابط است.

عاقل ترین شخصیت عروسک های سکوت (و شاید تنها شخصیت عاقل نمایش) شیماست که تا پایان در حد یک رابط بین پرسوناژها باقی می ماند. نمایش ساختار لابیرنتی دارد و در موارد قابل توجهی از روایت خطی تخطی می کند. شخصیت ها در یک دهلیز تو در تو مدام حرکت می کنند، اما هرگز به مقصد نمی رسند. مسیر پر پیچ و خم نمایشنامه در اجرا بخوبی شکل گرفته و ترسیم شده است. در پایان این هزارتوی خوفناک درمی یابیم هر آنچه شاهدش بوده ایم در ذهنیت مسعود نضج گرفته و به شکل نهایی خود نزدیک شده است. مسعود ده سال متوالی سر قبر پری می رفته تا بلکه رنج گذشته را فراموش کند و عذابش پایان یابد، اما فرجامی جز عقل باختگی در انتظارش نیست. نمایش در حقیقت، روایت ذهنی یک روان پریش با فرمالیسمی نه مفرط و تصنعی، بلکه بشدت حساب شده است. آنچه عروسک های سکوت از دنیای یک بیمار اسکیزوافکتیو پیش چشم می گذارد تا حد زیادی با یافته های علمی تطابق دارد و به مشغله های فکری این گونه بیماران نزدیک است.

گرچه متن روی کاغذ (نوشته فرزانه سهیلی) تعلق چندانی به گونه ترسناک ندارد، اما کارگردان (سمانه زندی نژاد) در برخی فصول اجرای ترسناکی از آن ارائه داده و نمایش را به سمت دلهره زایی پیش برده است. متأسفانه عروسک های سکوت تا پایان بین نمایشی با مایه های درام روان شناختی و یک تئاتر ترسناک و بین رئالیسم و معلق و سرگردان است در حالی که اگر کارگردان از همان آغاز بنا را بر دلهره زا بودن مطلق نمایشش و انتخاب قالب امپرسیونیسم یا سوررئالیسم می گذاشت شاید حاصل کارش بسیار جذاب تر و قابل دفاع تر از آب درمی آمد. عروسک های سکوت در بخش های ترسناکش بسیار قوی عمل می کند، در ایجاد وحشت بسیار موفق است و بخوبی بر تماشاگرش مسلط می شود.

عروسک سکوت می کند

کوبیده شدن ناگهانی عروسک به جدار شیشه ای و جاری شدن خون بر جداره، ظهور غیرمنتظره بدل پری با صورت پر از تاول سوختگی پشت جدار، زنجموره های شیما و شبنم، تشنج های مسعود و.... فضای خوفناکی را رقم می زند که درصورت حفظ و تداوم در تمام طول اجرا می توانست به ارتقای متن بینجامد و به دیده شدن بیشتر نمایش هم بسیار کمک کند. تئاتر ایران سال هاست بشدت با کمبود نمایش های ترسناک روبه روست و واقعا حیف است چنین فرصت هایی به آسانی از دست برود و به نیازهای طرفداران نمایش وحشت این گونه نصفه و نیمه پاسخ داده شود. گرچه ژانر ترسناک در چند دهه اخیر در سینمای ایران با شکست های فاحشی روبه رو شده، اما تئاتر ایران از این پتانسیل برخوردار است که در ژانر وحشت اجراهایی قابل اعتنا و بحث برانگیز برای هنردوستان تدارک ببیند. با توجه به متن قبلی سهیلی که آن هم ترسناک بود، تیم دو نفره سهیلی ـ زندی نژاد می توانند با پرداختن به ژانر ترسناک این گونه فراموش شده را در تئاتر ایران احیا کنند. به نظر می رسد برخلاف آنچه دست اندرکاران نمایش ادعا کرده اند، توصیه به تماشا نکردن نمایش برای افراد زیر 15 سال، نه به خاطر مضمون غم انگیز، بلکه به خاطر فضای ترسناک آن بوده است.

در مجموع در برهوت نمایش های خوب، عروسک های سکوت نمایشی است که ارزش حداقل یک بار دیدن را دارد ضمن آن که تماشاگرش را نیز تا مدت ها به فکر وا می دارد و تأثیری دیرپا بر او می گذارد .

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه جام جم / شهرام خرازی ها

مطالب مرتبط:

تعبیری شتابزده از یک رویا  

مرز گناه و بی گناهی  

ناتمام ، تمام می شود