تبیان، دستیار زندگی
مدرسه و اولیای مدرسه به علت ارتباط گسترده ای که با دانش آموزان دارند لازم است از روحیات و ویژگی های آنها شناخت کافی داشته ونحوه برخورد با آنها و حل مشکلات درسی و آموزش و اجتماعی آنها را داشته باشند....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا مدیران مدارس باید روان شناسی بدانند

مدرسه و اولیای مدرسه  به علت ارتباط گسترده ای که با دانش آموزان دارند لازم است از روحیات و ویژگی های آن ها شناخت کافی داشته و نحوه برخورد با آن ها و حل مشکلات درسی و آموزش و اجتماعی آن ها را داشته باشند. لازمه این امر آگاهی آن ها از روانشناسی است. زیرا:آنجاکه کلاس بوی عشق می دهد

- روان شناسی کاربرد قواعد در زندگی است.

- توسعه ی مناسبات انسانی، صداقت و تقوای مدیر مدرسه را سوخت سیستم مدرسه می توان تلقی کرد.

- مدیر باید بکوشد به ابزارهای حوزه ی ارتباط مسلح شود.

- روان شناسی در واقع فن تسلط بر ارتباط هاست.

- مدیر مدرسه به دو دلیل باید به این موضوع ( ارتباط ) توجه کند: اول این که با انسان سروکار دارد و مدرسه جایی است که در آن انسان سازی صورت می گیرد. و دوم این که تمام سرمایه گذاری انسان روی همین ارتباط است.

- آدم های موفق، آن هایی هستند که در برقراری ارتباط با دیگران موفقند. به همین دلیل، مدیر باید روان شناسی را حتی بیش از خواندن و دانستن عملی مورد توجه قرار دهد.

- یک مدیر خوب باید بتواند یک روان شناس خوب هم باشد.

 اساسی ترین کاربرد روان شناسی در " جو " مدرسه است. زیرا امروز بیش تر از مکان یادگیری، به فضای یادگیری اهمیت داده می شود.

 مدیر با ایفای نقش خود، می تواند در ایجاد فضایی  مناسب برای یاد دادن، یاد گرفتن، شکل دادن به شخصیت ها، جریان پیدا کردن عواطف و در یک کلمه بالندگی آدم ها مۆثر باشد.

 مدیر با روان شناسی مناسب، می تواند به معلم خسته از مشکلات و دغدغه های گوناگون، از جمله دغدغه های مسکن، ارتقای شغلی، معیشت و گرفتاری های شخصی، انرژی و قوت قلب بدهد و یک فضای نرم حل مساله برای مجموعه ی اعضای مدرسه ایجاد کند و آن ها را به یک کل که یک هدف را دنبال می کنند  تبدیل کند.

مدیران مدارس باید در زمینه ی روان شناسی تربیتی، یعنی کاربرد روان شناسی در آموزشگاه ها مطالعه کنند. مدیر مدرسه باید بتواند فرایند حل میاله را تسهیل کند. ( دانش آموزی که درس نمی خواند، از چه مشکلات عمده ای رنج می برد )

 مدیرانی که خودشان بخواهند مساله ای را حل کنند، راه حل آن را به دیگران نیز یاد می دهند.

 در هنگام برخوردهای احتمالی بین معلم و دانش آموز، مدیر از چند قدم جلوتر یا چند قدم عقب تر مساله را دنبال می کند. گاهی اوقات، حاشیه بیش تر از متن، مۆ ثر واقع می شود.

دو منبع تقویت کننده ی ارتباطات وجود دارد: رسمی و غیر رسمی  

مدیر خوب قبل از تسلط بر روابط رسمی، باید بر روابط غیر رسمی تسلط یابد.

دانش آموزی که سر کلاس به خود اجازه می دهد رو در روی معلم بایستد، از طرف سازمانی غیر رسمی که می تواند شبکه ای ارتباطی از دوستان او باشد، تقویت و تشویق می شود و معلمی هم که سر کلاس با دانش آموز خود درگیر می شود، می تواند در شبکه ای غیر رسمی حضور داشته باشد.

گروهی که بر اثر ارتباطی غیر رسمی شکل گرفته و به تفکری خاص و برخوردی ویژه معتقد شده باشد، ممکن است بدون هیچ عمدی، با دانش آموزان نیز بر مبنای همان تفکر برخورد کند.

