تبیان، دستیار زندگی
اگر درهای آسمان و زمین‌ها به روی بنده‌ای بسته شده باشد و او تقوای الهی را پیشه کند، خداوند راهی از زمین و آسمان برای او خواهد گشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامدها و ره‌آوردها در نهج‌البلاغه


اگر درهای آسمان و زمین‌ها به روی بنده‌ای بسته شده باشد و او تقوای الهی را پیشه کند، خداوند راهی از زمین و آسمان برای او خواهد گشود.


نهج البلاغه

ره‌آورد حرکت‌های صحیح:

خطبه 124، فراز 11 «الرّائح الی اللَّه کالظّمآن یرد الماء»

کسی که با سرعت و نشاط (با جهاد خود) به سوی خدا رود، همچون تشنه کامی که به آب می‌رسد.

ره‌آورد حرکت‌های صحیح و انجام عملکرد خالصانه، راحتی و به آرامش رسیدن است. همان طور که فرد تشنه وقتی به آب می‌رسد، رفع عطش می‌کند و به انبساط خاطر و خوشی و سرور نائل می‌گردد، فردی هم که خالصانه در میدان بندگی قدم برمی‌دارد، به آسودگی باطنی می‌رسد.

پیامد فرار از جنگ:

خطبه 124، فراز 9: «إِنَّ فِی الْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اللَّهِ وَ الذُّلَّ اللَّازِمَ وَ الْعَارَ الْبَاقِی»

در فرار از جنگ، خشم و غضب الهی و ذلت همیشگی و ننگ جاویدان قرار دارد.

در مسئله مبارزه و جنگ، باید هم جنگ با دشمن خارجی را مد نظر قرار داد و هم جنگ و مبارزه با دشمن داخلی و هوای نفس را؛ که در هر دو صورت، جهالت و یدک کشیدن عناوین نازیبا و بی‌قیمت بر انسان بار می‌شود.

اگر در هنگامه مبارزه با دشمن خارجی، فرار و سستی صورت گیرد، باعث از بین رفتن مرزهای کشور و شکست لشکر و سقوط تمدن‌های درخشان اسلامی و ضربات جبران‌ناپذیر بر پیکر اسلام خواهد شد و به دنبال آن علاوه بر خشم الهی، ذلت و خواری مردم آن سرزمین را در پی خواهد داشت؛ چنانچه مردم کوفه به دلیل عدم همراهی با امام، بعد از هزار و اندی سال، هنوز به بی‌وفایی مشهورند؛ و اما در مبارزه با نفس، اگر مسامحه صورت گیرد و محراب مبارزه با شیطان درون ترک شود، رذائل و معاصی در وجود انسان نهادینه می‌شود و قدرت بر ترک آن به دلیل آن ذلت نفسی که دچارش می‌شود و عدم اعانت الهی، رو به کاهش می‌رود.

پیامد افراط و تفریط و تفرقه:

خطبه 127، فراز 5 «وَ سَیَهْلِکُ فِیَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَی غَیْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَی غَیْرِ الْحَقِّ وَ خَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ [عَلَی] مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئب»

به زودی دو گروه درباره من هلاک می‌شوند: دوست افراطی که محبتش او را به غیر حق می‌کشاند و دشمن افراطی که از سر دشمنی، قدم در غیر طریق حق می‌نهد. بهترین مردم درباره من گروه میانه‌رو هستند، از آن‌ها جدا نشوید و همیشه همراه جمعیت‌های بزرگ (اکثریت طرفدار حق) باشید که دست خدا با جمعیت است و از جدایی بپرهیزید (جدایی از توده‌های عظیم و مۆمن)، زیرا افراد تنها و جدا، نصیب شیطانند همان‌گونه که گوسفند تک‌رو، طعمه گرگ است.

