تبیان، دستیار زندگی
شیطان، قوم سبأ را مجبور به گمراهى نکرد، که به اجبار او را پیروى کنند تا در نتیجه معذور باشند، بلکه خود آنان به سوء اختیارشان شیطان را پیروى کردند، و این خودشان بودند که پیروى او را اختیار نموده...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سوء استفاده شیطان از اختیار ما !!


شیطان، قوم سبأ را مجبور به گمراهى نکرد، که به اجبار او را پیروى کنند تا در نتیجه معذور باشند، بلکه خود آنان به سوء اختیارشان شیطان را پیروى کردند، و این خودشان بودند که پیروى او را اختیار نموده...

وسوسه

در آیات 20 و 21 سوره سبأ قرآن کریم آمده است: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیهْمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُۆْمِنِینَ» ؛ و به راستى ابلیس گمان خویش را درباره آنان درست یافت؛ پس (همه) جز گروهى از مۆمنان از او پیروى کردند.

«وَ مَا کَانَ لَهُ عَلَیهِْم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُۆْمِنُ بِالاَْخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فىِ شَکٍ‏ّ وَ رَبُّکَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ حَفِیظٌ ؛ و او را بر آنان چیرگى نبود مگر براى آنکه: آن کس را که به جهان واپسین ایمان دارد از آن کس که بدان در شک است معلوم داریم. و پروردگار تو بر هر چیزى نگاهبان است.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با اشاره به آیه 20 سوره سبأ می فرماید: - این آیه حکایت می کند - که ابلیس، آرزو و پندار خود را درباره آنان – قوم سبأ - محقق کرد و به کرسى نشاند، و یا معنایش این است که شیطان، ظنى و پندارى که درباره آنان داشت، محقق یافت، چون شیطان درباره تمامى ابناى بشر این آرزو و این پندار را دارد که همگى آنان را گمراه کند، چون خودش گفته:" لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ‏- همه ایشان را گمراه مى‏کنم"، و نیز گفته‏" وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ" و باز وعده داد که" وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ‏- و اکثر آنان از شکرگزاران نباشند"." فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُۆْمِنِینَ" این جمله بیان همان صدق ظن است.

از ابلیس حکایت کرده که در قیامت مى‏گوید:" وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ"

اشکال از انسان است که دعوت شیطان را قبول می کند اما دعوت فرشته را نمی پذیرد.

برای همه ما اتفاق افتاده است که در مواقعی در انجام کاری دو دل می شویم انگار یکی ما را به انجام کاری و دیگری به عدم انجام آن کار دعوت می کند که نشان می دهد دو نیروی مخالف هم، انسان را به سمت خود می کشانند که در واقع همان شیطان و فرشته است. اینجا ما هستیم که تعیین می کنیم به کدام سمت می رویم وجودمان با کدامیک انطباق بیشتری دارد فرشته یا شیطان. ما باید به درون خود رجوع کنیم تا ببینیم چه گرفتاری و مشکلی داریم که وقتی شیطان ما را وسوسه می کند به دنبال او می رویم.

باید دانست تصرّف شیطان‌ قهری‌ و اضطراری‌ و اجباری‌ نیست‌ كه‌ انسان‌ را دربند بكشد و به‌ گناه‌ وا دارد ،بلكه‌ فقط‌ وسوسه‌ و صرفا‌ دعوت‌ است‌؛ آن هم‌ به‌ نحو ضعیف‌. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید که «مکر شیطان ضعیف است» واقعا هل دادنی و اجبار نیست وز وز مگسی است در گوش ما، هر چه ضعیف تر باشیم زودتر از کوره به در می رویم و تن به آن وسوسه ها می دهیم

شیطان چگونه انسان را وسوسه می کند؟

1-   به تأخیر انداختن کار خیر

یکی از راه های وسوسه شیطان به تأخیر انداختن کارهای خوب است. مثلاً می خواهی نماز اول وقت بخوانی شیطان می گوید حالا فلان کار را بکن؛ اون کار را به اتمام برسان؛ این کار مهمتره و ... که در آخر می بینی که نماز را در اول وقت نتوانستی بخوانی.

یا مثلاً نیازمندی به شما رجوع می کند یا می توانی به کسی کمک و خیری برسانی شیطان می گوید حالا صبر کن یا پولت کم می شود یا بگذار پول به دستت برسد و حالا چنین و چنان کن که می بینی شرایط و زمان انجام کار خیر می گذارد و تو فریب شیطان را خورده ای.

اباعبدالله علیه السلام می فرمایند وقتی شرایط کار خیر فرا رسید ، در کار خیر شتاب کن چرا که اگر شتاب نکنی از دست می رود.

2-   رها کردن ذهن انسان و آزادی عمل

وقتی شیطان ما را به کار بدی وسوسه می کند و ما آن کار را انجام می دهیم ، جدای از تبعات منفی آن کار بد، به ما حس خوشایندی دست می دهد ؛ مثلاً احساس آزادی می کنیم .

به عبارتی گویی باری از دوش ما برداشته شده است این حسی که بوجود می آورد برای این است که در ما یک نوع  عدم تشخیص را ایجاد کند .

مثلاً فرد می گوید: فلان کار بد را کردم چقدر هم خوب و لذت بخش بود نمازم را هم دیرتر خواندم خیلی هم راحت بودیم و اتفاقی هم نیفتاد این حس چیزی است که شیطان در درون انسان بوجود آورده است.

" وَ رَبُّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَفِیظٌ"- یعنى خدا درباره هر چیزى علمى دارد که معلومش به خاطر فراموشى و یا سهو و یا غیر ذلک از دستش نمى‏رود، و فوت نمى‏شود، و این تحذیر و تهدیدى است از کفران و معصیت، و انذارى است براى اهل کفر و معصیت.

اشکال از انسان است که دعوت شیطان را قبول می کند اما دعوت فرشته را نمی پذیرد. برای همه ما اتفاق افتاده است که در مواقعی در انجام کاری دو دل می شویم انگار یکی ما را به انجام کاری و دیگری به عدم انجام آن کار دعوت می کند که نشان می دهد دو نیروی مخالف هم، انسان را به سمت خود می کشانند که در واقع همان شیطان و فرشته است. اینجا ما هستیم که تعیین می کنیم به کدام سمت می رویم وجودمان با کدامیک انطباق بیشتری دارد فرشته یا شیطان

ذکر یک نکته مهم!

باید دانست تصرّف شیطان‌ قهری‌ و اضطراری‌ و اجباری‌ نیست‌ كه‌ انسان‌ را دربند بكشد و به‌ گناه‌ وا دارد، بلكه‌ فقط‌ وسوسه‌ و صرفاً‌ دعوت‌ است‌؛ آن هم‌ به‌ نحو ضعیف‌.

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید که «مکر شیطان ضعیف است» واقعا هل دادنی و اجبار نیست ؛ وز وز مگسی است در گوش ما، هر چه ضعیف تر باشیم زودتر از کوره به در می رویم و تن به آن وسوسه ها می دهیم.

بشر با اراده‌ و اختیار خود از وی‌ پیروی‌ می‌كند، و بنابراین‌ در عالم‌ حقّ و حقیقت‌ و در موقف‌ الهی‌ نمی‌تواند او را محكوم‌ كند كه‌ تو بر من‌ تحمیل‌ نمودی‌ و الآن‌ باید جور مرا تحمّل‌ نمائی‌!

فرآوری: محمدی

بخش قرآن تبیان


منابع:

کتاب الله شناسی علامه طهرانی (ره)

سایت پاسخگویی به سۆالات دینی

سایت هیئت

خبرگزاری شبستان

مطالب مرتبط:

شیطان هنگام وسوسه دم و حوا به چه شکلی بوده است؟

سخنرانی شیطان در پنج سکانس

شیطان و راه‌های اغواگری انسان

آژیر خطر ابلیس