همراه با رسول خدا در آخرین غزوه
در اصطلاح اسلامی، سفرهای جنگی را که شخص پیامبر صلی الله علیه و آله در آن حضور داشتند «غزوه» میگویند (خواه به جنگ منتهی شود یا نه). بر اساس دیدگاه مورخان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 26 – یا 27 (1) - غزوه داشتند. اولین آنها «غزوه ودان» معروف به غزوه ابواء در ماه صفر سال دوم هجری بود و آخرین آنها غزوه تبوک در رجب سال نهم. از این 26 مورد تنها در 9 مورد درگیری نظامی پیش آمده است که عبارتند از غزوات: بدر، احد، خندق، قریظه، خیبر، فتح، حنین و طائف.(2)
در هر حال، آخرین غزوه پیامبر صلی الله علیه و آله «غزوه تبوک» است که اگرچه به جنگ با رومیان منتهی نشد اما دارای مطالب آموزندهای است که علاقهمندان به تاریخ اسلام حتما از مطالعه آن بهره میبرند. در این یادداشت کوتاه به گزارش اجمالی این غزوه تاریخی میپردازیم.
قدرت نمایی سپاه اسلام
در ماه رجب سال نهم هجری براساس اخباری که بازرگانان «نبطی» که روغن و آرد به مدینه میآوردند، معلوم شد که رومیان آهنگ جنگ با مسلمانان را کردهاند و برخی از قبایل همچون لخم و جذام و غسان نیز آماده همکاری با آنان شدهاند. واقدی میگوید که سیره حضرت در تمام غزوات این بود که [به لحاظ مسائل امنیتی] مقصد را از اصحاب و همراهان مخفی نگاه میداشت اما در این غزوه از همان آغاز کار مقصد را آشکار نمودند تا برای نبردی دشوار آمادگی لازم را در خود ایجاد نمایند.(3) فصل تابستان و گرمی هوا از یک طرف و نزدیک بودن زمان برداشت محصولات کشاورزی به همراه قحطی نسبی از طرف دیگر کار بسیج نیروها را دشوار ساخته بود. هراس از انبوه و قدرت سربازان روم هم بر این مشکل افزوده بود. پیامبر صلی الله علیه و آله گروهی از یاران خویش را برای دعوت قبایل همپیمان برای مشارکت در جنگ اعزام نمود.(4) منافقان هم با استفاده از فرصت مشغول تبلیغات برای تضعیف انگیزه مسلمانان بودند و از جمله، مسأله گرمای هوا را بهانه میکردند. قرآن کریم با اشاره به این موضوع میفرماید:
«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَالُوا لاَ تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ كَانُوا یَفْقَهُون.»(5)
بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوك)، از خانهنشینى خویش در مخالفت با پیامبر صلی الله علیه و آله شادمانى كردند و خوش نداشتند كه با جان و مالشان در راه خداوند جهاد كنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مىیافتند.
ظمنافقین که گویا وجود حضرت علی علیه السلام را مانعی برای برنامههای خود میدیدند، نبردن امیرالمۆمنین علیه السلام را بهانه کرده و با نشر اکاذیبی همچون عدم تمایل پیامبر صلی الله علیه و آله برای بردن امام علی علیه السلام به آزار ایشان پرداختند
امتحان دشواری بود. عدهای به بهانه های مختلف سعی کردند از جنگ بگریزند. آیه ای از قرآن کریم درباره آنان نازل شد و فرمود: « و عذرخواهان بادیهنشین [نزد تو] آمدند تا به آنان اجازه [ترك جهاد] داده شود. و كسانى كه به خدا و فرستاده او دروغ گفتند نیز در خانه نشستند. به زودى كسانى از آنان را كه كفر ورزیدند عذابى دردناك خواهد رسید.»(6)
در مقابل، برخی از مسلمانان هم که تمایل داشتند در جنگ شرکت کنند به علت کمبود مرکب، با چشمی گریان مجبور به ماندن شدند و قرآن کریم آنان را معذور دانسته و دلداری داد.(7)
شایسته ترین جانشین
در هر حال پیامبر صلی الله علیه و آله، امام علی علیه السلام را بجای خود در مدینه منصوب نمودند (8) و با لشکری که فراهم شده بود حرکت کردند. منافقین که گویا وجود حضرت علی علیه السلام را مانعی برای برنامههای خود میدیدند، نبردن امیرالمۆمنین علیه السلام را بهانه کرده و با نشر اکاذیبی همچون عدم تمایل پیامبر صلی الله علیه و آله برای بردن امام علی علیه السلام به آزار ایشان پرداختند. اینجا بود که حضرت برای شکایت و احتمالا کسب تکلیف به دنبال پیامبر صلی الله علیه و آله - که هنوز خیلی دور نشده بودند- رفته و موضوع را مطرح کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله دستور بازگشت دادند و جمله معروفی گفتند که به حدیث منزلت معروف شد: «اما ترضی یا علی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی.»(9)
جاماندگان قافله حقیقت
در طول مسیر برخی افراد از قافله عقب میماندند. هر بار که به حضرت این مطلب را میگفتند میفرمود: اگر خیری در طرف باشد به ما خواهد رسید. از جمله این مطلب را درباره اباذر (ره) هم فرمودند. هنگامی که اباذر که شترش توان حرکت نداشت با پای پیاده و به تنهایی خود را به قافله رساند حضرت درباره او فرمود: « یرحم الله اباذر یمشی وحده و یموت وحده و یبعث وحده.» (10) برخی هم همانند «ابوخیثمه» پس از اندکی همراهی به مدینه بازگشت اما طاقت نیاورد که در حالیکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در هوای گرم در حرکت است، استراحت کند. این بود که دوباره راه افتاد و در تبوک به حضرت ملحق شد. (11) پیامبر صلی الله علیه و آله در طول راه تا زمانی که از تبوک بازگشتند نماز ظهر را به علت گرمای هوا با تاخیر خوانده و آن را با نماز عصر جمع میکردند.(12) مکانهایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در طول این سفر در آنها نماز خوانده مشخص شده و بعدا به صورت مسجد درآمد.(13)
شمار مسلمانان را سی هزار نفر نوشتهاند با ده هزار اسب و دوازده هزار شتر. برخی چهل هزار تن و برخی هفتاد هزار تن هم ذکر کردهاند.(14) بیست شبانه روز طول کشید تا پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان به «تبوک» برسند.(15) اما خبری از لشکر رومیان نبود. تبوک در شمال حجاز و در فاصله 778 کیلومتری مدینه قرار دارد.(16) گویا خبر تهدید رومیان از اساس درست نبوده است.(17) پیامبر صلی الله علیه و آله بیست شب در تبوک اقامت کردند (18) و چون مطمئن شدند که جنگی در کار نخواهد بود، پس از مشورت با اصحاب (19) به مدینه بازگشتند.