بهترین افراد کسانی هستند که نسبت به امام زمانشان، اعتدال دارند و از هرگونه افراط و تفریط که ریشه در جهل و نادانی دارد، دوری می‌کنند، زیرا که هر دو، راه غیر حق را می‌پیمایند. ره‌آورد افراط و تفریط، ضعف و گمراهی است و ره‌آورد اعتدال، توانمندی و قدرت خاص است و یدالله که جلوه کامله‌اش در وجود امام متجلی است، بر جمع‌هایی مسلط است که در مسیر امام که همانا صراط مستقیم و اعتدال می‌باشد، حرکت می‌کنند و جدا شدن از این مسیر، انسان را سهم شیطان می‌کند، همانند گوسفندی که از گله جدا می‌شود و سهم گرگ می‌گردد.

پس ره‌آورد تفرقه، ضعف و عجز و جهل و غلبه شیطان است که پستی‌ها و معصیت را با همه گستردگی‌اش، بر فرد غلبه می‌دهد و به محض خروج از جمع سالم و فضای نورانی، شیطان در کمین قرار می‌گیرد و قلاده‌ای بر گردن فرد می‌اندازد و او را جزو سواره نظام و پیاده‌نظام خود می‌کند و برای همیشه، محرومیت از رحمت را شامل فرد می‌نماید.

نهج‌البلاغه

پیامد بی‌اعتنایی به کلام حق:

خطبه 124، فراز 15 «اللَّهُمَّ فَإِنْ رَدُّوا الْحَقَّ فَاقْصُصْ جَذْمَتَهُمْ وَ شَتِّتْ کَلِمَتَهُمْ وَ أَبْسِلْهُمْ بِخَطَایَاهُم»

خدایا اگر آن‌ها حق را نپذیرند و دست از ظلم و کشتار و فساد برندارند، جماعتشان را در هم بشکن و متفرق کن و اتحادشان را به پراکندگی مبدل‌ساز و به خاطر گناهانشان، آن‌ها را تسلیم هلاکت کن.

ره‌آورد عدم پذیرش حق و عدم توجه به آن، دو امر است:

1- انسان، مورد نفرین ولی ِ امرش قرار می‌گیرد که به دنبال آن، برکت و رحمت از زندگی دور می‌شود و به شکست و عذاب الهی دچار و زندگی او نابسامان می‌گردد؛ گرچه همین نفرین، اگر متوجه به دشمنان باشد، باعث عزم و اراده قوی در دل دوستان خواهد شد.

2- وقتی گروه و جمعی به دلیل تعصب و منفعت‌طلبی و غرض‌ورزی و جهالت، حق را نپذیرند و مورد نفرین امام قرار گیرند، دچار تفرقه و اختلاف خواهد شد که سبب اصلی و مهم شکست است، زیرا اعتبار هر جمعی، به عنایت و تفضل امام و رهبرش است و وجود امام، برکات مختلف را بر آن جمع، ساری و جاری می‌کند و تفرقه و اختلافات آنان را به وحدت مبدل می‌سازد؛ چنانچه دانه‌های مروارید به واسطه نخی به یکدیگر متصل شده و در یک جهت قرار می‌گیرند و هر زمان که نخ پاره شود، دانه‌ها متفرق و پراکنده می‌گردند.

و اگر این جماعت را به جماعت درونی تأویل کنیم، هرگاه که دست و چشم و زبان و گوش ... زیر نظر قلب فعالیت کنند، با یکدیگر سازش و همراهی خواهند داشت و به طور مثال اگر دل الهی و ولایی شد، زبان که بخواهد در محضر حق ذاکر باشد، دست و پا هم با او سازگاری خواهد داشت و دچار غفلت و تفرقه نخواهند بود و با یک قدرت الهی به سوی حق پرواز می‌کنند، زیرا پراکندگی و نبود وحدت، ضعف و سستی می‌آورد.

ره‌آورد قرآن:

خطبه 133 فراز 4 «وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُه»

قرآن، قدرت و عزتی است که هیچ‌گاه یارانش شکست نمی‌خورند.

