تبیان، دستیار زندگی
با نگاه اجمالی به قرآن هر انسان منصفی در می یابد که رسول الله صلی الله علیه و آله نسبت به همه انسانها به خصوص مسلمانان بی تفاوت نبوده است. پیامبری که خداوند در کتابش او را چنین توصیف می کند که: «حریص علیکم»
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بی تفاوت نبودن پیامبر اسلام نسبت به امت

حضرت محمد

روزهای پایانی عمر شریف پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله روزهای حساس و سرنوشت سازی برای همه به خصوص یاران حضرت و پیروان ایشان بود. اینکه حضرت رسول صلی الله علیه و آله در بستر بیماری است و در حال احتضار است هر معتقد ارادتمند به ایشان را آزرده خاطر می کرد.


در این روزهای غم بار در مدینه و در خانه حضرت چه می گذشت؟ توجه حضرت در این لحظات بیشتر متوجه به چه کسانی بود؟ یا حضرت قبل از رحلت به عالم بالا وصیت یا سفارشی به کسی یا نسبت به کسی داشتند؟ و آیا ایشان نسبت به خویشان و نزدیکان و اهل بیت علیهم السّلام خود توصیه ای به امت خود و مسلمانان مدینه داشتند؟ آیا ایشان نسبت به آینده دین مبین اسلام که حاصل یک عمر تلاش و خون دلی بود که ایشان در این راه داشتند نگرانی نداشتند؟ آیا عاقبت نظام اسلامی ایجاد شده توسط خویش برایشان اهمیت نداشت؟ آیا می توان باور کرد که ایشان امت اسلامی و مۆمنانی که به تعبیر قرآن نسبت به آنها رئوف و مهربان بود به حال خود رها کند؟ آیا باید باور کرد که برای ایشان مهم نباشد که چه به سر امتش بیفتد؟ تاریخ درباره این قطعه مهم از تاریخ چه می گوید؟ بر فرض در تاریخ چنین آمده باشد که ایشان نسبت به آینده اسلام سفارشی نکردند، آیا این با عقل و شواهد قرآنی بر ویژگی دلسوزانه ایشان سازگار است؟

دلیل قرآنی

با نگاه اجمالی به قرآن هر انسان منصفی در می یابد که رسول الله صلی الله علیه و آله نسبت به همه انسانها به خصوص مسلمانان بی تفاوت نبوده است. پیامبری که خداوند در کتابش او را چنین توصیف می کند که: «حریص علیکم» [1] بر هدایت انسانها حریص بود تا همه بسوی خداوند بیایند؛ پیامبری که خداوند در قر‌آنش به او دلداری می دهد که در هدایت انسانها این قدر خودت را به زحمت نیانداز! تو هر چه تلاش کنی نمی توانی بیشتر این مردم را مۆمن کنی. «و ما کان اکثر الناس و لو حرصت بمۆمنین»[2]

از طرفی سفارش های مکرر حضرت رسول صلی الله علیه و آله نسبت به اهل بیت گرامی اش علیهم السّلام به خاطر چه بود؟ آیا این یک حس شخصی بود که هر کسی خواهان است تا به اطرافیان و نزدیکانش احترام گذاشته شود؟ یا دستور خداوند بود؟ و این دستور که به عنوان اجر رسالت نیز بود چه حکمتی داشت؟ آیا بی حکمت بود؟ که این خلاف حکیم بودن خداوند است. پس از چه روی خداوند به پیامبرش دستور می دهد که بگوید من از شما اجری نمی خواهم جز مودت و ابراز علاقه و محبت به اهل بیت و نزدیکانم. «قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودة فی القربی»[3]

مهم ترین دلیل بر بی تفاوت نبودن پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به آینده مسلمین واقعه غدیر خم است. که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند؛ اما آنان که با عقیده شان مخالفت دارد آن را توجیه کرده اند که قصد پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام جانشین برای بعد از خود نبوده است تنها خواسته بگوید: همانند من علی را نیز دوست بدارید!

شواهد تاریخی

چگونه نسبت به عاقبت مسلمانان و سرنوشت اسلام بی تفاوت باشد؟ آیا پیامبر صلی الله علیه و آله از یک پدر دلسوز که در نبود خود فرزندانش را به کسی که مورد اطمینان اوست می سپارد دلسوزتر نیست؟ اگر این طور است پس معقول نیست که آنها را به خود رها کند که بعد سر رسیدن به قدرت به جان یکدیگر بیفتند. این حقیقتی ثبت شده در تاریخ اسلام است که متأسفانه نمی توان آن را انکار کرد. جنگ و خونریزی مسلمانان برای رسیدن به حکومت، حکومتی که بنیانگذار آن کسی نبود جز پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله. چه کسی باید جای ایشان در مسند حکومت اسلامی بنشیند؟ کسی که هم طراز با ایشان است یا هر کسی به صرف اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله را درک کرده لایق این کرسی است؟ در این صورت خیلی از مسلمانان می توانستند ادعا کنند که ما شایسته جانشین شدن و در رأس حکومت اسلامی قرار گرفتن هستیم. آیا چنین ادعایی صحیح است؟

