تبیان، دستیار زندگی
این نویسنده پیشکسوت درباره کتاب‌های مورد علاقه‌اش گفت: آن‌قدر کتاب خوانده‌ام که همه‌ کتاب‌ها توی ذهنم به‌هم ریخته است، اما از بین آن‌ها...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کتابهای محبوب فقیری،ستاری و حمزوی


این نویسنده پیشکسوت درباره کتاب‌های مورد علاقه‌اش گفت: آن‌قدر کتاب خوانده‌ام که همه‌ کتاب‌ها توی ذهنم به‌هم ریخته است، اما از بین آن‌ها...

کتابهای محبوب امین فقیری، جلال ستاری و خسرو حمزوی

کتاب‌های محبوب امین فقیری در 69 سالگی

امین فقیری در زادروز 69 سالگی‌ کتاب‌های محبوبش را معرفی کرد.

این نویسنده پیشکسوت درباره کتاب‌های مورد علاقه‌اش گفت: آن‌قدر کتاب خوانده‌ام که همه‌ کتاب‌ها توی ذهنم به‌هم ریخته است، اما از بین آن‌ها «جنگ و صلح» نوشته لئو تولستوی،‌ «گور به گور» نوشته ویلیام فاکنر، «ینگه دنیا» نوشته جان دوس پاسوس، «خوشه‌های خشم» نوشته جان اشتاین بک، «تراژدی آمریکا» نوشته تئودور درایزر، «اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول، «ناتور دشت» نوشته جی دی سالینجر و «کافکا در ساحل» نوشته هاروکامی موراکامی را بیش‌تر می‌پسندم.

او در ادامه افزود: از بین آثار فارسی هم می‌توانم به «جای خالی سلوچ» نوشته محمود دولت‌آبادی،«رود راوی» نوشته ابوتراب خسروی، «ارکستر شبانه چوب‌ها» نوشته رضا قاسمی،‌ «سفر شب» نوشته بهمن شعله‌ور و «سنگ صبور» نوشته صادق چوبک اشاره کنم.

امین فقیری متولد 30 آذرماه سال 1323 در شیراز است. مجموعه‌ داستان کوتاه‌ «ببینم نبض‌تان می‌زند» و نمایش‌نامه‌های «در تو تکرار نمی‌شود آن گل سرخ» و «سقزی» از آخرین آثار او هستند. همچنین تا کنون کتاب‌های دیگری چون «کوفیان»، «غم‌های کوچک»، «مویه‌های منتشر»، «دهکده‌ی پرملال»، «رقصندگان»، «زمستان ‌پشت ‌پنجره»، «زندگی‌ قوام‌الدین شیرازی» و نمایش‌نامه‌های «غربت عشق»، «گرگ» و «پهلوان حیدر» از این نویسنده وارد بازار کتاب شده‌اند.

جلال ستاری چه کتاب‌هایی را دوست دارد؟

جلال ستاری‌ کتاب‌های مورد علاقه‌اش را معرفی کرد.

این نویسنده و پژوهشگر پیشکسوت درباره‌ کتاب‌هایی که خواندن آن‌ها را دوست دارد، گفت: از کتاب‌هایی که دوست دارم و خواندن آن‌ها را دوباره شروع کرده‌ام، کتاب «اعترافات» ژان ژاک روسو و «بینوایان» ویکتور هوگوست که هر دو خواندنی هستند و در حال حاضر نیز در حال دوباره‌خوانی آن‌ها هستم. همچنین یکی از بهترین کتاب‌هایی که تا به حال خوانده‌ام، کتاب «سرخ و سیاه» استاندال است،

او در ادامه افزود: البته بیش‌تر رمان‌های معروف قرن نوزدهم کتاب‌های محبوب من هستند که نمی‌توانم نام ببرم، چون آن‌ها واقعا دریایی هستند.

ستاری درباره‌ کتاب‌های فارسی محبوش نیز گفت: از کتاب‌های فارسی هم کتاب «تاریخ بیهقی» مخصوصا قسمت مربوط به «بر دار کردن حسنک وزیر» را خیلی دوست دارم و فکر می‌کنم این بخش یک از زیباترین قصه‌های ماست و در حال دوباره خواندن آن هستم. شعرهای منوچهری را نیز بسیار دوست دارم.

او درباره‌ کتاب‌های جدیدتر هم اظهار کرد: کتاب‌ها و رمان‌های جدیدتر را نخوانده‌ام، اما از بین آن‌هایی که خوانده‌ام، رمان‌های خانم فریبا وفی را بسیار دوست دارم. رمان‌های این خانم خیلی کوتاه هم هستند و خواندن‌شان برایم دلپذیر بود، ولی به طور کلی به ندرت کتاب‌های امروزی را می‌خوانم.

کتاب‌ها و رمان‌های جدیدتر را نخوانده‌ام، اما از بین آن‌هایی که خوانده‌ام، رمان‌های خانم فریبا وفی را بسیار دوست دارم. رمان‌های این خانم خیلی کوتاه هم هستند و خواندن‌شان برایم دلپذیر بود، ولی به طور کلی به ندرت کتاب‌های امروزی را می‌خوانم.

کتاب‌های محبوب خسرو حمزوی

خسرو حمزوی کتاب‌های محبوبش را معرفی کرد.

این نویسنده پیشکسوت گفت: نویسندگانی بوده‌اند که من از آثارشان چیزی یاد گرفته‌ام و آثارشان را دوست دارم. این نویسنده‌ها را بر اساس کشورهای‌شان تفکیک می‌کنم.

او در ادامه عنوان کرد: از نویسنده‌های روس، داستایوفسکی، تولستوی و ایوان گنچاروف را می‌پسندم. داستایوفسکی نه تنها سرآمد همه نویسنده‌های روس بلکه سرآمد نویسندگان زمان خود است؛ بخصوص در «برادران کارامازوف» که در آن سه جریان فکری قرن نوزدهم را در سه شخصیت مذهبی، عیاش و فلسفی آورده است. از گنچاروف رمان «آبلوموف» را می‌پسندم. تولستوی هم نویسنده بزرگی است؛ «جنگ و صلح» او را همه ستایش کرده‌اند، اما در آن عناصر غیرداستانی زیادی وجود دارد. به نظر من کار داستانی مهم او «آنا کارنینا»ست که اروتیسم زن قرن نوزدهم را نشان می‌دهد. البته تولستوی بنا به باورهای مذهبی که دارد، «آنا» را در همین دنیا به مکافات می‌رساند.

کتابهای محبوب امین فقیری، جلال ستاری و خسرو حمزوی

حمزوی افزود: در نویسنده‌های آلمانی آثار گوته را می‌پسندم؛ او مثل شکسپیر نمایشنامه‌نویسی بوده که آثار تفکرش دامن‌گیر اروپای قرن نوزدهم شده است. در «فاوست» انسانِ دنیای پس از رنسانس را نشان داده است. در نویسنده‌های آلمانی بعد از گوته، توماس مان نویسنده بزرگی است که کارهایش زیاد هستند، اما من «مرگ در ونیز» و «کوه جادو» را می‌پسندم. «مرگ در ونیز» 100 صفحه است و توماس مان در این 100 صفحه یک شاهکار به وجود آورده، هرچند عناصر غیرداستانی در این اثر زیاد و موجب ملال است. در کارهای هرمان هسه به نظرم «نرگس و زرین‌دهان» کار جالبی است. کافکا هم که چک است، اما به آلمانی می‌نویسد، از بزرگ‌ترین نویسنده‌های قرن بیستم است؛ خصوصا در «محاکمه» و «قصر». فکر می‌کنم مقام کافکا از سایر نویسندگان قرن بیستم بالاتر است و من هیچ کاری را به‌راحتی کارهای او نمی‌خوانم.