هر کس در سایه قرآن قرار گیرد و به یاری آن برخیزد، دارای قدرتی شکست‌ناپذیر می‌شود، در واقع کسانی که پیوستشان را روز به روز به قرآن افزایش داده و آن را در زبان و فکر و عمل، الگوی زندگی‌شان قرار می‌دهند، به بدزبانی و بی‌ثباتی و ناتوانی و شکست مبتلا نخواهند شد، در بین مردم جایگاه خاص پیدا می‌کند و عزیز و محترم شمرده می‌شود و در اصول اعتقادی، ثابت قدم و شجاع و توانمند می‌ماند. پس کسانی که دچار تلوّن می‌شوند و در مقابل دشمن خارجی و دشمن داخلی و دشمن درونی (نفس)، نفوذناپذیر نیستند، به دلیل بیگانگی با قرآن و عدم تمسک کامل به آن است.

ره‌آورد تقوی:

خطبه 130، فراز 4 «وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ کَانَتَا عَلَی عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَی اللَّهَ لَجَعَلَ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً فَلَا یُۆْنِسَنَّکَ إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا یُوحِشَنَّکَ إِلَّا الْبَاطِلُ فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْیَاهُمْ لَأَحَبُّوکَ وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوک»

اگر درهای آسمان و زمین‌ها به روی بنده‌ای بسته شده باشد و او تقوای الهی را پیشه کند، خداوند راهی از زمین و آسمان برای او خواهد گشود. ای ابوذر، چیزی جز حق، مایه آرامش تو نشود و چیزی غیر از باطل، تو را به وحشت نیفکند. اگر تو دنیای آن‌ها را پذیرفته بودی، تو را دوست می‌داشتند و اگر سهمی از آن را به خود اختصاص می‌دادی، به تو امان می‌دادند.

نهج البلاغه

تقوی در مرحله اول، پرهیز از مخالفت با خدای سبحان و انجام طاعت است و در مرحله بالاتر، پرهیز از رۆیت و دیدن خود و حول و قوه خود است، به عبارت دیگر اگر توفیق بر ترک معصیت را لطف حق نبینیم و به تلاش‌های خود نسبت دهیم، تقوای مراتب بالا را رعایت نکرده‌ایم. چنانچه امام صادق (ع) می‌فرمایند: لا حول ولاقوه یعنی هیچ حائل و مانعی برای معصیت نیست، مگر اینکه خدای سبحان آن مانع را ایجاد می‌کند تا به راحتی، انسان‌ها مرتکب گناه نشوند، چنانچه قوه‌ی بر طاعت و بندگی را هم خداوند عطا می‌کند.

حال امیرالمۆمنین (ع) می‌فرمایند کسی که به این درجه متعالی برسد و تقوای الهی را رعایت کند، از سختی‌ها و مشکلات خارج شده و از آسمان، بارش رحمت و از زمین، خروج برکات را شاهد خواهد بود. البته سوالی پیش می‌آید که آیا تمام متقیان که در رأس آنان حضرات معصومین قرار دارند، دچار گرفتاری و ظلم ظالمان نشدند؟

شارحین نهج‌البلاغه می‌فرمایند: انسان تا در دنیاست، دچار گرفتاری هست و مشکلات او به طور کامل حل نمی‌شود، ولی اگر متقی باشد، دید او عوض می‌شود و از مشکل، به طرف تسلیم و صبر و توکل و شکر و رضا و مشاهده باطن مشکلات خارج می‌شود، چنانچه حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) در اوج مصیبت کربلا، اللهم لک الحمد حمد الشاکرین را می‌خواند. پس اولین ره‌آورد تقوی، عدم توقف در مشکل و خروج و عبور از آن و رعایت مرز شریعت است که این اوج کمال و ارتقا می‌باشد.

دومین ره‌آورد تقوا، قرار گرفتن انسان در فضای وسیع و حرکت از ضیق به سعه و خروج از تنگنای مشکلات به سوی فراخ بندگی است.

سومین ره‌آورد تقوا و عدم مخالفت با حق، توفیقاتی همچون خروج از جهل به سوی علم و پیوست به سوی اولیای حق و قرار گرفتن در فضای معرفت و فضایل اخلاقی است.

منبع: سخنان استاد بروجردی – پایگاه امام رئوف


باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: heaven_h

برگرفته از انجمن: قرآن و عترت