روزگار تورناتوره
25سال پس از شاهكار جوزپه تورناتوره
سینما پارادیزو، اثری به شدت نوستالژیک از جوزپه تورناتوره است که شاید اگر توسط کارگردانی با ملیتی دیگر از کشورهای اروپا ساخته میشد، اینگونه به ذائقهی بینندهی ایرانی خوش نمینشست. این خوش نشستن را باید در شباهتهای فرهنگی میان ایرانیان و ایتالیاییها و البته سرگذشت مشابه سینما در بیشتر نقاط دنیا به ویژه این دو کشور جست.
دومین تجربه کارگردانی فیلمساز ناشناس 32ساله ایتالیایی پس از آن ناکامی اولیه به جشنواره معتبر کن رفت و جایزه بزرگ هیأت داوران را برد، به اسکار بهترین فیلم خارجیزبان سال 1989رسید و یکی از موفقترین فیلمهای غیرانگلیسیزبان تاریخ سینما لقب گرفت.
سینما پارادیزو، فیلمیست به شدت نزدیک به زندگی. فضای فیلم و ویژگیهای شخصیتهای آن چنان برای بینندهی ایرانی ملموس و نزدیک است که میتوان آن را به نوعی داستان سینما در ایران نیز دانست. البته با اغماض.
به گزارش گاردین، استفن وولی که شرکت پالاس پیکچرز او مسئولیت پخش «سینما پارادیزو» به کارگردانی جوزپه تورناتوره را در بریتانیا بر عهده داشت، از نخستین باری میگوید که این فیلم را در نمایشی غیررسمی در جشنواره کن دیده بود؛ آن هم صرفا به توصیه هاروی واینستین رئیس میرامکس که شرکت تحت مدیریت او در آن زمان در آمریکا جایگاهی شبیه پالاس پیکچرز در بریتانیا داشت.
وولی به همراه دیوید للاند به سالن نمایش سینما پارادیزو رفت؛ نویسنده و کارگردانی که به گفته خود وولی «مردی سختگیر، صورتسنگی و انعطافناپذیر بود. فیلم که تمام شد، به طرف دیوید برگشتم تا نظرش را بپرسم. دیدم چند قطره اشک از چشمهایش روی چهرهاش ریخته است. منظورم را که میفهمید؟ هر دوی ما گریه کرده بودیم و فیلم با ما همان کاری را کرده بود که با تماشاگران عادی سینما؛ این یعنی همان هدفی که یک فیلم خاطرهانگیز دارد.»
وولی ادامه میدهد: «تجربه دیدن فیلم در آن سینما مثل تمام صحنههای سینما پارادیزو هنوز در خاطرم مانده است؛ درست مثل خاطرههایی که در کودکی از تماشای فیلمهای زولو و توتفرنگیهای وحشی در نشنال فیلم تیهتر یا رزمناو پوتمکین در کویین الیزابت هال داشتم. من آن سینماها را به اندازه خود فیلمها در خاطر دارم.»
سینما پارادیزو داستان پسرکی است به نام سالواتوره ملقب به توتو که در دهکده سیسیلی پس از پایان جنگ جهانی دوم، اوقات فراغت خود را در سینمایی به نام پارادیزو میگذراند و با آپاراتچی سینما دوست میشود.
نسخه 155دقیقهای فیلم در اکران ایتالیا بهشدت شکست خورد، اما در اکران بریتانیا نسخه بینالمللی آن به نمایش درآمد که 123دقیقه بود و 32دقیقه کوتاهتر از نسخه اصلی.
موسیقی زیبای انیو موریکونه نیز مکمل فیلم است و با صحنه ها تناسب دارد .تم" تنهایی" از مواردی است که در فیلم مطرح گردیده است .سالواتوره به اصرار و پا فشاری الفردو روستا را ترک می کند تا پیشرفت کند و به نوعی عشق را از کف می دهد و تنها می شود .در اواخر فیلم می بینیم مادر الفردو به همین بحث می پردازد و می گوید:" وفاداری آدم را تنها می کند" .ماریا مادر سالواتوره و خود سالواتوره هر دو مصداق این قصه هستند . الفردو هم به مسئله تنهایی اشاره می کند .
بازی تحسین برانگیز فیلیپ نواره در نقش الفردو چیزی کم ندارد ,او نقش خود را باور نموده و بدین جهت برای مخاطب نیز باور پذیر شده است و هم او بار اصلی ماجرا را بدوش می کشد حتی هنگامی که او می میرد حضور معنوی اش احساس می شود .
طراحی دکور میدان جلوی سینما که قرار است تماشاگر را به چهل سال قبل ببرد بسیار با مهارت انجام شده و نقش ویژه ای در بازسازی آن دوران دارد .