نویسنده رمان «شهری که زیر درختان سدر مرد» سپس گفت: در انگلیسی‌ها آثار جورج مردیس را می‌پسندم؛ نویسنده‌ای که شاید آثارش به فارسی ترجمه نشده باشند. مردیس نویسنده قرن نوزدهم است و کسی سراغش نمی‌رود. شخصیت‌پردازی و شخصیت‌سازی در کارهای او جالب است. کار بزرگی که مردیس کرده، این است که برای اولین‌بار بعد از شکسپیر تک‌گویی با خود را در آثارش آورده است. بعدها همین تکنیک وارد آثار سایر نویسنده‌های انگلیسی شده است. «آزمون ریچارد فِروِل» نام کتابی از مردیس است که من آن را می‌پسندم. جورج اورول هم اگرچه نویسنده چندان بزرگی محسوب نمی‌شود، اما چون جوامع دیکتاتوری و خودکامه را نشان داده، کارهایش جالب‌اند؛ بخصوص «1984».

او در ادامه اظهار کرد: در فرانسوی‌ها گوستاو فلوبر نویسنده بسیار بزرگی است. او هم در «مادام بوواری» اروتیسم زن قرن نوزدهم را با زبان بسیار شکوهمند نشان داده است. فلوبر وسواس زبان داشته و حتا غاری برای خود داشته که کارهایش را در آن غار بلند بلند می‌خوانده است. بعد از او از کارهای مارسل پروست و آلبر کامو خوشم می‌آید. کامو نویسنده بزرگی بوده و اگر مسائل فلسفی را مطرح می‌کند، در لابه‌لای زندگی شخصیت‌های داستان‌هایش می‌آورد، نه مثل سارتر که مدام شرح و تفصیل فلسفی می‌دهد. از آثار کامو کتاب‌های «بیگانه» و «طاعون» را می‌پسندم.

حمزوی سپس عنوان کرد: از بین آمریکایی‌ها از آثار دو - سه نویسنده خوشم آمده است. البته پدر نویسندگی آمریکا هنری جیمز است، اما نویسنده‌های آمریکایی مطلوب من همینگوی و ویلیام فاکنرند. آثار همینگوی تلخی خیلی خاصی دارد. خیلی راحت می‌نویسد و نثر بسیار زیبایی دارد. چند سال پیش در صدمین سال تولدش من در آمریکا بودم و دیدم که درباره‌اش نوشته بودند بعد از شکسپیر بزرگ‌ترین نثرنویس زبان انگلیسی بوده است و واقعا این حرف درست است. نثر همینگوی ساده و دل‌نشین است با جملات کوتاه. او بر خلاف مارسل پروست، که گاهی جمله‌هایش چهار - پنج صفحه می‌شوند، جملاتش کوتاه و روشن‌اند و با زبان بازی نکرده است. فاکنر از تکنیک سیال ذهن استفاده کرده، اما زمان را به هم ریخته است. فاکنر به‌جز «خشم و هیاهو» کار دیگری با عنوان «As I Lay Dying» دارد که نجف دریابندری هم آن را با عنوان «گور به گور» ترجمه کرده است. این اثر در حدود 100 صفحه نوشته شده و یک شاهکار است که در آن دینامیزم عجیبی وجود دارد.

او در ادامه گفت: من این کتاب‌ها را دوست دارم. جیمز جویس هم از تکنیک سیال ذهن استفاده کرده است. جویس در 50 صفحه آخر «یولیسس» یک جمله بلندبالای 50 صفحه‌یی، بدون نقطه و کاما، از خاطرات کاراکتر زن آورده است که سیال ذهن را کاملا نشان می‌دهد.

حمزوی در پایان گفت: جورج مردیس را نمی‌شناختم و در «خاطرات ایدن» به نام او برخوردم و به دنبال آن دو کتاب «آزمون ریچارد فِروِل» و «اگوییست» (خودخواه) را از او خواندم. از این نویسنده‌ها بیش‌تر یاد گرفته‌ام، وگرنه خیلی چیزهای دیگر هم هست که خوانده‌ام.

فرآوری: رویا فهیم

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: ایسنا