دام دریده عنکبوت
در مسیر بازگشت گروهی از منافقان که تاریخ نام برخی را ثبت و متاسفانه در مورد برخی به ابهام گذاشته، نقشه ترور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ریختند و تصمیم گرفتند تا در شبی در یک مسیر کوهستانی حضرت را به شهادت برسانند. اما پیامبر صلی الله علیه و آله توسط وحی الهی با خبر شد و توطئهگرایان ناکام ماندند. این افراد را «اصحاب عقبه» که به معنای افراد گردنه است نامیدند.(20)
مسجد ضرار
هنگامی که حضرت به مدینه بازگشتند متوجه شدند که گروهی مسجدی را بنا کرده تا پایگاهی برای تقابل با پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان داشته باشند حضرت مالک بن الدخشم را فرستاد و آنجا را سوزانده و ویران کردند (21) آیات قرآن در این زمینه نازل شده و آن مسجد را مسجد ضرار نامید:
« وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُۆْمِنِینَ وَ إِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُون. (22) و آنهایى كه مسجدى اختیار كردند كه مایه زیان و كفر و پراكندگى میان مۆمنان است، و [نیز] كمینگاهى است براى كسى كه قبلًا با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود، و سخت سوگند یاد مىكنند كه جز نیكى قصدى نداشتیم. و[لى] خدا گواهى مىدهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.
پی نوشت:
1) همانگونه که مسعودی نوشته علت اختلاف اینست که گروهی بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله را از خیبر به وادی القری یکی دانستهاند و گروهی غزوه خیبر و غزوه وادی القری را دو غزوه میدانند: تاریخ پیامبر اسلام/190 مرحوم دکتر آیتی
2) همان/192 به نقل از ابن اسحاق و طبرسی.
3) المغازی2/989-سیره ابن ابن هشام/125
4) واقدی فهرستی از آنان را ارائه کرده است که ما به علت رعایت اختصار از ذکر آن چشم پوشیدیم.المغازی2/990
5) توبه/81 ترجمه آقای گرمارودی
6) توبه/90
7) توبه/92 نام این افراد محترم را در تاریخ پیامبر اسلام /512 مرحوم دکتر آیتی بخوانید.
8) در منابع اهل سنت آمده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرد دیگری را –همچون محمد بن مسلمه که ابن هشام نقل کرده 4/127 یا سباع بن عرفطه که در الکامل 2/150 آمده- برای اداره مدینه منصوب کردند و امام علی علیه السلام برای سرپرستی خانواده رسول الله صلی الله علیه و آله در مدینه منصوب شد. ما روایت شیعی را که مفید در ارشاد1/155 و یعقوبی و دیگران گزارش کردهاند و دارای مدارک قوی هم هست برگزیدیم.
9) الارشاد 1/156 از شیخ مفید متوفی413- سیره ابن هشام4/128 متوفی218- الکامل2/150 برای ابن اثیر متوفی630- این حدیث اسناد فراوانی دارد که برای اختصار، ذکر نکردیم.
10) الکامل2/151
11) سیره ابن هشام4/128
12) المغازی2/999
13) این هشام4/137- المغازی2/999 با اندک اختلافی که میانشان هست.
14) تاریخ پیامبر اسلام/517 دکتر آیتی
15) المغازی2/1061
16) موسوعة التاریخ الاسلامی3/427 : «238 کیلومتر تا مرز اردن فاصله دارد.»
17) المغازی2/1019- طبقات2/166 به نقل از تاریخ پیامبر اسلام/521
18) اعلام الوری1/244 به نقل از موسوعة التاریخ الاسلامی3/457
19) المغازی2/1019
20) المغازی2/1042- شرح ماجرا و اسامی برخی را که تاریخ گزارش کرده در تاریخ پیامبر اسلام/523از دکتر آیتی بخوانید. حذیفة بن یمان در آن شب افسار شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را در دست داشت و منافقان را شناسایی کرد. اما گویا تاریخ تمایلی به حفظ نام آنان نداشته است. پیامبر صلی الله علیه و آله هم موضوع را دنبال نکردند.
21) الکامل2/152
22) توبه/107 ترجمه فولادوند.
سید محمد مهدی رفیع پور
مدّرس حوزه و دانشگاه
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
مطالب مرتبط: