آموزگاری؛ شغلی پر استرس
واقعیت این است که استرس همیشه برای انسان مضر نیست. در واقع خیلی ها معتقدند انسان برای حفظ سلامت خود تا حدودی به استرس نیاز دارد. وقتی استرس به شکل انگیزه ای مثبت کار می کند، سودمند به حساب می آید، اما اگر از این حد مطلوب فراتر برود، استرس ضررش از فایده اش بیشتر می شود.
مساله استرس در همه مشاغل مطرح است، اما در ارتباط با شغل معلم، استرس معنای خاصی پیدا می کند، چون یک معلم، علاوه بر مسایل و مشکلاتی که در همه افراد مطرح است، با برخی مسائل و مشکلات که صرفا ناشی از نوع شغل وی است نیز مواجه می شود.
معلم در مدرسه با مسایلی مواجه است که در کمتر حرفه ای چنین مسائلی وجود دارند. به طور مثال معلم ناچار است روزانه چندین ساعت تنها مقابل یک گروه که گاهی یک گروه نا آشنا نیز هستند قرار بگیرد و صحبت کند. گذشته از آن که خود صحبت کردن از انرژی و توان معلم کم می کند.
مساله تفاوت های فردی و فرهنگی از قبیل تفاوت های سنی، استعداد، میزان رشد و بلوغ و شخصیت دانش آموزان و شیوه برخورد معلم با این عوامل، فشار وارد بر وی را دوچندان می کند؛ به علاوه مشغله های فکری معلم در ارتباط با موضوع درسی و حل مسایل و مشکلات موجود در کلاس، محیط بسته کلاس، احیانا تعداد زیاد دانش آموزان، سوءرفتار برخی دانش آموزان و سروصدای آن ها، همه و همه جزو عوامل بسیار استرس زا هستند.
از طرف دیگر، گاهی معلم باید چند نقش را در مدرسه ایفا کند. گاهی باید نقش والدین را برای دانش آموزان اجرا کند و زمانی نقش یک ناظر بر اجرای تکالیف درسی و مقررات مدرسه را داشته باشد، در عین حال که همیشه باید نقش دیگر خود را نیز به عنوان یک دوست و حمایت کننده عاطفی برای جذب آن ها حفظ کند، بالاخره نقشی را هم به عنوان یک کارمند و نیز مسوولیت هایی که در مقابل مدیریت و دیگر همکاران به عهده دارد، ایفا کند.
یکی از عوامل مهم دیگر در ارتباط با استرس ناشی از شغل معلمی، مسوولیتی کلی است که معلم در قبال دانش آموزان و به طور کلی جامعه به عهده دارد. مسوولیت ساختن آینده یک جامعه از بزرگ ترین آنهاست و چنانچه تحقیقات نشان داده اند یکی از عواملی که در هر شغلی می تواند موجب استرس بیش از حد شود، همانا داشتن مسوولیت در مقابل افراد است.
فرسودگی شغلی در حرفه معلمی
فرسودگی شغلی از نظر مفهومی یک حالت خستگی بدنی، هیجانی و ذهنی است که ناشی از فشار هیجانی پی در پی است. در واقع این عارضه ناشی از تنیدگی و فشارهای عصبی است و از این رو عوامل ایجادکننده تنیدگی در ایجاد آن نقش موثری دارند. مهم ترین مشکل مبتلایان به فرسودگی شغلی، رنج حاصل از فرسودگی جسمی است. قدرت افراد در این حالت برای کار کردن کم است و اغلب خسته و ناتوان هستند.
مشکل دوم آنان، فرسودگی ذهنی و نگرشی است یعنی نسبت به دیگران بدبین می شوند و با داشتن نگرش منفی سعی دارند با دیگران مثل شیء رفتار کنند و سومین مشکل، فرسودگی هیجانی است که با افسردگی و احساس درماندگی همراه است.
فرسودگی شغلی، فقدان نیرو را به دنبال خواهد داشت که در نهایت به کاهش عملکرد و دیگر اثرات منفی منجر می شود و از عمده ترین پیامدهای اجتناب ناپذیر استرس شغلی در معلمان است که بر ابعاد مختلف کار و اجتماعی آنان تاثیر می گذارد.
با توجه به رسالت و نقش موثر معلمان در رشد ابعاد وجودی دانش آموزان و تربیت نیروی انسانی و مسوولان آتی جامعه به ویژه در دوره ابتدایی که زمینه ساز و اساس رشد در دوره های بعدی محسوب می شود، اهمیت و سلامت بهداشت روانی معلمان آشکار است. حضور معلمان سالم، بانشاط و کارآمد می تواند چهره و محتوای سازمان آموزشی را متحول کند و محیطی سالم برای فراگیران فراهم آورد.
در حالی که معلم خسته، کسل و بی انگیزه موجب اتلاف وقت و انرژی و عدم رشد و تکامل فراگیران را در پی دارد. پژوهش ها نشان داده اند تجارب نامطلوب با ایجاد فشار روانی به مرور، قدرت تحمل فشار و توانایی مقابله با آن را کاهش داده و در نهایت منجر به اختلال فرسودگی شغلی شده و مشکلاتی در زمینه های شناختی، هیجانی و رفتاری ایجاد می کنند. همچنین فرسودگی شغلی ازجمله اختلالاتی است که طی سال های اخیر مورد توجه روان شناسان و متخصصان علوم رفتاری قرار گرفته است.
نتایج تحقیقات نشان می دهد درصد قابل توجهی از افراد سازمان های فعال از این عارضه رنج می برند و فرد مبتلا به این اختلال، دچار افسردگی شده و احساس می کند پیشرفتی ندارد، عملکردش کاهش می یابد، گرفتار انواع سردردها، کاهش وزن و اختلال در خواب می شود.
شرایط نامطلوب کاری اعم از فشارهای فیزیکی، امکانات و تجهیزات مدرسه، مشکلات مالی معلمان و مشکلات رفتاری دانش آموزان به اشکال مختلف سلامت و بهداشت روانی معلمان را به مخاطره انداخته و منجر به ناخشنودی شغلی می شود. سختی کار در دوره ابتدایی و حضور معلم در نقش های مختلف، هم به عنوان آموزش دهنده مواد درسی و هم شکل دهنده رفتار و شخصیت کودکان، از عوامل موثر در ایجاد احساس نارضایتی و خستگی از کار معلمان است. محققان معتقدند برای معلمان در دوره ابتدایی مسوولیت کار با تعداد زیاد دانش آموز و تفهیم مسائل به آنان، استرس زیادی فراهم می کند.
مهم ترین منابع استرس معلمان
تدریس به دانش آموزان فاقد انگیزه
بیشترین نوع استرسی که معلمان از آن شاکی هستند استرس ناشی از انجام کار زیاد در زمانی فشرده و در مهلتی مقرر است- فشار زمانی و کار زیاد
مدارا با تغییر
ارتباط با همکاران
شرایط کاری بد
یکی از شایع ترین منابع استرسی که معلمان گزارش می کنند، درماندگی و خستگی مفرط ناشی از تلاش برای تشویق دانش آموزان بدون انگیزه برای تلاش بیشتر است. مشکل اصلی این دسته از دانش آموزان، بی علاقگی به درس است. آنان هیچ انگیزه ای برای بهتر انجام دادن کارشان ندارند و از هر فرصتی برای تنبلی استفاده می کنند. معلمان اغلب از تلاش برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان فاقد علاقه صحبت می کنند و این تلاش، خود یکی از دلایل اصلی خستگی روحی و جسمی معلمان است.
درخصوص حفظ نظم درکلاس، معلم باید هوشیاری و زیرکی به خرج دهد تا از بدرفتاری دانش آموزان جلوگیری کند و به همین سبب در بعضی از کلاس ها معلمان احساس می کنند هرگز آرامش نخواهند داشت. آنها باید مدام مواظب هر علامتی باشند که حاکی از بروز مشکلی است و اگر سریع به آن نپردازند، می تواند به بدرفتاری دانش آموزان منجر شود.
