استعمار با معنای قرآنی؛ یکی از مقدسترین واژهها
خداوند انسان را خلیفه خود در روی زمین قرار داد و به او گفت زمین را با مدیریت خود آباد کند؛ اگر کسی اینها را نداشته باشد که خداوند او را خلیفه خود نمیکند.
قرآن تمدنساز است/ جامعه قرآنی؛ نیازمند مدیرانی مدبر
آیات 37 تا 40 سوره فاطر اشاره به اوضاع قیامت دارد و یکی از خصوصیات قیامت این است که قیامت ظرف تکامل علم است ولی به هیچ وجه ظرف تکامل عمل نیست. یعنی انسان نمیتواند کاری بکند که آن عمل و فعل باعث کامل شدن او در قیامت شود.
علم انسان در قیامت کامل میشود
در قیامت انسان حق را میفهمد یعنی علم او کامل میشود «رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا؛ پروردگارا دیدیم و شنیدیم» اما نمیتواند ایمان بیاورد به همین خاطر در ادامه این آیه انسان میگوید: «فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا؛ ما را بازگردان تا کار شایسته کنیم». چون اگر انسان در آخرت کاری انجام دهد یا ایمان بیاورد، عمل صالح انجام دهد نظام حاکم بر آنجا نظام شریعت میشود، اگر جایی تکلیف باشد دین است، دستور است، رسالت است و تازه این میشود دنیا؛ این همه مختص دنیاست و تفاوت آخرت و دنیا در همین مسئله است.
علت تکامل علمی در آخرت این است که بین علم و نفس فاصله نیست و زمانی که علم حاصل شود و برهان و دلیل کافی ارائه شود انسان نمیتواند نفهمد؛ چرا که فهم در اختیار و اراده انسان نیست. از همین رو کسانی که وارد قیامت شدهاند چون علم شهودی به قیامت و برزخ پیدا کردهاند و همه چیز را دیدهاند عالم به قیامت و معاد شدهاند و به همین علت است که درخواست بازگشت برای انجام عمل صالح میکنند؛ اما بین نفس و ایمان فاصله است و آن فاصله اراده است و میتوانیم بگویم کاری که صد در صد حق است قبول نداریم یا ایمان نمیآوریم مانند آنچه برای فرعون اتفاق افتاد. فرعون فهمیده بود علم داشت که کار موسی معجزه است اما ایمان نیاورد.
آخرت محل انجام عمل صالح نیست
بنابراین آخرت محل ثواب و عقاب نیست و اینکه در آیه ده سوره یونس خصوصیات بهشتیان را اینگونه بیان میکند «دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ نیایش آنان در آنجا سبحانک اللهم [خدایا تو پاک و منزهى] و درودشان در آنجا سلام است و پایان نیایش آنان این است که الحمد لله رب العالمین [ستایش ویژه پروردگار جهانیان است]» منظور انجام این برای اخذ ثواب بیشتر و تکامل عملی نیست. هر کسی این افعال را در دنیا انجام دهد ثواب دارد اما در آخرت اهل بهشت این کارها را انجام میدهند بدون اینکه ثواب ببرند.
آثار اعمال نیک در آخرت باعث اعتلای درجه انسان میشود
اگر چه قیامت جای تکامل عملی برای خود افراد نیست و افراد نمیتوانند با انجام اعمال صالح باعث ارتقای درجاتشان شوند اما اگر آثار عمل آنها در دنیا باقی مانده باشد باعث تکامل و ارتقای انسان میشود. این همان مطلبی است که خداوند در آیه 12 سوره یاسین به آن اشاره کرده است «نکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ؛ آنچه را از پیش فرستادهاند با آثار [و اعمال]شان درج مىکنیم».
پس اگر کسی در دنیا عمل صالحی انجام دهد مثلا مدرسهای بسازد، بیمارستانی بسازد، مسجدی بسازد، سدی بسازد و هر عمل خیر دیگری انجام دهد که باعث خدمت به خلق و استفاده دیگران باشد و یا حتی فکری را پایهگذاری کند که باعث هدایت انسانها شود جزء آثار عمل دنیاییش شمرده میشود و حتی اگر خودش از دنیا رفته باشد باعث ارتقای درجهاش میشود.
خداوند در آیه 39 این سوره میفرماید «هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ» که انسان را جانشین خود قرار داده است. خداوند کل زمین را مسخر کرد قدرت تدبیر را نیز به انسان داد و انسان را مظهر مدیریت که مختص ذات اقدس اله است، قرار داد و در نتیجه آن از انسان به جد خواست که زمین را آباد کند. این امر مطابق همان چیزی است که خداوند در آیه 61 سوره هود فرموده است «هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا»
استعمار با معنای قرآنی؛ یکی از مقدسترین واژهها
استعمار از مقدسترین واژههای قرآنی است اما وقتی به دست ستمکاران افتاد از پلیدترین واژهها شد. استعمار قرآنی یعنی خداوند زمان و زمین را به مطالب علمی مزین کرد، انسان را به نیروی تدبیر مجهز کرد و انسان را در زمین آورد و از انسان به جد خواست که زمین را آباد کنند و هیچ احتیاجی به دیگران نداشته باشند و هر جا نفس میکشند روزی همان جاست.
بنابراین اگر این آیات قرآنی به درستی در جامعه پیاده میشد تحریم و امثال تحریم افسانه بود. اگر جامعه ما قرآنی بود و اگر همه موازین و دستورات قرآن در جامعه به خوبی پیاده میشد ما دیگر به هیچ کس و هیچ چیز نیازمند نبودیم.
تفاوت معنای استعمار قرآنی و استعمار ستمگران
تفاوت استعمار قرآنی و استعمار منحوث این است که در استعمار قرآنی همه چیز برای خداوند است و خداوند همه امکانات را آفرید و همه هوش واستعداد را به انسان داد و برای اینکه انسان روی پای خودش باشد و محتاج کسی نباشد از او خواست تا برای خودش کار کند تا زمین را آباد کند؛ اما استعمار ستمگران یعنی اینکه زمین و زمان مال شما همه چیز برای شما و تمام امکانات برای شما اما برای ما کار کنید.
انتقاد از واردات محصولات کشاورزی به کشور
علوفه که انرژی هستهای نیست کشور ما هزاران هکتارش همسایه دیوار به دیوار دریا است و تصفیه کردن آب و کاشت علوفه نه کود میخواهد و نه سم و نه چیز دیگر اینها عرضه میخواهد، مدیریت میخواهد. بنابراین وارد کردن علوفه از ترکیه با این گرانی ارز چه معنایی دارد.
اینکه گفته میشود قرآن تمدن میآورد و تمدن ما در تدین ماست همین است یعنی خداوند همه چیز را به انسان داد و انسان را خلیفه قرار داد و به او گفت زمین را آباد کنید و آقای خودتان باشد. جامعه قرآنی یعنی همین را خوب بفهمد و خوب عمل کند. خداوند فرمود شما مدیریت دارید من شما را مدیر کردم. اگر کسی اینها را نداشته باشد که خداوند او را خلیفه خود نمیکند. مدیریت در جامعه اسلامی وجود دارد؛ چرا که همه این مدیریتها را در طول زمان در دفاع مقدس در جامعه در تمام پیشرفتهای علمی دیدهایم.
بخش قرآن تبیان
منبع: بیانات آیت الله جوادی آملی؛ سایت ایکنا