انقلاب متعلق به ما بود
وی که متولد سال 1334 است و در دوران دفاع مقدس، جوانی فعال و در صحنه بوده، ادامه داد: تنها چهار ماه پس از آغاز تهاجم عراق به ایران بود که برای نخستین بار به جبهه رفتم. قطارهای هلال احمر جزء اولین گروههایی بودند که برای آوردن مجروحان از مناطق جنگی حرکت کردند و در همین رفت و آمدها بود که با بچههای فدائیان اسلام آشنا شدم و از آن پس، همراه با آنها به منطقه ذوالفقار در آبادان رفتم.
وی که در زمان اعزام به جبهه مجرد بوده، در مورد اینکه آیا برای اعزام به جبهه با مشکلی نیز مواجه شده بود یا خیر، گفت: هیچ یک از اعضای خانواده یا اطرافیان من، مانعی برای اعزام من به جبهه نبودند و علت اصلی این موضوع آن بود که تمام اعضای خانواده و اطرافیانم هم درگیر اتفاقات مرتبط با پیروزی انقلاب و بعد از آن هم هشت سال دفاع مقدس بودند.
این امدادگر که دو سال به طور مداوم در جبهههای حق علیه باطل حضور داشت، درباره باقی مدت حضورش در جبهه اظهار کرد: پس از دو سال حضور مداوم، ازدواج، بارداری و تولد فرزندم، برای مدتی در حضور من در میدان جنگ خدشه وارد شد، اما پس از آن، تا پایان جنگ در بیمارستان شهدا به عنوان امدادگر مشغول به کار شدم.
پس از دو سال حضور مداوم، ازدواج، بارداری و تولد فرزندم، برای مدتی در حضور من در میدان جنگ خدشه وارد شد، اما پس از آن، تا پایان جنگ در بیمارستان شهدا به عنوان امدادگر مشغول به کار شدم
جمارانی در پاسخ به اینکه در همان دوران بسیاری از بانوان به حضور در جبهه حتی فکر هم نمیکردند یا شاید با آن مشکل هم داشتند، درباره اینکه چرا خود را در مسیر جریانات و التهابات انقلاب و جنگ قرار داده بود، پاسخ داد: ما خودمان انقلاب کرده بودیم و حاضر بودیم که برای آن، همه چیز را بدهیم و در این میان به هیچ وجه فکر نمیکردیم که برای کمک اعزام میشویم، بلکه در آن میان تنها موضوع مورد توجه، وظیفه بود.
جمارانی با بیان اینکه تنها عملیات مهم و سرنوشتسازی که در آن حضور نداشتم، مرصاد بود که در آن دوران دومین بچهام را باردار بودم، ادامه داد: متعلق به خود دانستن انقلاب، باعث میشد تا ما از هیچ چیز برای انقلاب و حفظ آن دریغ نکنیم که جان، مال و فرزند از این جمله بودند.
منبع: خبرگزاری ایکنا