تبیان، دستیار زندگی
سهیل محمودی و ساعد باقری تاکنون 30 جلد از مجموعه «صد سال شعر فارسی» را منتشر کرده‌اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تاریخ را به روایت شاعران بخوانیم

صد سال شعر فارسی از نگاه ساعد باقری و سهیل محمودی


سهیل محمودی و ساعد باقری تاکنون 30 جلد از مجموعه «صد سال شعر فارسی» را منتشر کرده‌اند.

تاریخ را به روایت شاعران بخوانیم

ساعد باقری و سهیل محمودی همت کرده‌اند و سی‌وسه جلد از گزیده‌ای از صد سال شعر فارسی را تحویل انتشارات امیرکبیر داده‌اند. این پروژه که قرار است در صد جلد منتشر شود، قرائت و روایت دو تن از شاعران دوست‌داشتنی هم روزگار ما از یک قرن شعر فارسی است. با این دو عزیز درباره این کتاب‌ها سخن گفتیم.

تا حالا چند جلد از این مجموعه چاپ شده؟

باقری: نوزده جلد چاپ شده و سی و سه تای آن آماده چاپ است.

این پروژه ادامه دارد یا متوقف شده است؟

محمودی: ما تا پنجاه جلد با ناشر قرارداد داریم. ادامه کار به عوامل مختلفی بستگی دارد.

گرفت و گیرهای مالی ناشر هم بر روند کارتان تأثیر دارد؟

محمودی: ‌این مسئله خیلی اهمیت دارد ضمن اینکه مدیریت اینها هم تغییر کرده.

باقری: طبق محاسباتی که انجام دادم، طی چهار سال به هرکدام از ما دو نفر ماهانه حدود هفتصد هزار تومان تعلق گرفته. یعنی برای تألیف هر جلد از این مجموعه یک میلیون تومان به من و یک میلیون تومان به سهیل پرداخت شد. این در شرایطی بودکه جز این کار،‌ هیچ کار جدی دیگری نداشتیم.

البته بخشی از مشکل متوجه خود ما بود. ما وسواس به خرج دادیم مثلاً وقتی به نیما رسیدیم، آنقدر بحث‌های جدی و جدید بین‌مان درگرفت که حجم کتاب به سیصد صفحه رسید و وقت زیادی از ما گرفت.

محمودی: حق‌التألیف این کار در مقابل وقت و انرژی‌ای که از ما برد، اصلاً خنده‌دار است.

شایعه شده بود که برای هر جلد از این کتاب‌ها شش میلیون به شما داده‌اند. قرارداد را به من نشان داد.

باقری: نگاه ما این بود که این مجموعه خواهد ماند. اسم فخرالدین مزارعی به عنوان یکی از پیشگامان شعر نو، حتی به گوش مخاطب امروز ما نرسیده. یا شاعری مثل علی اشتری را کسی نمی‌شناسد.

سهیل محمودی

حتی برای خیلی از ماها که مخاطب جدی ادبیاتیم، یک‌سری از این اسم‌ها تازگی داشت.

این کار سیر تاریخی هم داشته؟

باقری: نه نداشته. یک دلیلش این است که ما تصمیم گرفتیم در این پروژه کمی بنده حال خودمان باشیم. از طرف دیگر ما به این فکر کردیم که اگر سیر تاریخی را دنبال کنیم، خیلی زود خسته می‌شویم و ذوق‌ و شوق‌مان را برای ادامه کار از دست می‌دهیم. ما می‌خواستیم با انرژی کار کنیم. اصلاً شما به عنوان مخاطب اگر پشت سر هم چهار اثر از دوران مشروطه را بخوانی، خسته می‌شوی. ما می‌خواستیم در روند کار تنوع وجود داشته باشد. در کل تعریف ما این بود که این صد شاعر مربوط به همه نحله‌ها باشند و همه مهم باشند. فقط به شعرای درگذشته پرداختیم بدون اینکه به شیوه ناپسند تجلیل از مردگان اعتقادی داشته باشیم و علت اینکه فقط به درگذشتگان پرداختیم، این بود که می‌خواستیم دست‌کم مدعی شویم این گزیده‌ها از میان همه آثار آنها جمع‌آوری شده و کاری را نخوانده نگذاشته‌ایم.

علت رجوع‌مان به شعر درگذشتگان این بود که بتوانیم بگوییم در مورد هر شاعر، ما کار را تمام کرده‌ایم. بخشی از گزینش برمی‌گشت به رابطه عاطفی‌مان، بخشی از آن هم به جایگاه‌ خود شاعران.

علت رجوع‌مان به شعر درگذشتگان این بود که بتوانیم بگوییم در مورد هر شاعر، ما کار را تمام کرده‌ایم. بخشی از گزینش برمی‌گشت به رابطه عاطفی‌مان، بخشی از آن هم به جایگاه‌ خود شاعران.

پیش آمد که در حین کار به اختلاف نظر بخورید؟

باقری: در مورد خود شاعران نه ولی در مورد بحث‌ها قطعاً اختلاف نظر بود. هرکدام از ما به یک جنبه از کار اینها توجه داشت. در مجموع به اختلاف نظری که مخل کار باشد، برنخوردیم.

محمودی: ما تصور نمی‌کردیم گلچین گیلانی آنقدر شاعر باشد و آنقدر تلخ و خیامی به جهان نگاه کند. تصور همه از گلچین گیلانی برمی‌گردد به شعر باز باران با ترانه...

باقری: دنیاهای شعری این شاعران اعجاب ما را برانگیخت، گلچین گیلانی دنبال تغییر در صورت بود، در بیش از نیمی از اشعارش به دنبال ابداع یک قالب جدید بود آنقدر که گاهی برخی از این قالب‌ها به تصنع دچار می‌شد و گاهی تناقض در صورت به‌وجود می‌آمد.

محمودی: یادمان باشد که گلچین گیلانی از جوانی برای تحصیل به خارج رفته بود و تا آخر عمر به ایران نیامد به همین دلیل از فضای شعر نو ایران و تحولات نیمایی خبر نداشت. ما به برخی از این شاعران که رسیدیم خیلی به‌هم ریختیم. کافی است شما عشقی و فرخی و عارف را دوباره بخوانی و ببینی که عشقی چه شور و حالی داشته، چقدر صفا و چقدر رنج در شعرش بوده و ...

باقری: یکی دیگر از چیزهایی که ما را به‌هم ریخت این بود که تلخ‌کامی و محرومیت کشیدن سرنوشت محتوم همه کسانی است که برای خودشان چیزی نخواستند و آنچه خواستند فقط شادکامی و کامیابی مردمشان بوده. کسی مثل عارف یک سرگردانی و آوارگی خودخواسته را اختیار کرده بود. دربار به شدت از او استقبال می‌کرد و اصلاً می‌خواستند به عارف نزدیک شوند ولی او امتناع می‌کرد. در پرانتز این را بگویم: (می‌ترسم کسانی که اصل بحث را دنبال نکرده‌اند و فقط این گفت‌وگو را می‌خوانند خیال کنند ما از ضعف‌های زبانی این شاعران غافلیم. ما در طی پروژه به این ضعف‌ها هم اشاره کرده‌ایم.)

یکی دیگر از چیزهایی که ما را به‌هم ریخت این بود که مثلاً شاعری مثل بهار از یک‌طرف می‌بینی از رضا شاه تمجید می‌کند و یک ماه بعد دلگیری‌اش از او و قصدش برای افشای رضا شاه و باز کردن مشت او را می‌بینیم. خلایق می‌گویند حرجی بر اینها نیست، شاعرند دیگر... تا درباره عشقی حرف می‌زنی همه به یاد هجویه‌هایی که برای مدرس گفته می‌افتند در حالی که میرزاده شهید راهی شد که مدرس پیشنهاد کرد. عشقی نوشته بود سید راست می‌گوید و از مدرس حمایت کرده بود و ظرف مدت کوتاهی بعد از اینکه پای حرف‌های مدرس ایستاد کشته شد.

محمودی: تشییع جنازه عشقی یکی از باشکوه‌ترین تشییع‌جنازه‌های شاعران آن دوره است و این به خاطر اعلامیه‌ای است که مدرس داد و مردم را دعوت کرد به شرکت در این مراسم.

ساعد باقری

شما فقط به جریانات ادبی این شاعران توجه نکردید بلکه به مشارکت‌های اینها در تحولات تاریخی و سیاسی هم توجه کرده‌اید.

باقری: بله... مدرس یک‌تنه برای آن اقلیت مجلسی که ملک‌الشعرای بهار در زمره آنها بود جنگید. روشن‌بینی و عاقبت‌اندیشی‌اش، راهگشای این شاعران بود و رد پای او را در شعر این شاعران می‌توانی ببینی.

محمودی: می‌بینی راوی صدیق تاریخ همین شاعران هستند.

باقری: شعر اینها عصاره عواطف‌شان است به همین دلیل در آینده شعرشان بهتر می‌شود حقایق را ردیابی کرد.

ظاهراً در مورد شاعرانی که هیچ منبعی نبوده، بیشتر وقت گذاشته‌اید مثلا‌ً در مورد حبیب خراسانی بیشتر از بقیه کار کرده‌اید.

محمودی: در نوشتن مقدمه‌ها ما با دو مشکل مواجه بودیم، در مورد بعضی از شاعران با کثرت منابع روبه‌رو بودیم و از کثرت منابع اذیت می‌شدیم. در مورد برخی دیگر از شاعران هم هیچ چیز نوشته نشده بود و طی کار گرفتار قلت منابع بودیم.

طرح جلدها هم خیلی ساده است.

محمودی: ما درباره جلدها هم یک دغدغه‌ای داشتیم. یک روز آقای سجاد محمدی محبت کردند سه چهار نمونه از طرح‌های پیشنهادی‌شان را به ما نشان دادند، ما و برخی از دوستان از جمله آقای مسجدجامعی را ناهار دعوت کردیم منزلمان. گفتیم دوستان بیایند این طرح‌ها را ببینند و نظر بدهند. دیدیم طرح‌های آوانگارد با خیلی از این شخصیت‌ها تناسبی نداشت. قبول دارم که این طرح‌ها خیلی ساده‌اند ولی این طرح‌ها در عین سادگی گویای شخصیت این شاعران هستند؛ همه چیز از جمله اسم کتاب، طرح جلد، قطع، فونت و حتی صفحه بدرقه طوری لحاظ شده که با شعر اینها قابل تطبیق باشد.

باقری: فرم کار باید با اثر این شاعران متناسب می‌شد و نشان‌دهنده نوع زیست و نگاه آنها... گاهی وقت زیادی از ما صرف درست بودن متن می‌شد، ما می‌خواستیم این متن‌ها درست نوشته شوند و مخاطب هم بتواند این‌ها را درست بخواند. ساده بودن شکل و شمایل و محتوای کتاب‌ها از یک جنبه دیگر هم برایمان مهم بود. ما به مخاطب جوان فکر می‌کردیم. می‌خواستیم او به سادگی با این کتاب‌ها ارتباط برقرار کند. در آخر می‌خواهم از آقای سجاد محمدی که با صفا و صبر و حوصله‌اش ما را یاری داد تشکر ویژه کنم، از خانم سالاروند هم که ویرایش و نمونه‌خوانی این مجموعه را برعهده گرفت تشکر کنم، البته نقش ایشان خیلی بیشتر از این بود، ایشان در این کار از جان مایه گذاشت و ما را همراهی کرد، دوست دارم حق این دو به زبان بیاید.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منبع: خبرآنلاین- سیدعبدالجواد موسوی