نه حكم رضا خان!
در غروب روز پنجم اسفند ماه 1299 معروفترین اعلامیه رضا خان ، منتشر و طبق دستور وی ،به در و دیوارهای پایتخت الصاق شد:
سوم اسفند ماه سال 1299 ه.ش تهران با بهت و اضطرابی ناشناخته روز خود را آغاز کرد. شب پیش از آن، صدای شلیک چند تیر توپ و هیاهوی سوارانی که در کوچهها و گذرها به شتاب میتاختند، آسایش خواب را در چشمان ساکنان بعضی از محلهای پایتخت شکسته بود. در آن صبح سرد زمستانی، هنگامی که پیشهوران و رهگذران از مسیر هر روزه خود میگذشتند، حضور نظامیان مسلح و آماده را در معابر و چهارراههای اصلی و مراکز دولتی و نظامی شهر مشاهده کردند و دیری نکشید تا دریافتند «رضاخان میرپنج» تهران را با دو هزار و پانصد تن از نیروهای قزاق به تسخیر خود در آورده است.
رهبری سیاسی این رویداد که بعدها «کودتا» خوانده شد، بر عهده جوان روزنامهنگاری به نام «سید ضیاءالدین طباطبایی» بود که اجرای عملیات نظامی آن ـ با تمهیدات از پیش طراحی شده ـ به فرماندهی رییس بریگاد قزاق صورت گرفت. در همان روز یا روز دیگر، رضا خان برای آن که قدرت و هیبت خود را به همگان نشان دهد، اعلامیهای در نه ماده صادر کرد که در سرآغاز آن، این عبارت تند و آمرانه خودنمایی میکرد: «حکم میکنم» این اولین جملهای بود که سردار قزاق تازه به دوران رسیده، خطاب به آحاد ملت ایران ادا نمود و از آن پس، هر چه کرد، بر معنای همان عبارت کودتاه دلالت یافت؛ بیهیچ کاست و کم؛ «حکم میکنم»!
به همین سبب دوره زمامداری رضا شاه، به تمام معنا استیلای استبداد مطلق تلقی گشت و آن گاه که مجبور به جلای وطن شد و به حالت ترس و گریز جان به در برد، با آن که ارتش ایران از هم متلاشی شد و کشور به اشغال نیروهای بیگانه در آمد، عموم مردم خلاص و رهایی از سایه سنگین دیکتاتور را، مایه نجات و خوشحالی خویش در غروب روز پنجم اسفند ماه 1299 معروفترین اعلامیه رضا خان ، منتشر و طبق دستور وی ،به در و دیوارهای پایتخت الصاق شد:
حکم میکنم
ماده اول: تمام اهالی شهر تهران ، باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند.
ماده دوم: حکومت نظامی در شهر، برقرار و از ساعت هشت بعدازظهر، غیر از افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات شهر، کسی نباید در معابر عبور نماید.
رضا خان برای آن که قدرت و هیبت خود را به همگان نشان دهد، اعلامیهای در نه ماده صادر کرد که در سرآغاز آن، این عبارت تند و آمرانه خودنمایی میکرد: «حکم میکنم» این اولین جملهای بود که سردار قزاق تازه به دوران رسیده، خطاب به آحاد ملت ایران ادا نمود و از آن پس، هر چه کرد، بر معنای همان عبارت کودتا دلالت یافت؛ بیهیچ کاست و کم؛ «حکم میکنم»!
ماده سوم: کسانی که از طرف قوای نظامی و پلیس، مظنون به مخل آسایش و انتظامات واقع شوند، فورا جلب و مجازات سخت خواهند شد.
ماده چهارم: تمام روزنامهجات و اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت، به کلی موقوف و بر حسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر گردد.
ماده پنجم: اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه، به کلی موقوف و در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند، با قوه قهریه متفرق خواهند شد.
ماده ششم: تمام مغازههای شراب و عرق فروشی، تئاتر و سینما و کلوپهای قمار، باید بسته شود و هر مست که دیده شود، به محکمه نظامی جلب خواهد شد.
ماده هفتم: تا زمان تشکیل دولت، تمام ادارات و دوایر دولتی، غیر از اداره ارزاق تعطیل خواهد بود. پستخانه، تلفونخانه، تلگرافخانه هم مطیع این حکم خواهند بود.
ماده هشتم: کسانی که در اطاعت از مواد فوق، خودداری نمایند، به محکمه نظامی جلب و به سختترین مجازاتها خواهند رسید.
ماده نهم: کاظم خان به سمت کماندانی (فرماندار نظامی) شهر انتخاب و معین میشود و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود.
14 جمادی الثانی 1339 - رییس دیویزیون قزاق ضرت اقدس شهریاری و فرمانده کل قزاق - رضا
جواب رندان تهران به اعلامیه رضا قزاق
..... عصری یکی از نوکرها از راه رسید و اعلانی که همان ساعت به در و دیوار شهر چسبانده بودند، آورد. هنوز رطوبت چسبی که برای الصاق به آن زده بودند، باقی بود. این همان «حکم میکنم» رضا خان قزاق، رییس قزاقهای مهاجم است که بعضی از رنود جلو حکم میکنم با مداد .... میخوری، گذاشتند که فردا آژانهای نظمیه، هر جا این جمله اضافی را جلو حکم میکنم اعلانات دیدند، اصل اعلان را از دیوار کندند.
منبع : موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ( با تلخیص)
مطالب مرتبط: