سلب توفیق با لقمه ی حرام
داستان واقعی
تغذیه روی ساختار اخلاقی انسان تاثیر دارد. امروزه اطبا می گویند که غذا روی روح انسان اثر دارد لذا خون خواری قساوت قلب می آورد. مثلا می گویند: فلان غذا باعث می شود که انسان حافظه اش قوی یا ضعیف بشود.
تأکید شده که غذا باید حلال و پاکیزه باشد
حدیث داریم که کسی که لقمه ی حرام بخورد چهل روز نمازش قبول نمی شود و تا چهل روز دعای او به اجابت نمی رسد.
روز عاشورا وقتی امام حسین (علیه السلام) دید که لشکر به حرفهایش گوش نمی دهند فرمود: لقمه ی حرام خورده اید و خدا بر قلب های شما مهر زده است و دیگر به حرف های من گوش نمی دهید.
وظیفه ی ما در زندگی این است که حلال بخوریم و لقمهء حرام در زندگی مان نیاید. یک پدر باید برای آینده ی پسرش حساس باشد. حساسیت فقط روی خوردن بچه و سلامتی بچه نیست بلکه باید به این هم اهمیت، بدهد که لقمه حلال باشد و خمس آن را داده باشد رشوه و مال مردم در آن نباشد.
لقمه حرام و سلب توفیق
از مرحوم محدّث قمی (رضی الله عنه) نقل شده که فرمود: من سفری به همدان رفتم و بر شخص معتمدی وارد شدم. یک شب او به من گفت: فلان جا شام مهمانم، دلم می خواهد خدمت شما باشم. با هم آنجا برویم. من امتناع کردم. گفت: آقا اگر شما همراه من بیایید آبروی من بیشتر می شود، برای من خوب است. با هم رفتیم. شام آوردند و خوردیم، بعد از شام به منزل برگشتیم. من صبح برخلاف هر شب که با کمال راحتی برای نماز شب بر می خاستم، زمانی از خواب بیدار شدم که نزدیک طلوع آفتاب بود و نزدیک بود، نماز صبحم قضا شود. خیلی ناراحت شدم.
عجب! آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند، برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر شام دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم. صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بانک بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، ربا می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17)
کسب حلال و اقتصاد سالم
جامعه ای می تواند موفق و سعادتمند باشد که دارای اقتصادی سالم باشد. جامعه ای با اقتصاد بیمار که در آن فساد، رباخواری، رشوه خواری، غصب، خیانت و ... رواج دارد، مردم هرگز در چنین جامعه ای احساس خوشبختی و آرامش نخواهند کرد و در چنین جامعه ای شاهد فاصله ی طبقاتی شدید خواهیم بود که در چنین جامعه ای عده ای استثمارگر همه ی امکانات را در اختیار دارند و توده ی مردم در فقر و بیچارگی دست و پا می زنند و یأس و ناامیدی برآن مردم حکمفرماست و تنها چیزی که در این جامعه پیدا نمی شود صفا و صمیمیت و محبت است.
اما اگر جامعه نمازگزار باشد چطور؟ آیا نماز تأثیری برسالم سازی اقتصاد جامعه دارد یا خیر؟ با کمی دقت معلوم می شود که جامعه ی مسلمان نمازگزار دارای اقتصاد سالم است. زیرا در نماز باید لباس و مکان و آبی که برای غسل و وضو مصرف می شود طبق قانون اسلامی تهیه شده باشد یعنی حلال باشد و اگر حتی دکمه یا نخی از لباس یا قطره ای از آبی که برای نماز مصرف می شود از طریق نامشروع تهیه شده باشد نماز باطل است. اگر فرش زیر پای نمازگزار غصبی باشد یا با مال حرام تهیه شده باشد نماز بر آن صحیح نیست، جالب این که اگر بخواهیم نماز و دعای ما قبول شود باید لقمه ای را که مصرف می کنیم نیز حلال باشد. آری همان گونه که هواپیما برای پرواز بنزین مخصوص می خواهد، پرواز معنوی انسان نیز لقمه ی حلال لازم دارد.
شهید مطهری در این باره می فرمایند:
«از نظر روح عبادت واقعا فرق نمی کند که ما روی فرش غصبی نشسته باشیم و یا روی یک فرش مباح. اینها قراردادهای اجتماعی است که این فرش مال شما باشد و آن فرش مال من، من در مال شما تصرف نکنم و شما در مال من تصرف نکنید. اینها یک دستوراتی است که برای زندگی اجتماعی مفید است و الا یک واقعیتی و حقیقتی نیست که مثلا اگر این فرش مال من باشد یک کیفیت واقعی داشته باشد و اگر مال شما باشد یک کیفیت واقعی دیگر داشته باشد.
مسأله ی عبادت یک امر واقعی است، یعنی از نظر آن حالت و رابطه ی روانی که میان انسان و خدا برقرار می شود، این امور نمی تواند واقعا اثری در عبادت داشته باشد. بعضی چیزها اثر دارد، مثلا اگر انسان دچار برخی عوارض جسمی و روحی باشد اصلا عبادت برهم می خورد، و این عوارض مانع حضور قلب و توجه می شود. ولی امور مذکور چنین اثری ندارند، مع ذلک اسلام می گوید جایی که در آن نماز می خوانی، آبی که با آن وضو می گیری، حتی آن محلی که در آن آب وضوی تو ریخته می شود، لباسی که با آن نمازمی خوانی، تمام آنچه که با این عمل تو ارتباط دارد باید مباح باشد، یعنی نباید حرام باشد، اگر یک نخ غصبی هم در لباس تو باشد این عبادت پذیرفته نیست. (تعلیم و تربیت، صفحات 188-187)
یعنی اسلام می گوید من پرستشی را که در آن حقوق اجتماعی محترم نباشد اساسا قبول ندارم. آن وقت یک نمازگزار وقتی می خواهد نماز بخواند، اول فکر می کند این خانه ای که من در آن هستم به زور از مردم گرفته ام یا نه؟ اگر به زور گرفته ام نمازم باطل است پس اگر می خواهد نماز بخواند مجبور است که این خانه را طوری ترتیب بدهد که برایش حلال باشد، یعنی از صاحب اصلی اش خریده باشد و یا صاحب اصلی اش را راضی نگه دارد. فرش زیر پایش همینطور، لباسی که به تن دارد همینطور، و حتی اگر حقوقی از فقرا به او تعلق گرفته است، خمس یا زکات آن را باید بدهد.
خداوند تبارک و تعالی به حضرت داود وحی نمود: چه بسا نمازگزار که رکعتی طولانی با گریه ی طولانی از خوف پروردگار می خواند که در نزد من به فتیلی ارزش ندارد. چون هنگامی که نظر در قلب او کردم دیدم که ... اگر مۆمنی با او معامله ای کند به او خیانت می کند. (بحارالانوار، ج 14، ص 43)
ای کمیل! نگاه کن ببین در چه چیز نماز می گزاری و بر روی چه چیز به نماز ایستادی. اگر آن چیزی را که برای نمازت استفاده می کنی، حلال و مباح نباشد، نمازت قبول نیست. (تحف العقول، ص 187)
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
بیانات حجت الاسلام رفیعی ،برنامه سمت خدا
صفیر هدایت، آیت الله ضیاء آبادی
مطالب مرتبط:
برخی سلب توفیق ها نتیجه لقمه های حرام و شبهه ناک است