تبیان، دستیار زندگی
وقتی سینما اواخر قرن نوزدهم و پس از تلاش‌های افراد بسیار اختراع شد و آزمون و خطاهای اولیه را پشت سرگذاشت، داستان و روایت در فیلم‌ها شکل انسجام یافته‌تری به خود گرفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهرت قدیمی ها


وقتی سینما اواخر قرن نوزدهم و پس از تلاش‌های افراد بسیار اختراع شد و آزمون و خطاهای اولیه را پشت سرگذاشت، داستان و روایت در فیلم‌ها شکل انسجام یافته‌تری به خود گرفت.

شهرت قدیمی ها

قصه ها هم قهرمان و ضدقهرمان و آدم های ریز و درشت خود را داشتند و برای جان بخشی در قالب تصویر، نیاز به حضور بازیگرانی کاربلد احساس می شد. کسانی که از چهره، فیزیک و توانایی خاصی برای انتقال احساسات متناقض و بیان مفاهیم موردنظر سازندگان اثر برخوردار باشند و مهم تر از آن بتوانند در رقابت فشرده تازه شکل گرفته، تهیه کنندگان و سران کمپانی های فیلمسازی را میان همکاران سربلند کنند. چون سینما سال های ابتدایی خود را سپری می کرد و بازیگرانی تربیت شده و مخصوص خود نداشت، باید از هنر نمایشی پیش از خود یعنی تئاتر یاری می گرفت. از همین رو بازیگران شاخص تئاتر با بدن ها و صداهایی رشد یافته و به کمال رسیده، نخستین و مهم ترین گزینه ها برای بازی در فیلم ها بودند. البته برخی از این بازیگران هم مشکلات خاص خودشان را داشتند و گاهی از آن سوی بام می افتادند و برای هرنقش و فیلمی مناسب نبودند.

نخستین مساله ناآشنایی آنها با پدیده دوربین و مدیوم سینما بود که البته در آن زمان طبیعی به نظر می رسید، مشکلی که به مرور زمان برطرف شد و این بازیگران تسلط و اشراف خوبی به سینما پیدا کردند. مشکل دیگر به برخی اغراق ها و میمیک (حرکات صورت) آنها برمی گشت که ریشه در فضای رایج تئاترهای قرن نوزدهمی داشت. این مورد بخصوص با پیشرفت سینما و توجه به ظرایف و نزدیک کردن فضای فیلم ها به زندگی واقعی بیشتر به چشم می آمد و گاهی حتی در اثری تراژیک و حزن انگیز، باعث خنده و تمسخر تماشاگران می شد.

با گذشت زمان، بازیگران جدید و تربیت شده ای وارد سینما شدند و کمپانی های فیلمسازی هم بتدریج برای جذب بهترین آنها اقدام کردند. با تعدد تولیدات و ساخت قصه هایی جذاب و عامه پسند، ستارگان و غول های بازیگری و کارگردانی و دیگر رشته های فیلمسازی ظهور کردند و زمینه چرخش دلپذیر چرخ های صنعت سینما را به بهترین شکل فراهم کردند. نظام استودیویی عصر طلایی هالیوود راه خود را پیدا کرده بود و ستاره های خود را لای زرورق نگه می داشت. ستارگان و غول ها هم محبوب مردم بودند و هم سوددهی مناسبی برای تهیه کنندگان و سرمایه گذاران داشتند.

سینمای کلاسیک پر از ستاره هایی درخشان و غول هایی انسانی بود؛ ستاره هایی که روزی با تلالویی چشمنواز در آسمان سینما ظهور کردند و شبی سوسو زنند و برای همیشه خاموش شدند. شیشه عمر اندک غول های باقیمانده نیز در آینده ای نزدیک به دست تقدیر شکسته خواهد شد...

ستارگانی که در دهه های ابتدایی قرن بیستم ظهور می کردند، عموما سنی بین بیست تا چهل سال داشتند و متولد اواخر قرن نوزده میلادی یا سال های ابتدایی قرن جدید بودند. اگر عمر مفید و طلایی ستارگان در سینما را ده سال فرض کنیم، هر دهه ستارگان مخصوص خود را داشت و هرچند وقت یک بار ستاره های جدیدی ظاهر می شدند. کمپانی های فیلمسازی برای بقا در جنگ قدرت و اعتبار، نیاز به جذب یا ساخت چهره های جدید داشتند. بنابراین ضمن حفظ ستارگان پیشین هرچند وقت یکبار تکخال تازه ای رو می کردند.

اگر از مرگ تصادفی، ناگهانی و غیرقابل پیش بینی بازیگران و کارگردانان بزرگ صرف نظر کنیم و متوسط و میانگین عمر آدمی را هم درنظر بگیریم، تقریبا از دهه 70 به بعد مرگ ستارگان و غول های عصر طلایی هالیوود و سینمای جهان آغاز شد. این روند در دهه های 80 و 90 شدت بیشتری گرفت و خاطره سازان و چهره های محبوب قدیمی، تماشاگران سینما و دوستدارانشان را تنها گذاشتند و رفتند.

درست است که سینما هیچ گاه بی ستاره نمانده و نمی ماند، اما هر چهره ای حال و هوای مخصوص خودش را دارد و ستاره های بعدی و نورسیده هیچ گاه نمی توانند جای آن غول های تکرار نشدنی و رویایی را پرکنند. آنها جدا از صورت های دلنشین و توانایی و استعداد بازیگری، حسی ناگفتنی داشتند که بسیاری از بازیگران امروزی از آن بی بهره اند. البته این اعتقاد بیشتر از حس گذشته بازی و گرایش به نوستالژی نشات می گیرد، اما نمی توان منکر شد که آن افراد کاملا برازنده فضا، داستان ها و نقش هایی بودند که به آنها سپرده می شد.

شهرت قدیمی ها

اگر بنشینیم و فهرست بزرگان سینمای دوران کلاسیک را مرور کنیم، می بینیم بسیاری از آنها دیگر در این دنیا نیستند و رخ در نقاب خاک کشیده اند و کفه ترازویشان در مقایسه با بازمانده ها و ستارگان زنده بسیار سنگین تر است. درباره افراد باقیمانده هم وضع طوری است که انگار باید هر روز و هر لحظه انتظار خبر مرگ یکی از آن چهره های محبوب را داشته باشیم و با رفتنشان تمام آن فریم های خوش و خاطره انگیزی را که طی سال ها برای ما ساختند، مرور کنیم و آهی از سرحسرت و دلتنگی بکشیم. پاییز قبیله غول ها حال و هوای نفسگیری دارد. مرگ پیتر اوتول، بازیگر چشم آبی و محبوب «لورنس عربستان» و جون فونتین بازیگر دوست داشتنی «ربه کا» با فاصله یک روز باعث تلنگری دوباره درباره پیوند و همسایگی ابدی مرگ و زندگی شد و در ضمن، لحظه عزیمت خاطره سازان محبوب سینمادوستان را یادآوری کرد. بی شک سینما بدون حضور آنها چیزی اساسی کم خواهد داشت، اما چاره ای نیست و باید به ستارگان سال های اخیر اکتفا کرد و اگر گاهی دلمان تنگ شد، به آرشیو فیلم های محبوب و خاطره انگیز کلاسیک سری بزنیم و با تماشای آنها به سرزمین غول ها سفر کنیم.

سینمای کلاسیک پر از ستاره هایی درخشان و غول هایی انسانی بود؛ ستاره هایی که روزی با تلالویی چشمنواز در آسمان سینما ظهور کردند و شبی سوسو زنند و برای همیشه خاموش شدند. شیشه عمر اندک غول های باقیمانده نیز در آینده ای نزدیک به دست تقدیر شکسته خواهد شد و روزی می رسد که جهان از وجود زنده همه ستارگان و غول های کلاسیک خالی می شود.

بخش سینما و تلوزیون تبیان


منبع : روزنامه جام جم / علی رستگار