تبیان، دستیار زندگی
در مقاله گذشته درباره کلمه مرکب و اقسام آن از دیدگاه های مختلف صحبت کردیم. موضوع مورد صحبت در این مقاله اقسام کلمه و گروه ها است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اقسام کلمه و گروه

(صرف فارسی/ بخش 7)


در مقاله گذشته درباره کلمه مرکب و اقسام آن از دیدگاه های مختلف صحبت کردیم. موضوع مورد صحبت در این  مقاله اقسام کلمه و گروه ها است.

اقسام کلمه و گروه

قبل از صحبت در مورد اقسام کلمه و گروه ها، درباره میان کلمه در زبان فارسی صحبت می کنیم.

میان کلمه:

عناصری که در وسط کلمات مرکب قرار می گیرند و بر اتصال و تاکید و عطف دلالت می کنند، میان کلمه یا عنصر اتصالی نامیده می شود. مانند: "ا"، "و"، "در"، "بر"  در ترکیب هایی نظیر سراسر، زد و خورد، سرتاسر، پدر بر پدر.

برخی از زبانشناسان اینها را میانوند می دانند که درست نیست؛ زیرا این عناصر میان کلمه هستند نه میانوند؛ چرا که میانوند آن است که در وسط یک کلمه می آید و کلمه مشتق یا شبه مشتق می سازد و عناصری که در وسط کلمات مرکب یاد شده آمده اند چنین نیستند، زیرا کلمه مشتق یا شبه مشتق نساخته اند بلکه اینها بیشتر خود کلمه اند و با دو کلمه یا نیمه کلمه اطراف خود کلمه مرکب ساخته اند.

میان کلمه های عربی تبار:

ال، بعد، عقب، ب، فی، ف، او، و، در ترکیبات عربی در حکم میان کلمه اند، مانند: رئیس الوزرا، عظیم الشان، نسلا بعد نسل، یوما فیوم، صاعا بصاع، زمانا عقب زمان، شرقا و غربا، عزیزا و مکرما، طوعا او کرها.

میان کلمه های فارسی تبار:

یکی از این میان کلمه ها "ا" است که آن را در زبان های دیگر مصوَت پیوند ی می نامند و فرهنگ نویسان ما هوشمندانه آن را "الف اتصال" و "حرف اتصال" خوانده اند.

و، به، در، اندر، تا، تو، وا نیز میان کلمه می شوند، مانند: سرو صدا، پدر بر پدر، دوش به دوش، زمان تا زمان، جورواجور، خراب اندر خراب.

میان کلمه ها از لحاظ معنی به دو دسته تقسیم می شوند: یکی آنهایی که معنی عطفی دارند و آن "و" و "یا"ی عطف است مانند: دید و بازدید ، جست و جو، دیر یا زود.

"و" به صورت ضمه هم تلفظ می شود و گاهی بکسره بدل می گردد مانند: "گفت و گو" و "جست و جو" که می شوند گفتگو و جستجو.

دسته دوم از میان کلمه ها آنهایی هستند که به معنی پیوستگی و اتصال و توالی و کثرت و همراهی می آیند یعنی به معنی "بعد از"، "بدنبال"، "پشت سر" و نظیر آن. اینها عبارتند از: بعد، عقب، ف، وا، ا، با، تو و کسره؛ مانند پدر بر پدر، جد اندر جد، جورواجور، رنگ و وارنگ، خراب اندر خراب، دمبدم، گروها گروه، گفتگو و غیره.

"ا" گاهی به معنی واو عطف است مانند: تکاپو و کمابیش. یعنی تک و پو و کم و بیش و گاهی به معنی کثرت و اتصال است مثل: رنگارنگ و سراسر.

اقسام کلمه و گروه:

ما کلمه و گروه های مربوط به آن را رویهم به شش قسم تقسیم کردیم:

اسم و گروه اسمی، صفت و گروه وصفی، فعل و گروه فعلی، قید و گروه قیدی، صوت و گروه صوتی و حرف که هر کدام به طور جداگانه شرح می دهیم.

دسته دوم از میان کلمه ها آنهایی هستند که به معنی پیوستگی و اتصال و توالی و کثرت و همراهی می آیند یعنی به معنی "بعد از"، "بدنبال"، "پشت سر" و نظیر آن. اینها عبارتند از: بعد، عقب، ف، وا، ا، با، تو و کسره؛ مانند پدر بر پدر، جد اندر جد، جورواجور، رنگ و وارنگ، خراب اندر خراب، دمبدم، گروها گروه، گفتگو و غیره.

اسم و گروه اسمی:

تعریف: اسم کلمه ای است که برای تعیین کردن و نامیدن امور به کار می رود؛ مانند سنگ، انسان، دانش، رفتن.

نشانه های لفظی اسم: اسم از نظر صوری و لفظی و ساختاری نشانه هایی دارد که مهمترینشان از این قرار است:

1. حرف اضافه (متمم ساز) که معمولا پیش از اسن یا گروه اسمی در می آید. مثل: از خانه به مدرسه رفتم.

2. عددهای اصلی که قبل از اسم یا گروه اسمی قرار میگیرند، مانند: دو کتاب و سه روز.

3. "هر" که پیش از آن می آید: مثل: هر فردی و هر کسی.

4. پسوندهای جمع، مانند: دوستان و کوهها.

5. پسوند نکره، چون: مردی، زنی. "ی" نکره گاهی به آخر ضمیر و قید و صوت و صفت هم می آید مثل: چون منی، چون تویی، زودی رفت، سیاهی. که کلمات یاد شده در این صورت اسم به شمار میروند.

6. حرف ندای "ای" یا پسوند ندای "ا" مانند: ای مرد و خدایا.

7. "ی" نسبت و پسوندهای مشابهت نظیر: داستانی، قهرمانی، رودکی وار.

8. ساختمان های خاص اسم های مشتق و مرکب.

اسم عام و خاص:

اسم عام: آن است که بین افراد یا نوع یا جنس مشترک باشد و بر هر یک از آنها دلالت کند مانند: شتر، زن، دست.

اسم خاص: آن است که تنها بر یک فرد معین از افراد نوع دلالت می کند مانند کیخسرو، داریوش، کاوه.

اسم خاص کمتر از اسم عام وابسته میگردد و جمع میشود.

اسم شمارشی و غیر شمارشی:

اسم بر دو قسم است:

شمارشی یعنی آنکه عدد و صفتهای شمارشی می گیرد و قابل شمارش است؛ مانند: دو کتاب، سه قلم، دو جلد کتاب، چند روز.

غیر شمارشی یعنی آنکه عدد و جند نمیگیرد مثلا نمی توان گفت: دو آب، ده هوا.

ادامه دارد................................

آسیه بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

دستور مفصل امروز، دکتر خسرو فرشید ورد

دستور زبان فارسی، حسن احمدی گیوی