عید سعید غدیر خم

الف. واقعه بزرگ غدیر

مهم ترین دلیل بر بی تفاوت نبودن پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به آینده مسلمین واقعه غدیر خم است. که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند؛ اما آنان که با عقیده شان مخالفت دارد آن را توجیه کرده اند که قصد پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام جانشین برای بعد از خود نبوده است تنها خواسته بگوید: همانند من علی را نیز دوست بدارید!

اما این توجیه با قرائنی که در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیریه و نیز آیاتی که در شأن این روز نازل شد هم خوانی ندارد. درباره این واقعه سخن بسیار گفته شده و جای سخن نیز بسیار است که در این مجال نمی گنجد.

ب. وصایای حضرت در بستر بیماری

ابو سعید خدری می گوید: إنّ‏ آخر خطبة خطبنا بها رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله الخطبة خطبنا فی مرضه الّذی توفّی فیه، خرج متوكئا على علیّ بن أبی طالب علیه السّلام و میمونة مولاته، فجلس على المنبر، ثمّ قال: یا أیّها الناس ... [4]

آخرین خطبه ای که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما ایراد نمود خطبه ای بود که به وفاتش منتهی شد؛ ایشان در حالی که بر علی بن ابی طالب علیه السلام و میمونه کنیزش تکیه کرده بود، بیرون آمد و بر منبر نشست و سپس فرمود: ای مردم! من دو امر نفیس در میان شما می گذارم و سکوت کرد.

با نگاه اجمالی به قرآن هر انسان منصفی در می یابد که رسول الله صلی الله علیه و آله نسبت به همه انسانها به خصوص مسلمانان بی تفاوت نبوده است. پیامبری که خداوند در کتابش او را چنین توصیف می کند که: «حریص علیکم»

مردی بپاخواست و گفت: یا رسول الله! این دو شئ نفیس چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله غضب کرد به گونه ای که چهره آن حضرت سرخ گردید؛ آنگاه آرام شد و فرمود: آن دو یکی قرآن است که یک طرف آن به دست خدا و طرف دیگرش به دست شماست و دیگری اهل بیت من است. سپس فرمود: سوگند به خدا من این را به شما می گویم اما مردانی در صلب های اهل شرک هستند که من به آنها از خیلی از شما امیدوارترم! والله هیچ بنده ای آن دو را دوست نمی دارد مگر اینکه خداوند در قیامت نوری به او عطا می نماید و هیچ بنده ای آنها را مبغوض ندارد مگر این که خداوند در روز قیامت از او احتجاب کند. [5]

ام سلمه می گوید: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ یَقُولُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَیُّهَا النَّاسُ یُوشِكُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضاً سَرِیعاً فَیَنْطَلِقَ بِی وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْكُمْ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَیْكُمْ أَلَا وَ إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیكُمْ كِتَابَ اللَّهِ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی‏...[6]

رسول خدا صلی الله علیه و آله در وقتی که بیمار بود و به همان بیماری وفات کرد و اتاق از اصحاب آن حضرت پر شده بود فرمود: ای مردم بزودی قبض روح می شوم و مرا می برند من سخنی را برای شما گفتم که برایتان حجت است. بدانید من کتاب پروردگار و عترتم را که اهل بیت من هستند در میان شما می گذارم. سپس دست علی علیه السلام را گرفته و بلند کرد و فرمود: این علی با قرآن است و قرآن با علی؛ دو جانشین یاری کننده ای که از یکدیگر جدا نشوند تا بر من در حوض وارد شوند و من درباره آن دو سۆال خواهم کرد. [7]

پی نوشت:

1.        سوره توبه، آیه 128

2.       سوره یوسف، آیه 103

3.       سوره شوری، آیه 23

4.       ابن طاووس، على بن موسى، طرف من الأنباء و المناقب، 1جلد، تاسوعا - مشهد، چاپ: اول، 1420 ق. ص407

5.       علی نظری منفرد، قصه هجرت، قم: انتشارات سرور، چاپ دوم، 1384ش، ص770

6.       اربلى، على بن عیسى، كشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، 2جلد، بنى هاشمى - تبریز، چاپ: اول، 1381ق. ج‏1 ؛ ص408

7.       علی نظری منفرد، ‌ص 761

سید روح الله علوی             

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


مطالب مرتبط:

ار رهگذر عقلانیتِ رسول خوبیها

بهترین الگویی که شناختم

شِمّه ای از شمیم رحمت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.