من و بیحوصلگیهایم
علائم افسردگی
اگر مدتهاست به سر و وضع خود نرسیدهاید یا بینظم و نامهربان شدهاید یا همیشه عصبانی و بیقرار و بیتفاوتیـد و یا علاقهمندیتان را به موارد گوناگون از دست دادهاید، اگر کار نکرده، خستهاید و بیدار نشده منتظر یک اتفاق بد هستید، اگر همیشه گرسنه یا همیشه سیر هستید و افراط و تفریط با زندگیتان یکی شده، اگر در کل تعادل و امید و صبرتان را از دست دادهاید و روزمرگیهایتان تبدیل به روزمرگی شده با نهایت تأسف باید گفت شما به افسردگی مبتلا شدهاید و نیاز به کمک دارید.
دلایل
از دست دادن کار و بیرغبتی در انجام شغل، آنهم فقط به خاطر مسائل مادی از مواردی است که به مرور به خستگی روحی یک جوان منجر میشود، بهخصوص اگر کار براساس رشته و مهارت او نباشد.
از دست دادنهای پیاپی مانند جدایی از دوستان و خانواده در دوران دانشجویی و ناتوانی در انجام امور شخصی به دلایلی از جمله بیماری و سخت بودن کار از مهمترین گزینههایی دلمردگیهای جوانی است.
البته همیشه هم اینطور نیست، گاهی درگیر شدن با انواع کارها و گرفتاریهایی که شاید بیشتر برای جلبتوجه است نیز باعث رنج و زحمت است و جایی برای نشاط و وقتی برای آرامش نمیگذارند. وقتی از هر نظر خود را کمتر و بدتر از همسالان و رفقا بدانید، بهطور حتم دچار حقارت خواهید شد، حتی اگر در بسیاری از جهات بهتر باشید هم قبول نخواهید کرد.
استفاده مکرر از رسانهها به ویژه اینترنت به انزوا و دوری کمک میکند. عدم خودباوری و اعتمادبهنفس در زندگی هم به ایجاد دلهای افسرده ختم میگردد. اعتراض به همهچیز و غرور و ناسازگاری و خشم و عادت به این موارد سبب تنهایی است. قوانینی که هر جوان برای خود میسازد هم زیاد، و در افسردگی مۆثرند مانند هماهنگ کردن رنگ لباسها، رسمی بودن یا راحتی بیش از اندازه میان دوستان، تمسخر و شوخیهای بیمورد با عنوان ایجاد لحظات شاد، شخصیسازی محیط و فضاهای عمومی مانند کلاس و... که بهتدریج اطرافیان را خسته و دور میکند.
نکند عاشقی؟
اما آنچه بیش از همه به افسردگی و افکار پریشان در ایام جوانی میانجامد و شاید تمام موارد دیگر را پوشش میدهد عشقهای یکطرفه و دلبستگیهایی است که یکباره میآیند و بهسرعت از بین میروند، اما آثار آن تا مدتها ذهن و دل را مشغول میکند. بازیچه شدن و شکستهایی که به دلیل علاقمندیهای خاص این ایام به وجود میآید، بهتدریج فرد را درگیر میکند، آنقدر که دیگر حال و حوصله هیچکس را نخواهد داشت.
ایمان و توکل و عفت خود را فدای ناچیزها نکنید. قبول کنید شما برتر از آن هستید که فکر میکنید و میتوانید باشید. دلایل ناراحتی و افسردگی خود را بیابید، درجه تقصیر خود در آن را پیدا کرده و در صدد رفع برآیید
راهی برای امید و رضایت
گهگاه به ارتباطات گذشتهتان سر بزنید و از کسانی که با آنان خاطره دارید یادی بکنید. مدام خود و نداشتههایتان را مرور نکنید. داشتههای شما هم به اندازه کافی برای بهتر بودن کفایت میکند. اگر فکر میکنید مردم عقلشان هنوز در چشمشان است، شما با مهربانی و خوشقلبیتان آنان را تغییر دهید.
ایمان و توکل و عفت خود را فدای ناچیزها نکنید. قبول کنید شما برتر از آن هستید که فکر میکنید و میتوانید باشید. دلایل ناراحتی و افسردگی خود را بیابید، درجه تقصیر خود در آن را پیدا کرده و در صدد رفع برآیید. تنهـایی و بیکاری را با مطالعه و انجام حتی امور منزل به حداقل برسانید و در نهایت همهچیز را به خدا بسپارید.
به یاد داشته باشید که؛
«آرام باش، تفکر کن، توکل کن؛ سپس آستینها را بالا بزن. آنگاه دستان خداوند را میبینی که پیش از تو دست به کار شده است.» (مولا علی (ع)، نهجالبلاغه)
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع: فعلا مجردها
مطالب مرتبط: