آمریکا و حمایت از اسد!
چند روزی است آمریکاییها دم از عدم حمایت از گروههای مخالف سوری میزنند و بحث کنارهگیری اسد در جریان کنفرانس ژنو 2 و پس از آن هر روز کمرنگ تر میشود.
پیروزی گسترده بشار اسد و نیروهای تحت امرش بر تروریستهای سوری و عدم سقوط این دولت در بیش از 2 سال جنگ داخلی در این کشور، نشان داد که بار دیگر غرب نمی تواند تنها تعیین کننده معادلات منطقه باشد و با توسل به انواع راهکارها حکومتی را ساقط و جریانی را بر سر کار آورد. حمایتهای بیدریغ غرب از تروریستهای سوری به نام مردم و مخالفان و معارضان سوری، زمینهساز ورود گروههای تروریستی و القاعده به این کشور و درگیری داخلی شد و با حمایت کشورهای متحجر منطقه، قدرت و قوت یافتند و با کشتار مردم بیگناه، آمال و خواستههای وهابیون و تکفیری ها را برآورده کردند. صدها هزار کشته و مجروح و بیخانمان نتیجه این حماقت غرب و برخی کشورهای متحجر منطقه بود که البته راه به جایی نبرد. ابتکار جمهوری اسلامی ایران و روسیه در پیش گرفتن بحث انهدام سلاحهای شیمیایی این کشور حمله و مداخله خارجی را از سوریه دور کرد و بر خلاف انتظار غربی ها و اعراب متحجر منطقه، نهتنها باعث تضعیف دولت اسد نشد بلکه قدرت او را بیشتر کرد. پیشروی گسترده نیروهای اسد در مناطق تحت اشغال مخالفان و معارضان نشان داد که رمز ماندگاری دولت اسد به سلاحهای شیمیاییاش نیست و با نوعی پشتوانه مردمی مواجه است. این مساله سبب شد که بحث بازپس دادن کرسی سوریه در اتحادیه عرب به دولت این کشور مطرح شد و از سوی دیگر زنگ خطری را برای غرب در بحث حمایتش از تروریستها به صدا درآورد.
در پیش بودن کنفرانس ژنو که پیامی در مقابله با تروریسم در بخواهد داشت، نیز عاملی دیگر است که آمریکا و غرب را به این نتیجه رسانده که باید دست از حمایت تروریستها بردارند و راهی دیگر برای جبران شکست هایشان در سوریه بیایند
از یک سو از بین رفتن تلاشهای غرب در حمایت از تروریستها و بیثمر بودن تمام سرمایهگذاریها و از سوی دیگر خطر گسترده شدن این فعالیتهای تروریستی به سایر نقاط خاورمیانه و به ویژه اسرائیل و هدف قرار داده شدن منافع غرب و آمریکا در منطقه، حرکت غرب و آمریکا را به گونهای دیگر رقم زد و بحث باقی ماندن اسد بر قدرت مطرح شد. از سوی دیگر بروز اختلافات گسترده در میان گروههای مخالف و جدا شدن مرز میان معارضان و تروریستها و نیز احتمال مذاکره گروههای معارض با دولت اسد و مشارکت آنان در جریان کنفرانس ژنو 2 و احتمال حصول توافق، سیاستی دیگر را برای غرب رقم زد. توافقات ژنو در مورد مباحث هستهای ایران نیز موجب شد که آمریکا برخی متحدان اصلی خودر در میان اعراب را به نوعی از دست بدهد و با واکنشهای تند آنان مواجه شود. همین امر سبب شد که آمریکا سیاسیتی دیگر در سوریه پیش گیرد و به مقابله با سیاستهای برخی کشورهای متحجر منطقه در قبال سوریه داشته باشد.
اوضاع سیاسی داخلی ترکیه نیز سبب شده است که عملا این کشور تا حدود زیادی از عرصه تحولات این کشور و حمایت از مخالفان به دور باشد و همکاری با ایران را برای حل بحران پیش گیرد. در پیش بودن کنفرانس ژنو که پیامی در مقابله با تروریسم در بخواهد داشت، نیز عاملی دیگر است که آمریکا و غرب را به این نتیجه رسانده که باید دست از حمایت تروریستها بردارند و راهی دیگر برای جبران شکست هایشان در سوریه بیایند. اوضاع مصر و بحث مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل نیز همگی نشان از عدم کفایت سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه دارد و نشان میدهد که اوباما در دوره پایانی ریاست جمهوری اش عملا نتواسته است در تمام این زمینهها کاری صورت دهد. از این روست که با توجه به تمام دلایل پیش گفته این انتظار را می توان داشت که آمریکا و غرب این بار در برابر سوریه موضعی نزدیک به روسیه و ایران را اتخاذ کنند و با حمایت از اسد بر باقی ماندن وی در قدرت و یا حداقل کاندیداتوری وی در انتخابات سراسری آتی را تضمین کند.غرب به این نتیجه رسیده است که باقی ماندن اسد تنها راهکار جلوگیری از تجزیه سوریه است و تنها راه برای عدم حضور تروریستها در راس قدرت این کشور و تحمیل فجایعی گسترده به مردم سوریه و منطقه است.
هاتف پوررشیدی بخش سیاست تبیان مطالب مرتبط: