افزایش کودکآزاری و مسئولانی که به این موضوع حساس نیستند
کودکآزاری این روزها رشد و گسترش بسیاری یافته تا جایی که به عنوان یکی از مهمترین معضلات اجتماعی شناخته میشود. به گزارش نامه، قانونهای حمایت از کودکان موضوعی است که «بهار» در گفتوگو با منصور مقارهعابد و فهیمه حاجمحمدعلی تلاش کرده است آن را بررسی کند. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
![کودک آزاری](https://img.tebyan.net/big/1392/09/82446413522012420223713432819225190120183.jpg)
همین یک ماه پیش بود که فاطمه شش ساله در بیمارستان شیراز بستری شد. بستری شد به خاطر آزارها و اذیتهایی که مادر و ناپدریاش بر او داشته بودند. شنیدهها حاکی از این بود که والدینش برای مصرف روانگردان شیشه و توهم ناشی از آن، فاطمه را به شکل مرغ دیده و قصد داشتند او را کباب کنند.
علاوه بر کودکانی مانند فاطمه که مورد اذیت و آزار قرار میگیرند، کودکانی هم هستند که به دلیل جرایمی که از روی بچگی انجام دادهاند در کانون اصلاح و تربیت به سر میبرند. حتی بعضی از آن ها به دلیل قتلهایی که تنها براثر یک لحظه غفلت انجام داده اند، منتظر حکم قصاصشان هستند. منتظر این که ماموری بیاید و به آن ها بگوید، امشب آخرین شب زندگی آن ها و فردا هم آخرین طلوع خورشیدی است که می بینند.
حدود دوهزار و 200 نوجوان زیر 18 سال در 28 کانون اصلاح و تربیت در مراکز استانهای کشور روزگار سپری میکنند که به گفته مدیرکل دفتر اقدامات تامینی و تربیتی سازمان زندانهای کشور، جرم بیشتر آنها موادمخدر است و 70درصدشان هم نیازمند حمایت هستند.
دوهزار و 200نفری که همگی زیر 18 سال هستند و تنها به دلیل یک اتفاق و اقدامی از روی بچگی به کانون آورده شدهاند. بچگیای که میتوان آن را این گونه تعریف کرد: «بچگی یه چیزش خوبه. اینکه تو هیچوقت نمیفهمی چی خوبه و چی بده. خوبی بچگی اینه که هرچی رو دلش بخواد خوب میبینه و هرچی هم که دلش بخواد رو بد میبینه. از طرف دیگه، تو بچگی وقتی میخوای دست به کاری بزنی یا یه تصمیمی بگیری، هی میگن بچهای. همیشه موقع خیلی از کارها میگن بچه است. ولی زمانی که اشتباهی میکنیم دیگه نمیگن بچه است. عین آدم بزرگها، عین خودشون با ما برخورد میکنن.»
درباره وضعیت قانونهای حمایت از کودکان در ایران، شرایط و ویژگی کودکان و نوجوانان زیر 18 سال، کودکآزاری و توجه مسئولان و جامعه نسبت به آن، با منصور مقارهعابد، رییس کانون اصلاح و تربیت، در سالهای 76 تا 84 و فهیمه حاج محمدعلی، وکیل دادگستری و فعال حوزه کودکان به گفتوگو نشستیم. آنها میگویند: «در کنوانسیون حقوق کودک، افراد زیر 18 سال، کودک محسوب میشوند ولی در قوانین و مقررات ایران از سن کودکی تعاریف متعددی ارائه شده است.»
با توجه به اینکه میگویید افراد زیر 18سال کودک محسوب میشوند، از چالشهای حمایتی این افراد در ایران به چه موضوعاتی میتوان اشاره کرد؟
مقارهعابد: اول اینکه باید بگویم، چالشهای حمایتی کودکان با بحث چالش کودکان متفاوت است. مثلا بند 2 ماده دو کنوانسیون حقوق کودک میگوید تمام کشورهای عضو باید تمام اقدامات مقتضی را جهت تضمین حمایت از کودکان در برابر تمام اشکال تبعیض یا مجازات براساس وضعیت، فعالیتها، عقاید ابرازشده یا اعتقادات سرپرستان قانونی یا اعضای خانواده به عمل آورند. همانطور که میبینیم هرجا بحث حمایت مطرح است، حمایت از کودکان در معرض خطر و کودکان در شرایط سخت است. مثلا در ماده 19 همین قانون هم درباره کودکآزاری، خشونت، صدمه، آزار، بیتوجهی، سوءاستفاده و بهرهکشی و رفتار توام با سهلانگاری نام برده شده است. با توجه به این موارد، باید اقداماتی برای پیشگیری از این شرایط انجام شود که شامل ایجاد برنامههای اجتماعی برای فراهم کردن پشتیبانی لازم از کودکان است. در این ماده بحث حمایت در مقابل خشونت علیه کودکان است. پس به این ترتیب، سوال اصلی این است که آیا این حمایتها انجام میشود یا خیر؟ البته باید بگویم تمام نهادها، ماموریتی براساس یک چارچوب هماهنگکننده و سازوکار موثر ندارند. اقدامات، ازهمگسیخته، نابرابر و ناپیوسته است. مثلا بهزیستی به گونهای عمل میکند و وزارت بهداشت هم به گونهای دیگر. ولی سوال این است که وقتی کودکی مورد سوءرفتار قرار میگیرد و درنهایت به بیمارستان برده میشود آیا سیستمی وجود دارد که این مورد را ثبت کند؟ من میگویم که چنین سیستمی وجود ندارد. این سازوکار هماهنگکننده خیلی مهم است. مثلا درباره کودکان کار خیابان، آیا این کودکان تنها برای در خیابان ماندنشان مهم شدهاند یا در اصل این کودکان، همان کودکان بازمانده از تحصیل هستند که البته تعدادشان هم کم نیست.