 مدیر خوب، باید آبشخور این ارتباطات را بیابد و در ابتدای کار به حوزه ی این ارتباطات نا پیدا، اما اثر گذار و غیر رسمی توجه کند و به حوزه های ارتباطات غیر رسمی و رسمی نزدیک شود.

 در واقع مدیران مدارس، یک جامعه ی کوچک را مدیریت می کنند.

 مدیران در مدرسه باید برخوردی اقتضایی داشته باشند. یعنی در صورت نیاز، به بعضی ها سخت بگیرند و مقررات را اعمال کنند و در برخورد با عده ای، آزادی عمل بیشتری به آن ها بدهند. برای مثال، به بعضی ها پاداش دهند و به آن ها بیشتر توجه کنند و در باره ی برخی دیگر این گونه نباشند.

 مدیر باید به حوزه ی رفتاری در مدرسه ی خود اشراف داشته باشد.

 مدیر باید بر حوزه ی مدیریت خود تسلط داشته باشد و ارتباطات را صحیح هدایت کند و بتواند مسایل را خوب درک کند. ( قبل از مداخله گوش دادن به موارد برای روشن شدن موضوع، بسیار مهم است.)

 مدیر خوب به دنبال بالا بردن تاثیر عوامل یادگیری است. باید ابتدا مشکل و مسایل دانش آموزان را شناسایی کند و بداند، هر دانش آموز به چه چیزهایی نیاز دارد.

 مدیران باید متوجه باشند که دانش آموزان نیازمند توصیه های روان شناسی نیستند، بلکه خواهان برطرف کردن نیازهای روان شناختی خود هستند.

 باید دانست روان شناسی، کاربرد قواعد در زندگی است و مدارا کردن و تحمل کردن را در عمل و در زندگی می آموزد.

 دانایی باید در مۆسسات آموزش عالی و دانشگاه ها به توانایی تبدیل شده و سپس به مدرسه ها بیاید و به تجربه ی زیسته یک مدیر تبدیل شود. پس دانش روان شناسی، به مفهوم دانش زیستن است.

 در مدرسه ها به دانش متوسط روان شناسی، ولی توانایی فوق العاده در اجرا نیازمندیم. و عمل را جایگزین حرف کنیم.

 باید بتوانیم با اولیای هر دانش آموز، مدیریت مشارکتی ایجاد کنیم. از پدر و مادر بچه ها در مدیریت مدرسه کمک بگیریم.

 معمولا اولیای دانش آموز هنگامی که از بچه های خود دفاع می کنند، در واقع از حیثیت و نظام خانوادگی خود دفاع می کنند و احساس ناامنی که از طرف مدرسه به آن ها تحمیل می شود، در آن ها واکنش  ایجاد می کند.

روش های تقویت انشای دانش آموزان ابتدایی

متاسفانه مدیران ما چالش پذیر نیستند و تنها سعی می کنند، امور را بی سرو صدا بگذرانند. این روش درستی نیست. مدیر باید چالش پذیر باشد و به استقبال خطرات برود. اما اگر تنها بخواهد از مجموعه اش صدایی بلند نشود، و مدرسه  بی درد سر  اداره شود، در واقع ضعف ها را پوشانده، تهدید ها را خاموش کرده ،فرصت ها را از دست داده، به نقاط قوت دست پیدا نکرده و کاری را به شکوفایی نرسانده است. مدیر باید فرصت ها را دریابد، با تهدید ها به مقابله برخیزد، ضعف ها را جبران کند، و قوت ها را گسترش دهد. به علاوه، مسایل معلمان برای او مهم باشد و بتواند با ایجاد ارتقای حرفه ای و در نظر گرفتن پاداش، به انگیزه ی آنان بیفزاید.

 اگر بخش اساسی مدرسه را کلاس درس در نظر بگیریم که یادگیری در آن به طور جدی اتفاق می افتد، هرچه فضای آن آزادتر، امن تر و غنی تر باشد، یادگیری بهتر صورت خواهد گرفت.

 باید امکان یادگیری معلم از معلم نیز فراهم شود و فضای همکاری و بعضا رقابت را در میان معلمان ایجاد کرد .

 باید بدانیم ؛ دوستی فقط تعریف کردن از یکدیگر نیست، بلکه باید ضعف های یکدیگر را هم بشناسیم و به موقع به یکدیگر گوشزد کنیم.

شش عامل ارزش آفرین و اثر گذار بر موفقیت مدیران:

اختیار

اعتماد به نفس

تقسیم کار

روابط انسانی دوستانه

گذشته نگری

آینده نگری


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه:نسیم گوهری