برای بعضی از معلمان، پرداختن به نظم، دشوار نیست. آن ها مهارت سطح بالایی را در جلوگیری از بی نظمی و پرداختن به بدرفتاری، در خود به وجود آورده اند، هر چند معلمانی هم هستند که فکر می کنند کنترل کامل، موقعیت بسیار تهدیدآمیزی است.
بیشترین نوع استرسی که معلمان از آن شاکی هستند ، استرس ناشی از انجام کار زیاد در زمانی فشرده در مهلتی مقرر است. در راستای تدریس، مجموعه ای از کارهای کوچک هم هست که باید در زمان های مقرر انجام شود. همچنین معلمان باید فعالیت های بسیار دیگری انجام دهند نظیر نوشتن گزارش های مدرسه، شرکت در جلسات کارکنان، تصحیح اوراق، آماده کردن موضوعات و... انجام دادن کارهای زیاد در مهلت مقرر اغلب موجب استرس معلمان می شود.
تغییرات مستمر در فعالیت های کاری معلمان، بخش اساسی زندگی یک معلم را تشکیل می دهد. این تغییرات گاه خیلی سریع اعمال می شوند و معلمان خود را در شرایطی می بینند که مجبورند بسرعت روش هایی را که به آن عادت کرده اند و فکر می کنند موفقیت آمیز است، کنار بگذارند و روش هایی را جایگزین کنند که برایشان نام آشناست و برای آنها، آمادگی ندارند. در این شرایط وقتی معلمان مجبور می شوند، روش کار خود را تغییر دهند، نسبت به استرس آسیب پذیرتر می شوند.
گاه پیش می آید کهمعلمان با هم اختلاف نظر پیدا می کنند. این مساله ممکن است صرفا به دلیل داشتن عقاید متفاوت درباره چگونگی انجام دادن کاری باشد. در این شرایط برخی معلمان قادرند مشکلات و تعارض ها را به شیوه ای مثبت و حرفه ای حل کنند. هر چند گاه ممکن استشیوه برخورد آنان با هم بسیار تند و نامناسب باشد یا آن که مشکل به شیوه ای بیان شود که به رابطه دو همکار لطمه بزند. چنین برخوردهایی بین معلمان می تواند موجب بهوجودآمدن استرس برای آنان شود و دو همکار که ارتباط بین آنها آسیب دیده است، اگر مجبور باشند با هم کار کنند، استرس حاصل، احتمالا شدید خواهد بود.
کیفیت شرایط کاری می تواند برحس عزت نفس حرفه ای معلمان بیفزاید. در واقع هر چه شرایط آنها بهتر باشد، احساس بهتری درباره خودانگاره شان پیدا می کنند. مسلما چگونگی برخورد با معلمان بسیار مهم است. چرا که در شرایط کاری بد که موجب آسیب دیدن خودانگاره می شود تاثیر عکس دارد. شرایط کاری بد، نظیر فقدان مواد و منابع کافی و مناسب، شرایط بد ساختمان، مدرسه، میزان حمایت ناکافی از سوی کارکنان اداری و دفتری و... منبعی مهم و بالقوه برای استرس معلمان است.
نتیجه گیری
در پایان می توان گفت در هر شغلی، استرس به صورت خفیف و گاه شدید وجود دارد که به ما کمک می کند با چالش های پیشآمده مصمم تر روبه رو شویم. در حیطه کار یک معلم جنبه های بسیاری وجود دارد که موجب دلسردی او می شود.
حرفه تدریس هم نوعی ارتباط با مردم است و ما می دانیم در روابط انسانی خیلی راحت سوءتفاهم پیش می آید و در این حالت افراد خیلی سریع ناراحت می شوند بنابراین معلمان می توانند از طریق فنون آرام سازی، اختصاص وقت به خود، مشخص کردن اولویت ها، برقراری روابط صمیمی با دیگران و داشتن انتظارات واقع بینانه از استرس ناشی از کار خود بکاهند.