آسیب شناسی شعر آیینی
به همت انجمن شعر رضوی وابسته به مۆسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، نشست تخصصی «بررسی و آسیب شناسی شعر آیینی معاصر» برگزار شد.
در این نشست دکتر هادی منوری، شاعر انقلاب و یکی از برگزارکنندگان و دبیران کنگرههای شعر آیینی در خراسان به بررسی و نقاط ضعف و قوت این رویکرد شعری در ادبیات معاصرپرداخت.
منوری ابتدا به تاریخچه مرثیهسرایی از آغاز پیدایش آن که از مرثیه حضرت آدم برای هابیل بوده، پرداخت. وی سپس اولین مرثیه در ادب پارسی را یادآور شد که با مرثیه رودکی آغاز میشود که در مرگ شهید بلخی سروده است:
کاروان شهید رفت از پیش
حال ما رفته گیر و میاندیش
از شمار دو چشم یک تن کم
وز حساب خرد هزاداران بیش
در شاهنامه هم نمونههای مرثیه سرایی وجود دارد؛ مرثیه که در مرگ پهلوانان گفته میشده و معروفترین آن مرثیه رستم در مرگ سهراب است .
منوری مرثیههای شاعران درباری را مرثیه متکلف دانست و در ادامه در خصوص انواع مرثیه گفت:چند نوع مرثیه وجود دارد: شامل بیان احساسات درونی؛ مرثیه در غم از دست دادن نزدیکان؛ مرثیه تشریفاتی، که تکلف آمیز است و مبالغه و تعظیم و کرنش هم از مۆلفههای این نوع مرثیه است که معروفترین آنها مرثیه سعدی در سوگ اتابک بن سعد زنگی است:
به اتفاق دگر دل به کس نباید داد/به خستگی که در این نوبت اتفاق افتاد
و نیز مرثیه حافظ در سوگ شیخ اسحاق اینجو که میگوید:
راستی خاتم فیروزه بواسحاقی/ خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
نوع دیگر مرثیه، مرثیه فلسفی است، در تأثر از مرگ و حیات است که معروفترین آن همان قصیده رودکی است که میگوید: مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود/نبود دندان بل چراغ تابان بود
منوری سپس به مرثیه مذهبی پرداخت و گفت: بعضی معتقدند که این نوع مرثیه فقط مخصوص مذهب تشیع است، اما نمونههایی محکم هست که ثابت میکند فقط مختص به این مورد نمیشود، بلکه در اهل تسنن نیز مرثیههای بسیار قدرتمند و ارجمندی نیز یافت میشود و از قرن نهم رسماً شروع شد که همه آن نیز به کسایی مروزی برمیگردد که اولین شاعر شیعه مذهب است که در این حوزه نمونههای فراوانی دارد.
پس از وی سنایی غزنوی بوده است . نیز سیف فرغانی که شاعری است سنی مذهب، معروفترین قصیده در مورد کربلا را گفته که ذکر همه اهل ادب است:
ای قوم در این عزا بگریید/برکشته کربلا بگریید/با این دلمرده خنده تا چند/امروز در این عزا بگریید.
و نیز باید از ابن حسام خوسفی در قرن نهم نام برد که قصاید مرثیه زیبایی دارد.
منوری در ادامه گفت: به سبب بها ندادن خلفای قبل از عهد صفوی و تنگنا برای عدم ارادت به ساحت اهل بیت، که این فضا در عهد صفویه بازمیشود که در این زمان اهلی شیرازی و لسانی شیرازی بودهاند و قصه از آنجا شروع میشود که شاه طهماسب شاعران دربار را منع میکند از این که در مدح وی و هر امیری شعر بسرایند و باعث میشود که شاعران چاپلوسیهای درباری را کم کنند.
به سبب این نگرش در این دوره، رشد بسیار خوبی در شعر آیینی را شاهدیم که شاعری چون محتشم میآید و بعد از این دوران پرآشوبی شروع میشود که متحیر به سکوت ادبیات و بویژه ادبیات آیینی میشود.
در ادامه وی گفت: در قرن 12 با روی کارآمدن فتحعلیشاه شاعران را به دربار فرا میخواند و سر و سامانی به اوضاع ادبی روزگار میدهد که این دوره مصادف با همان دوره بازگشت است که شاعران از تکلفهای ادبی سبک هندی خسته شدهاند. در اواخر این دوره و آغاز دوره قاجاریه یغمای جندقی، بحث نوحه سرایی را در تاریخ ادبیات برای اولین بار دارد.
دوران قبل از انقلاب از نظر فرم و محتوا ادامه سبک دوران قاجاریه است. بعد از انقلاب با توجه به شعر نیمایی و سنت شکنانی مانند طاهره صفارزاده، دکتر علی موسوی گرمارودی و م مۆید کسانی بودند که درفضای شعر سپید و ضدیت آیینی کار کردند که تا حدودی موفق نبودند و آن هم علتی داشت؛ برخی مذهبیون ادبی در همان زمان نیز بر این اعتقاد بودند که خروج از وزن یعنی خروج از دین.
این نیز به سبب ایجاد جو و فضایی لاییک حاکم بر شعر سپید بود که ذهن اجتماع شعر مذهبی در این قالب را پذیرا نبود. هر چند کارهای موفق موسوی گرمارودی توفیقی یافت، اما این توفیق در آن زمان چندان شایسته نبود و علت دیگر آن به سبب وزن و ریتم شعر نیمایی، مناسب برای مجالس تعزیه نبودو این نیز باعث عدم توفیق در آن شد.
وی با طرح این سۆال که شعر آیینی چیست، گفت: همه انواع شعر آیینی یک سری مشخصههای مشترک و یکسری تمایزات دارند که میتوان گفت وجه مشترک همه انواع شعر آیینی آن است که زیر مجموعه شعرند.
مۆلفههای اصلی شعر عبارتند از: موسیقی، عاطفه، اندیشه و خیال که تمام اشعار باید تمام این عناصر را داشته باشند.
مهمترین موضوع در انواع شعر آیینی استفاده از شدت وضعیت این عناصر است و طبعاً تفاوت مرثیه با منقبت و نوحه و غیره در میزان استفاده از هر یک از این عناصر است. از این منظر در تاریخ ادبیات تقریباً نه دوره وجود دارد که در هر دوره یکی از این عناصر شعر مذهبی بیشتر مطرح بوده که بعد از انقلاب بیشتر نوحه موردنظر بوده است. شعر آیینی که در آن اندیشه به کار رفته است، در دوران معاصر کمتر از انواع دیگر شعر آیینی به چشم می خورد. سطحی نگری و سهل انگاری در زبان و اندیشه و محتوا مهمترین آفت شعر آیینی است.
وی در ادامه به آسیبشناسی شعر آیینی پرداخت و گفت: در شعر عاشورایی نیز با تقسیم بندیهای مختلفی میتوانیم مواجه شویم و آن مدح، منقبت، مرثیه و رجز است.
یک نمونه توصیف: این کشتی فتاده به هامون حسین توست /این سیل دست و پا زده در خون حسین توست
که دقیقاً شاعر در این جا به صورت یک گزارشگر صرف صحنه عاشورا را توصیف میکند. 98 درصد شعرهای عاشورایی در این مرحله هستند.
مرحله بعدی در آسیب شناسی شعر آیینی تبیین است که در مورد چرایی ماجرای عاشوراست و از مرحله تصویربرداری یک گام فراتر میرود که در این مرحله کمتر شعر سروده شده است و شامل اشعاری است که در رابطه با چرایی حرکت عاشورا سروده شده است، مانند: سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود/کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود.
میتوان دلیل اقبال کم مردم به این نوع شعر را آن دانست که تمایل عوام بیشتر به سمت آن نوع شعری است که احساسات و عواطفشان را بر انگیزد و به قول معروف اشکشان را درآورد تا این که ذهنشان را درگیر مسایل مفهومی کند. یک بیت دیگر از انواع شعر تبیینی و مفهومی عاشورا را مرور میکنیم:
نخست فلسفه قتل شاه دین این است /که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است/«خوشدل تهرانی».
نشست آسیبشناسی شعر آیینی و مذهبی به همت مۆسسه آفرینشهای هنری آستان قدس و انجمن شعر رضوی در مکان جلسات این انجمن در حرم مطهر رضوی برگزار شد.
بخش ادبیات تبیان
منبع: قدس آنلاین- جلیل فخرایی