راهکار رفع نحوست ایام
قضیّه نحوست برخی ایّام و ساعات، از نظر شرعی، قضیّه مشهوری است و انکار اصل قضیّه مشکل است. از نظر عقلی هم برهان قاطع برای انکار آن نداریم، چنانکه اثبات آن نیز دلیل عقلی قوی ندارد.
![نحس](https://img.tebyan.net/big/1390/06/15212064221627953125279622249238081104.gif)
آن دسته که قائل به وجود ایّام نحس بودهاند، برای اثبات این مطلب به قرآن کریم تمسّک کردهاند که میفرماید:
«فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فی أَیَّامٍ نَحِساتٍ»[1] ؛ ما برآن ها تندبادی سخت و پر سر و صدا فرستادیم در روزهایی نحس...
«إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ»[2] ؛
ما بر آنها تند بادی سخت و پرسر و صدا فرستادیم در یک مدت زمانی پیاپی و پیوسته نحس.
و همچنین به آیاتی برای سعد ایّام تمسّک کردهاند: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ»[3]
همچنین روایاتی در این زمینه در خصوص سعد و نحس برخی ماهها و روزها و ساعات وجود دارد.[4] برخی نیز معتقدند که روز و ساعت نحس وجود ندارد و نحوستی که در قرآن کریم به آن اشاره شده است را به اعتبار مظروف دانستهاند، نه به اعتبار ظرف. بر اساس این نظریّه، آن بلای سنگین و نابود کننده که در آیات شریفه ذکر شده، نحس است و به این اعتبار، آن روزها، روزهای نحس نامیده شدهاند، ولی انکار سعد و نحس ماهها و بعضی ایّام و ساعات، با وجود روایات، کار مشکلی است.
راهکار رفع نحوست ایام
امّا، به فرض که روزها و زمانهای نحسی وجود داشته باشد، باید بدانیم که به واسطه توسّل به قرآن کریم و خواندن قرآن، توسّل به اهل بیت «سلاماللهعلیهم» و به واسطه صدقات، خیرات و انفاقات و استغفار و استعاذه، نحوست از بین خواهد رفت.
بنابراین، اگر کسی بخواهد در زمان مشهور به نحوست، به کاری بپردازد، با صدقه و توسّل و نظایر آن، میتواند آن نحسی را رفع کند و به کار خود برسد. مثلاً اگر مشهور است که مسافرت در روز دوشنبه خوب نیست، چنانچه کسی قصد مسافرت در روز دوشنبه را دارد، میتواند صدقه بدهد و با امید و توکّل به خداوند متعال، حرکت کند و نحوست آن روز را از بین ببرد.
همچنین انسان هنگام خروج از منزل، میتواند با قرائت قرآن مثلاً سه مرتبه «آیة الکرسی»، در حفظ قرآن کریم قرار گیرد و به کارهای خود برسد.
با این راهکار، اصل قضیّه حل میشود؛ چون به فرض صحت ایام و ساعات نحس، نحوست آن قابل رفع است. پس، از آنجا که صورت مسأله را میتوان با راهکاری که بیان شد، حذف کرد، اساساً نزاعی باقی نمیماند و تفاوت ندارد که بگوییم اصل قضیه وجود دارد یا ندارد.
همچنین، اعتماد و توکّل به خداوند متعال، تفأل به خیر و نیکی و گمان خوب به خداوند و امید به رحمت الهی، به طور طبیعی مانع گرفتاری انسان میشود. چنانکه تفأل بد و ظنّ و گمان شر و منفی بافی، منجر به ناامیدی از رحمت خداوند میشود و علاوه بر آنکه گناه آن بسیار بزرگ است، به طور طبیعی باعث گرفتاری میشود.
سعد و نحس اعمال
صرف نظر از اینکه روز و ساعت نحس وجود داشته باشد یا نه، آنچه قرآن کریم در آیات فراوانی بر آن تأکید میورزد و نسبت به آن صراحت و دلالت دارد، این است که اعمال خوب انسان، مبارک است و اعمال بد او نحوست دارد. به عبارت دیگر، رفتار و گفتار پسندیده یا ناپسند آدمی، در سرنوشت او تأثیرگذار است. این تأثیر در تعالیم دینی، تجسّم عمل و در عرف مردم، مکافات عمل نامیده میشود. قرآنکریم میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ»[5]
یعنی اگر مردم جداً مۆمن و متقی باشند، صد در صد در رفاه و آسایش قرار میگیرند و برکات، از آسمان و زمین برای آنها نازل میشود و یک زندگی مبارک، عاری از غم، غصّه، فقر، تبعیض، ظلم و اختلاف برای آنان پدید میآید. در مقابل، اگر مردم ایمان و تقوا نداشته باشند، از آسمان و زمین بلا و مصیبت بر آنها میبارد و زندگی نحسی، توأم با دلهره، ناامنی، نگرانی و سختی، خواهند داشت.
طبق تصریح قرآن کریم، هر كسى- مرد یا زن- مۆمن باشد و عمل صالح و كار شایسته انجام دهد، خداوند متعال زندگی او را طیّب و پاكیزه میگرداند و به او حیات حقیقى میبخشد و پاداشی بهتر و برتر از عمل او، به او عطا میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ او انْثى وَ هُوَ مُۆْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اجْرَهُمْ بِاحْسَنِ ما كانُوا یَعْمَلُونَ».[6] ؛ «هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مۆمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم و پاداشی بهتر از کردارشان عطا خواهیم کرد. »
اعتماد و توکّل به خداوند متعال، تفأل به خیر و نیکی و گمان خوب به خداوند و امید به رحمت الهی، به طور طبیعی مانع گرفتاری انسان میشود. چنانکه تفأل بد و ظنّ و گمان شر و منفی بافی، منجر به ناامیدی از رحمت خداوند میشود و علاوه بر آنکه گناه آن بسیار بزرگ است، به طور طبیعی باعث گرفتاری میشود.
به عبارت دیگر، سعادت و شقاوت هر اجتماعی، وابسته به اعمال افراد آن است. اگر اعمال افراد بد باشد، مخصوصاً اینکه در رعایت حقّالنّاس کوتاهی کنند، آن جامعه شقی و بدبخت است و اگر اعمال آنها خوب باشد، مخصوصاً در احترام به حقوق یکدیگر و در خدمت به خلق خدا، آن جامعه در همین دنیا روی سعادت و خوشبختی را میبیند. این قاعده، ربطی به مسلمانی و غیر مسلمانی اجتماع ندارد و اتفاقاً خداوند متعال در این زمینه از مسلمانان انتظار بیشتری دارد.
اساساً بازتاب گناه و معصیت، شومی و نحسی و بازتاب ثواب و نیکی، سعادت است. قرآن کریم میفرماید: یا رسول الله! ملّتی را مثال بزن که بسیار در رفاه و آسایش بودند و از نظر امنیّت دل، زندگی آنها منهای غم و غصه بود؛ اما گناه کردند و آن گناهان زندگی خوب و مبارکشان را به زندگی نحسی مبدّل کرد: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا یَصْنَعُونَ»[7] ؛
و خداوند مَثَل مىزند آبادىاى را كه آسوده و آرام بود و روزى آن به فراوانى از هر طرف مىرسید. پس به نعمتهاى خدا كفر ورزید. پس خداوند به خاطر كارهایى كه انجام داد تلخى لباس گرسنگى و ترس را به او چشانید.
بنابراین مشکلات اجتماعی و حتی اقتصادی مردم، با ظهور و بروز گناه در جامعه، رابطه مستقیم دارد. مثلاً افراد گناهکار، در اثر گناه و نافرمانی، معمولاً زندگی پریشان و ناآرامی دارند و این مصیبت را خود به وجود آوردهاند. اشخاص ناباب و تابع هوی و هوس و کسانی که خانه آنان پر از شهوت و هوسرانی است، طبق سنّت خداوند سبحان، بدبخت و پریشان احوال خواهند بود و زندگی آنان نحس است.
پی نوشت ها:
[1]. فصلت / 16
[2]. قمر / 19
[3] . دخان / 3
[4]. بحار الانوار، ج 56، صص 31-18، باب 15 (باب ما روى فى سعادة ایام الاسبوع و نحوستها)
[5]. الأعراف / 96
[6]. نحل / 97
[7]. النحل، 112
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری
مطالب مرتبط:
![مشاوره](https://img.tebyan.net/ts/persian/QuestionArticle.png)