ای نفس
ای نفس، منكوه(1) دنیا را و مگو كه دنیا سرای فریب است و غرور وشكار، كه اینحال صدق نیست الا نزد كم خردان و نزد نادانان و فراموشكاران . كه اگر دنیا سرای فریب بودی بدرستی ، مردم ازآغاز آمدن بدو تا انجام برون شدن ازو ، ندیدی ازو ، مگرآسایش و لذت و حرمی و بس ناگاه از وی این حال بر بودی و به خلاف آن احوال افتادی و چنین نیست ، از آن كه ما همی بینیم كه مردم در این حیات دنیا برآید و پروریده شود و به حالهای مختلف نامنتظم، روزی اندوهگین بود، روزی شادمان و روزی به راحت و روزی به درد ، پس آنكه بنمود ترا هر آنچه در گوهر و طبع اوست او نیكوكار و نیكخواه است بجای(2) تو ، نه فریبنده : چه ، فریبنده آنست كه در طبع وی همی نیك بود و هم بد ، و نیك بنماید و بد پنهان كند ...
و من نبینم یكی را كه از این دنیا فرصت راحتی یافت كه نه بر پی آن غصه و رنجی كشید و این از دنیا از شرایط فریب و غرور دادن نیست . لكن مردم خرد كاسته ، هم او فریبنده و غرور دِه خود است و هلاك كننده نه دنیا، كه دنیا هر آنچه طبع و خوی اوست می نماید . از تلخ و شیرین و خوش و ناخوش . پس مردم سست خرد ، ناز او را جاودانی انگاشت و نعمت و راحت وی پیوسته پنداشت و ناخوش او را فراموش داشت و از دل فرو گذاشت، پس گفت دنیا مرا فریب داد و دنیا او را نفریفت ، بلكه او خود را فریفت و هلاك كرد .
نقل از مصنفات بابا افضل كاشانی
1- نكوهش مكن .2- ;درباره .