حدود دوهزار و 200 نوجوان زیر 18 سال در 28 کانون اصلاح و تربیت در مراکز استانهای کشور روزگار سپری میکنند که به گفته مدیرکل دفتر اقدامات تامینی و تربیتی سازمان زندانهای کشور، جرم بیشتر آنها موادمخدر است و 70درصدشان هم نیازمند حمایت هستند
این موضوعاتی که مطرح شد، بیشتر در حیطه رعایت و اجرای قوانین حمایتی بود. به عبارتی قوانینی وجود دارد ولی حالا یا به آنها عمل نمیشود یا با موازیکاری نادیده گرفته میشود. درباره خود کودکان، چه چالشهایی وجود دارد؟
مقارهعابد: قصاص، ازدواج زودهنگام و همینطور برداشتهای دینی غیرمدون از جمله چالشهای برنامهریزی برای کودکان است. از طرفی هم شتاب بررسی و اصلاح قانون برای کودکان خیلی کند است. مثلا بحث مجازاتهای جایگزین را ما درسال 77 برای کودکان مطرح میکردیم ولی الان تازه بعد از 15سال قانون مجازات جدید به تصویب رسیده است. اعدام هم یکی از چالشهاست. البته درباره این مجازات تا به حال برای کودکان و نوجوانان زیر 18سال اجرا نشده است. منظور از اعدام، جرایمی مانند قاچاق موادمخدر است و متفاوت با قصاص. قصاص تنها درباره قتل نفس است و اعدام درباره سایر جرایم. قصاص، حق شخصی است و اعدام، حق عمومی. با این حال شاید قاضی درباره موادمخدر حکم اعدام برای کودک یا نوجوان زیر 18سال صادر کرده باشد، ولی تا جایی که من اطلاع دارم، اجرا نشده است.
توجه مسئولان درباره حوزههای مربوط به کودکان و البته کودکآزاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
حاجمحمدعلی: به نظر من، اصلا در جامعه و حتی در مراجع قضایی حساسیتهایی درباره کودکآزاری وجود ندارد. موکلی داشتم که در زمان دستگیری، فکش شکسته شده بود. بهطوری که حتی بعد از چند ماه که دیدمش، صورتش همچنان ورم داشت و نمیتوانست درست حرف بزند. البته او همان روز پیش بازپرس کشیک رفته بود، ولی بازپرس حتی از او نپرسیده بود که چرا صورتت ورم کرده یا فکت شکسته است. در حالیکه زمانی که به زندان میرفت،سالم بود. این جوان، به اتهام سرقت دستگیر و زندانی شده بود، ولی موضوع جالب این بود که بعد از مدتی برائت گرفت و آزاد شد. یعنی جرمی که به دلیل آن فکش شکسته شده بود، اصلا وجود نداشته است. البته به نظر من حتی کانون اصلاح و تربیت هم درباره کودکان و نوجوانان این حساسیت را نداشته است زیرا نوجوانان تحتنظارتش از جمله همین نوجوان، بلافاصله بعد از آزادی، دیگر فراموش میشوند و پیگیری هم نمیشود.
![کودک آزاری](https://img.tebyan.net/big/1391/05/2461711541129881942162013991400228160126.jpg)
مقارهعابد: زمانی که من مدیر کانون اصلاح و تربیت بودم، موردی مانند همین شکسته شدن فک نوجوان توسط ماموران داشتیم که البته نوجوان و مامور را به دادگاه فرستادیم. درنهایت هم با مامور برخورد شد. البته باید گفت که در اصل، سیستم نظارتی ضعیف است و این تشخیص مامور یا قاضی یا سایر مجریان است که نحوه اجرای قانون را تعیین میکنند.
برگردیم سراغ چالشها. در یکی از موارد از قصاص نام بردید. آقای مقارهعابد، در دورهای که شما رییس کانون اصلاح و تربیت بودید، کودک یا نوجوانی داشتید که حکم قصاص برایش صادر شده باشد؟
مقارهعابد: در آنسالها، نوجوان 16سالهای داشتیم که به دلیل قتل به کانون آمده بود. او در صف نانوایی با نوجوان دیگری که از خودش بزرگتر بود درگیر شده و گردن او را فشار داده بود. ولی همین دعوای خیلی کوچک، باعث میشود که نوجوان بزرگتر به دلیل چسبندگی مجاری تنفسی فوت کند. دعوا کاملا غیرقابل پیشبینی بود. ولی باز هم حکم قصاص برای قاتل صادر شد. در تمام مدت هشتسالی که مدیر کانون اصلاح و تربیت بودم، حکم قصاص برای تعدادی از نوجوانان صادر میشد ولی فقط دو حکم از آن تعداد اجرا شد، آن همزمانی که این نوجوانان در کانون اصلاح و تربیت اقامت نداشتند و به زندان بزرگسالان منتقل شده بودند.
زمانی که بحث از قتلهایی میشود که کودکان و نوجوانان زیر 18سال انجام میدهند، کارشناسان میگویند که قصد و نیتی وجود ندارد و اصولا هم اتفاقی صورت میگیرد. این نکته از نظر آنها، خیلی مهم و حائز اهمیت است و البته تاکید زیادی هم بر آن دارند. دلیل این موضوع چیست؟
مقارهعابد: براساس تحقیقات انجامشده، کودکان و نوجوانان در برابر اقدامات بزهکاریشان معمولا قصد و نیت و نقشه قبلی ندارند. آنها به واسطه شرایط سنی و بحران بلوغ اقدامات بزهکارانهای را بدون پیشبینی و برنامهریزی انجام میدهند. میتوان گفت کودک در سنین بلوغ به گفته روانشناسان و جامعهشناسان در بحران است. وقتی صحبت از بلوغ میکنیم آن را مترادف با بیثباتی و هیجان تعریف میکنیم. به این ترتیب، اگر در این دوران برنامهریزیهای درست توسط والدین و مسئولان انجام نشود، میتواند دوران خطرناکی باشد و منجر به اقداماتی شود که کودک در تعارض با قانون و جامعه قرار گیرد. یکی از خطرناکترین جرایم این افراد، قتل است. معمولا قتلی که این افراد انجام میدهند، با قصد و نیت نبوده و تنها تحتتاثیر یکسری اقدامات آنی و هیجانات زودگذر بوده است. به عبارتی قصد و انگیره مجرمانه در این بین وجود ندارد.
حاجمحمدعلی: بله معمولا درباره قتلهای نوجوانان و کودکان زیر 18سال گفته میشود، بدون قصد و نیت است زیرا این نوجوانان اصلا به نتیجه کارشان فکر نمیکنند. درنهایت شاید در فعل عمل مجرمانه قصد داشته باشد ولی درباره نتیجهاش هیچ فکری نکرده است. همچنین پروندههای قتل این افراد، مربوط به بچههایی است که قبلا هیچ سوءپیشینهای نداشتهاند زیرا کاملا آنی بوده و آنها هیچ تصمیمی برای آن نداشتهاند. در حالیکه بزرگسالان در قتلهایی که انجام میدهند اصولا از قبل نقشه میکشند. ولی این نوجوانان حتی برای دعوا هم برنامهای ندارند. البته نکته مهم این است که در فرهنگ ما هیچ فردی به انگیزه درگیری یا به نقش موثر مقتول در ایجاد درگیری یا ادامهدار شدن درگیری فکر نمیکند. از طرف دیگر هم پزشک قانونی توانایی بررسی دقیق موضوع را ندارد و قاضی هم آنقدر خودش را درگیر یک پرونده نمیکند.
