تبیان، دستیار زندگی
اولین ملاقات شاه با آیت­الله بروجردی زمانی بود كه ایشان در بیمارستان فیروزآبادی بستری بودند. ایشان در این ملاقات با شاه متذكر می­شوند كه با توجه به غفلت­های گذشته پیشرفت معنویات و تحكیم امور دینی در همه طبقات به خصوص نسل جوان باید از اهم امور نزد اعلی­ح
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ملاقات های شاه با آیت الله بروجردی


اولین ملاقات شاه با آیت‌الله بروجردی زمانی بود كه ایشان در بیمارستان "فیروزآبادی" بستری بودند. ایشان در این ملاقات با شاه متذكر می‌شوند كه با توجه به غفلت‌های گذشته پیشرفت معنویات و تحكیم امور دینی در همه طبقات به خصوص نسل جوان باید از اهم امور نزد اعلی‌حضرت باشد
آیت الله بروجردی

شاه یك مرتبه  به عیادت آقای بروجردی در بیمارستان آمد و خیلی خاضعانه مقابل آقای بروجردی نشست. او به منزل آقای بروجردی در قم هم آمد . سال 1323 بود كه آقای بروجردی به قم وارد شد و چند سالی گذشته بود كه شاه به منزل آقای بروجردی آمد( شاید هم سال 1326 بود). من آن موقع صبح زود داشتم به مدرسه ای واقع در محله ی عشقعلی می رفتم كه دیدم شاه دارد بر میگردد و عده ی  معدودی كه متوجه شده بودند، آنجا ایستاده بودند. شاه در یك ماشین بود و دو، سه تا ماشین هم همراهش بود. یك نفر هم كه از طایفه ی برقعی های قم بود و من می شناختم، برای شاه شعار داد و گفت : « سلامتی شاهنشاه جوانبخت، صلوات !». به هر حال، خیلی برای آقای بروجردی احترام قائل بودند، چون شاه ضعیف بود و آقای بروجردی هم كه مرجع شده بود، معتقد بود كه باید فعلاً این حكومت را تقویت كرد، چون تنها نظامِ شیعه شیعه ی دنیاست و الان هم ضعیف است. قوای متفقین هم تازه رفته بودند ولی حكومت ایران هنوز قوام نیافته بود و ایشان نمی خواست حكومت مركزی ضعیف شود و مملكت دچار هرج و مرج گردد.

آخرین ملاقات شاه با آقای بروجردی – كه از نظر بعضی ها قدری هم موهون بود – در حرم اتفاق افتاد. آقای بروجردی، قبلا، به حرم رفته بود و شاه معطل كرد و از قرار ملاقات دیرتر آمد و عذر آورده بود كه دیر حركت كردیم و باید با ماشین از تهران حركت می كردیم و از این حرف ها.

ملاقاتی هم كه شاه با آقای بروجردی در حرم داشت، برای بعضی خوشایند نبود و می گفتند: چرا آقای بروجردی آمده حرم؟ یا باید ملاقات نشود و یا شاه به خانه آقای بروجردی بیاید؛ نه اینكه ایشان در حرم منتظر شاه شود. بعد از این، عكس هایی از سفر شاه به امریكا آورده بودند كه مشغول عیاشی بوده، و بعد از این، دیگر رابطه و ملاقات قطع شد ولی باز شاه احترام آقای بروجردی را داشت

من آن روز در خیابان بودم. از شاه استقبال مفصلی شد. خیابان پر از جمعیت بود. با این كه سال های آخری بود كه آقای بروجردی داشت كم كم  حالت قهر می گرفت. این قضیه شاید در سال 36 یا 37 بود. ما بعدآ مطلع شدیم كه ملاقات دو به دو بوده است.  شاید وقتی خدمت آقای بروجردی آمد، به آجودان همراهش گفته بود: شما بروید؛ یعنی می خواهم خصوصی ملاقات كنم. آقای بروجردی هم به حاج احمد گفته بود: شما برو بیرون. در آن جلسه ی ملاقات، شنیدم آقای بروجردی عصایش افتاده بود، حالا عمدی بوده یا غیر عمد، نمی دانم. شاه خم می شود و عصای آقای بروجردی بر می دارد و به دست او می دهد و زیر بغل آقا را می گیرد و خودش خدمت آقا می نشیند. (ولی از آقای حاج آقا مجتبی عراقی كه در مقدمه ی این ملاقات در حرم حاضر بود. پرسیدم و او این قسمت را انكار كرد). آقای بروجردی چون پیر شده بود، همیشه یك نفر باید زیر بغل اش را میگرفت و ظاهراً، این آخرین ملاقات بود. ملاقاتی هم كه شاه با آقای بروجردی در حرم داشت، برای بعضی خوشایند نبود و می گفتند: چرا آقای بروجردی آمده حرم؟ یا باید ملاقات نشود و یا شاه به خانه آقای بروجردی بیاید؛ نه اینكه ایشان در حرم منتظر شاه شود. بعد از این، عكس هایی از سفر شاه به امریكا آورده بودند كه مشغول عیاشی بوده، و بعد از این، دیگر رابطه و ملاقات قطع شد ولی باز شاه احترام آقای بروجردی را داشت.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منبع: خاطرات محمد علی گرامی، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی،صص132-133

مطالب مرتبط:

فساد اخلاقی و مالی خاندان پهلوی