تبیان، دستیار زندگی
خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی تا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی تو ممکن نا ممکنی های هر امکانی در ناگهانِ نیستی ها ناگهان هستی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خورشید گرم ظهرهای آسمان

امام مجتبی

خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی

تا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی

تو ممکن نا ممکنی های هر امکانی

در ناگهانِ نیستی ها ناگهان هستی

تنها تو با زخم زبان ها خوش زبانی و …

تنها تو با نامهربانی ها مهربان هستی

آنان که می گفتند تو باقی نمی مانی

رفتند و رفتند و ... تو اما همچنان هستی

وقت عبورت کوچه ی ما بند می آید

تو یوسف پیغمبر در این زمان هستی

باید برای تو عقیقه کرد بسیاری

آخر تو خیلی در نگاه این و آن هستی

اصلاً مزار تو برای ما خودش روضه است

یعنی همین که سال ها بی سایبان هستی

گیرم جواب گرمی ات را سرد می دادند

تو گرمی خورشید ظهری تو همان هستی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


علی اکبر لطیفیان

مطالب مرتبط:

داغ جگر سوخته

ره ز جفا چو بر جگر مجتبی رسید

تنها جنازه تو شد آماج تیر کین

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.