سینما پارادیزو داستان پسرکی است به نام سالواتوره ملقب به توتو که در دهکده سیسیلی پس از پایان جنگ جهانی دوم، اوقات فراغت خود را در سینمایی به نام پارادیزو میگذراند و با آپاراتچی سینما دوست میشود.....
پارادیزو داستان اراده قوی یک پسر بچه هم هست که هیچ مانعی از تنبیه های مادر تا توهین های آلفردو نتوانست اراده اش را سست کند تا بدانجا که با سماجت خود تبدیل به یک کارگردان بزرگ می شود .
پارادیزو مملو از تیپ های مختلف است از دون وینچنزو زمین دار و سرمایه دار که محافظه کار است و موقعیتش و منافعش اینگونه ایجاب می کند که خواهان وضع موجود باشد تاپدر پپنتو که در حال مهاجرت است و لب به دشنام به مملکتش می گشاید و توسط وینچنزو که خود را وطن پرست می داند , البته سرزنش می شود و متهم به طرفداری از استالین و بیگانه پرستی می گردد. .
امروز که هیچ نسخهای از آن فیلم 155دقیقهای به نمایش درآمده در جشنواره کن وجود ندارد، هیچکس نمیداند چه صحنههایی از آن نسخه جشنوارهای حذف و تبدیل به نسخه بینالمللی شده است. وقتی تورناتوره سال 2003 نسخه 171دقیقهای سینما پارادیزو را منتشر کرد، بسیاری از هواداران فیلم هیجانزده شدند؛ درست برخلاف منتقدانی چون راجر ایبرت که معتقد بودند «قصابی» بیرحمانه میرامکس روی نسخه جشنوارهای باعث شده آن فیلم در مقایسه با نسخه مورد علاقه کارگردان یک شاهکار بهنظر برسد.
گرچه سینما پارادیزو یک جایزه ارزشمند اسکار برای شرکت میرامکس به ارمغان آورد برای مدتی سینمای ایتالیا را از مسیر پرافتخار خود منحرف کرد؛ سینمایی که با فیلمهای تحسینشده سیاسی، رسمی و هنری خود پس از دوران جنگ از آثار ویسکونتی، فلینی، دسیکا، روسلینی، اولمی و برتولوچی شناخته میشد و تورناتوره هم در فیلم خود آنها را تحسین کرده بود. این مسیر در نهایت به گروتسکی چون «زندگی زیباست» روبرتو بنینی رسید که 2 اسکار بهترین فیلم خارجیزبان و بهترین بازیگر مرد را برای سینمای ایتالیا به ارمغان آورد.
استفن وولی میگوید: «سینما پارادیزو فیلمی است درباره خاطره و برای نسل ما سینما جایی بود برای دور هم جمعشدن؛ جایی رۆیایی که به تخیل شما فرصت آزاد شدن میداد. شخصیت سینماهای دوران کودکی و جوانی ما متفاوت بود و ویژه. امروز همه سینماها شبیه هم هستند؛ سالنهایی تاریک و بزرگ که همه یک بو دارند و یک شکل و یک شخصیت. فیلم دیدن در سینما قبلا یک اتفاق ویژه بود و امروز مثل خوردن فستفود است.
آغاز نمایش عمومی پارادیزو
سینما پارادیزو در بیست و پنجمین سال اکران یکبار دیگر در سینماهای آمریکا به نمایش عمومی درآمده است. تورناتوره فیلمنامه دومین فیلم بلند خود را همراه با وانا پولی نوشت و این فیلم جمعوجور با بازی فیلیپ نوآره در نقش آپاراتچی پیر سینما و سالواتوره کاسیو در نقش توتو مقابل دوربین رفت. سینما پارادیزو در فهرست 250فیلم برتر سایت imdb در رده 70مشترک قرار دارد و غیر از اسکار، 19جایزه و 32نامزدی دیگر در کارنامه آن دیده میشود. جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجیزبان، 5 جایزه بفتا ازجمله بهترین موسیقی متن برای انیو موریکونه و 2 جایزه از جوایز فیلم اروپا ازجمله افتخارهای این درام خاطرهانگیز است.
درباره فیلم :
کارگردان : جوزپه تورناتوره
تهیهکننده : فرانکو کریستالدی
نویسنده : جوزپه تورناتوره
بازیگران :
سالواتوره کاسکیو
فیلیپ نوآره
مارکو لئوناردی
ژاک پرین
موسیقی : انیو موریکونه ، آندرهآ موریکونه
مدت زمان : 155 دقیقه
فرآوری : مسعود عجمی
بخش سینما وتلویزیون تبیان
منابع : نشریه فرهنگی آدم برفی ، سایت سینما توگراف ، روزنامه همشهری