با توجه به این صحبتها، یعنی اتفاقی بودن قتلهایی که جوانان انجام میدهند، به نظر شما، قضات یا بهطور کلی عرف و جامعه باید چگونه با این قضایا برخورد کنند؟
مقارهعابد: بهطور کلی پروسه دادرسی کودکان و نوجوانان مستوجب قصاص، طولانی، قابل اعتراض و فرجامخواهی است. بعضی قضات خودشان این فرصت را ایجاد میکنند تا درنهایت منجر به رضایت اولیای دم شوند. به همین ترتیب هم خیلیها رضایت میدهند. البته بحث رضایت خودش بحث حمایتی و چالشی محسوب میشود. در بعضی پروندهها، قاضی میتواند بگوید که نوجوان در زمان ارتکاب جرم، دچار جنون ادواری بوده است. به این ترتیب، حکم قصاص برای نوجوان صادر نمیشود. در سیاستهای کیفری توصیه شده برای مجازاتهای سنگینی مانند اعدام صدور حکم و اجرای آن به سرعت و در زمان کوتاهی انجام نگیرد. بهطور مثال، در کانون موردی داشتیم که نوجوانی در دعوا، به پای نوجوان دیگر چاقو زده بود. ولی تنها به دلیل اینکه پدر قربانی صحنه را برای حضور پلیس نگه داشته بود و پسر زخمیاش را بیمارستان نبرد و جوان هم درنهایت بر اثر خونریزی فوت کرد. نوجوان ضارب هم حکم قصاص گرفت. اینچنین پروندههایی کاملا قابل دفاع است. نکته دیگر این است که قاضی باید بین زمان رسیدگی به پرونده و زمان ارتکاب جرم را تمییز بدارد. مثلا نوجوان، 15سالش بوده قتلی انجام داده ولی تا 21سالگی پروسه دادرسی و محاکمه او ادامه پیدا کرده است و ششسال از زمان ارتکاب قتل گذشته و ویژگیهای شخصیتهای متهم بسیار تغییر کرده است.
قصاص، ازدواج زودهنگام و همینطور برداشتهای دینی غیرمدون از جمله چالشهای برنامهریزی برای کودکان است. از طرفی هم شتاب بررسی و اصلاح قانون برای کودکان خیلی کند است. مثلا بحث مجازاتهای جایگزین را ما درسال 77 برای کودکان مطرح میکردیم ولی الان تازه بعد از 15سال قانون مجازات جدید به تصویب رسیده است. اعدام هم یکی از چالشهاست
حاجمحمدعلی: البته من با نظر آقای مقارهعابد موافق نیستم زیرا وقتی پرونده وارد دادگاه کیفری استان میشود، اگر موجبی برای تجدید جلسه وجود نداشته باشد دادگاه به تاخیر نمیافتد. مثلا نماینده دادستان حضور نداشته باشد، یا تعداد قضات مستشار کافی نباشد یا پرونده از نظر رسیدگی نقص داشته باشد. پس به جز این موارد که گفتم، امکان تجدید وقت رسیدگی در دادگاه وجود ندارد زیرا پروندهای که از دادسرا با صدور کیفر آمده، مسائلش بررسی شده و در دادگاه هم به این موارد رسیدگی میشود. از نظر دادگاه وقتی ادله برای اثبات دعوا کافی باشد و متهم هم به قتل عمدی اقرار کرده باشد، موردی برای تجدید جلسه وجود نخواهد داشت. در بیشتر موارد هم دادگاه کیفری استان در جلسه اول رای صادر میکند. ولی زمان اعتراض و تجدید نظرخواهی و ارسال پرونده به دیوان کشور طولانی میشود. پروندهای بود که زیر شش ماه به رای نهایی رسید و حکم قصاص هم برایش صادر شد، در حالی که متهم 18سالش هم نشده بود. البته این موضوعات بیشتر در قانون مجازات اسلامی قبلی بوده است. در قانون جدید تغییرات خوبی اتفاق افتاده و روند رسیدگی به جرایم کودکان و نوجوانان بهتر شده است. به هرحال، به نظر من، بهترین راه این است که در واقع اختلاف و پیشنهاد و بحثهایی که درباره قانونها و تصویبش میشود، انعکاس داشته باشد. چون مثلا از نظر اولیای دم، قاتل حتما باید قصاص شود. ولی اگر مثلا در انعکاس اخبار یا مادههای قانونی بهتر عمل شود، خانواده اولیای دم هم بهتر تصمیم میگیرند و تمام جوانب را در نظر خواهند داشت. مثلا دغدغه بسیاری از اولیاهای دم که من با آنها ارتباط دارم این است که اگر ما رضایت دهیم، قاتل از زندان آزاد میشود و فرد دیگری را به قتل میرساند. از طرفی معتقدند که زندان هم برای این افراد فایده ندارد و چندسال بعد بیرون میآید. اگر قانونگذار در این جا، قانونی را تدوین و تصویب کند که این دغدغه اولیای دم را از بین ببرد و آن را هم انعکاس دهد، شاید هم قاضیها بتوانند راه سومی ارائه دهند و هم اولیای دم بتوانند بهتر تصمیم بگیرند. به این شکل، به جز قصاص و زندان، اقدامات تامینی و تربیتی انجام میشود. به عبارتی باید بسته به سن مجرم، راهکاری ارائه کرد
ادامه دارد....
منبع : نامه نیوز