تبیان، دستیار زندگی
سوخته‌سرا روستایی است در 27 کیلومتری شهر زیراب در شهرستان سوادکوه و محصور در جنگل‌های انبوه شمال، با مردمانی متدین و ولایتمدار.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رازهای  سوخته‌سرا


سوخته‌سرا روستایی است در 27 کیلومتری شهر زیراب در شهرستان سوادکوه و محصور در جنگل‌های انبوه شمال، با مردمانی متدین و ولایتمدار.

رازهای  سوخته‌سرا

این روستای کوچک در طول جنگ تحمیلی شهدای متعددی را تقدیم نظام و میهن اسلامی کرده است.

دانشجوی شهید

هنوز روزهای آغازین جنگ تحمیلی بود که شهادت شهید محمدباقر کاویانی، روستای سوخته‌سرا را به کانون توجهات اهالی سوادکوه تبدیل کرد. او در ارتش جمهوری اسلامی ایران مشغول گذران خدمت سربازی خود در منطقه دزفول بود. در همان زمان، پذیرش بورس خارج از کشور این شهید والامقام در رشته الکترونیک مهیا شده بود اما او با توجه به تهدیدات عراق قبل از شروع رسمی جنگ، ماندن در کشور و خدمت به وطن اسلامی خود را به رفتن به خارج از کشور ترجیح داد. در همان روزهای ابتدایی یورش عراق این شهید گران‌مایه از ناحیه پا و گوش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به رغم تحمل درد و رنج بسیار و زخم شدید حاضر به ماندن در بیمارستان نشد و پس از بهبودی نسبی، دوباره عازم جبهه شد. در نهایت در 26 مهر 1359 یعنی هنوز یک ماه از تجاوز دشمن نگذشته بود که منطقه کسلیان و سوخته‌سرا اولین شهید خود را تقدیم اسلام و این انقلاب کرد.

«شهید محمد عباسی» از دوستان نزدیک شهید کاویانی در روستای هم‌جوار ولیلا ساکن بود که بعد از شهادت کاویانی از فراق یار دیرین خود بی‌تاب بود.

شاید اوج رفاقت این دو عزیز زمانی ثابت شد که در سالروز شهادت شهید کاویانی یعنی 26 مهر 62، محمد عباسی نیز در زندان گروهک کومله در کردستان به مقام رفیع شهادت نائل آمد. او که به علت عشق به امام و اسلام سخت تحت شکنجه بود در آخرین سخنان خود (به نقل از یکی از همرزمان و هم‌سلولی‌اش که هم‌اینک در کرج ساکن است) چنین می‌گوید: «ترجیح می‌دهم در زندان هارون زمان شکنجه شوم و بمیرم ولی حتی یک کلمه به اسلام و امام عزیز خیانت نکنم.» او شهادت را به جان خرید و رفت...

نام اشنویه نیز همواره یادآور سال‌ها انتظار و درد و رنج برای مردم منطقه سوخته‌سراست. یادآور شب بیداری‌ها و انتظارکشیدن‌های پدر و مادری که فرزند دلبندشان در سال 1364 در آنجا مفقودالاثر شد

اشنویه یادآور سال‌ها انتظار

نام اشنویه نیز همواره یادآور سال‌ها انتظار و درد و رنج برای مردم منطقه سوخته‌سراست. یادآور شب بیداری‌ها و انتظارکشیدن‌های پدر و مادری که فرزند دلبندشان در سال 1364 در آنجا مفقودالاثر شد و یادآور شهید بزرگوار اصغر دادولی که بعد از سال‌ها چشم انتظاری سرانجام در سال 1371 در تفحص شهدا پیکر مطهر و عزیزش در دامان پدر و مادر آرام گرفت و خیلی زود و به سالی نکشیده پدر و مادر را نیز در حریم کبریایی میزبان شد.

رزمنده‌ای از سال‌های انقلاب

شهید مختار امیری لولاکی از مبارزین قبل از انقلاب و یاران امام (ره) در دوران مبارزات علیه رژیم سفاک ستم‌شاهی در منطقه بود و این علاقه شدید به امام امت دلیلی شد تا در دوران دفاع مقدس نیز همواره در قالب عضویت در سپاه پاسداران حضور فعال داشته باشد.

او که در گروه تخریب مشغول خدمت بود سرانجام در اردیبهشت 1366 به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت در رکاب حسین زمان خود دست یافت.

سوخته‌سرا را بهاری شد

سوخته‌سرا روزهای پربرف زمستانی خود و ایام جنگ ماه‌های پایانی‌اش را می‌گذراند که بار دیگر کانون توجه و عرصه جولان فرشتگان گشت، خبر شهادت بسیجی دلاور «رحمان حسنی» سوخته‌سرایی همگان را متحیر کرده بود و زمستان 1366 را در ذهن اهالی و دوستداران این شهید والامقام به یادماندنی و فراموش‌نشدنی کرد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: وبلاگ لحظهء پروانگی