تشبیهی بی نظیر از رابطه زن و شوهر
در تفسیر آیه شریفه (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) آمده است ؛
جمله فوق استعارهای است که کمال اتصال و وابستگی زن و مرد را میرساند زیرا در حقیقت او را از ثلاثی مجرد (یعنی لبس الشیء الشیء یعنی پوشش داد چیزی چیز دیگری را) به باب مفاعله برده است که این پوشش از دو جانب میباشد و چنین گردیده: لابس الشیء الشیء: پوشش دو جانبهای از سوی دو چیز انجام شده است. (تفسیر التحریر و التنویر، ابن عاشورا، ج 2، ص 179، ذیل شریفه فوق)
قرآن کریم این رابطه زیبا و لطیف تکوینی را با تشبیهی بینظیر بیان کرده است:
هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ زنان لباس و پوشش برای شما مردان هستند و شما مردان پوشش و لباس برای زنانتان هستید. (سوره بقره، آیه 187)
در تفسیر آیه شریفه (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) آمده است جمله فوق استعارهای است که کمال اتصال و وابستگی زن و مرد را میرساند زیرا در حقیقت او را از ثلاثی مجرد (یعنی لبس الشیء الشیء یعنی پوشش داد چیزی چیز دیگری را) به باب مفاعله برده است که این پوشش از دو جانب میباشد و چنین گردیده: لابس الشیء الشیء: پوشش دو جانبهای از سوی دو چیز انجام شده است. (تفسیر التحریر و التنویر، ابن عاشورا، ج 2، ص 179، ذیل شریفه فوق)
در المیزان آمده است: ظاهر از لباس همان معنای معروف اوست یعنی آنچه را که بواسطه آن انسان بدن خود را میپوشاند ولکن دو جمله (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) استعاره است از اینکه هر یک از زن و شوهر مانع شود تا دیگری گرفتار گناه گردد و آن گناه را بین انسانهای دیگر رواج دهد گویا هر یک از این دو برای طرف دیگر پوشش و ساتری است که معایب دیگری را میپوشاند.
دو جمله فوق استعاره بسیار ظریف و لطیفی است که این معانی عمیق را در خود گنجانده بویژه آنکه با جمله قبل خود ضمیمه گردیده است؛ أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلی نِسائِکُمْ؛ حلال شده برای شما همبستر شدن با همسرانتان در شبهای رمضان. (المیزان، ج 2، ص 45 ذیل آیه شریفه 187 بقره)
این رحمت و نعمت الهی را در سایه همسران حلال خویش تأمین نموده است زیرا ؛ صرف لباس این همه کاربرد ندارد بلکه لباسی که نوعی تعهد و التزام در پوشش دادن نسبت به یکدیگر را به همراه داشته باشد.
در تشبیه زیبای کریمه فوق، زن و شوهر را بمنزله لباس برای یکدیگر معرفی کرده است، در این تشبیه خصوصیاتی در لباس و جهات کاربردی آن دیده میشود که باید آنها در رابطه زناشویی تبلور یابد و به عبارتی دیگر وجه شبه لازم است در مشبّه کاملا پیدا و روشن گردد تا زیبائیها و فوائد موجود در مشبّه به او انتقال یابد.
حال به بخشی از آن ویژگیها اشاره مینمائیم.
1, همانطوری که لباس مقداری از پستیها و بلندیهای بدن را میپوشاند و به آن ساتر گفته میشود ، لازم است زن و شوهر بر معایب همدیگر پوشش نهند که در این صورت زیبائیها جلوه میکند و آبروی یکدیگر را حفظ مینمایند.
2, رابطه انسان با لباس خویش تنگاتنگ و مماس است و بیگانه در آن راه نمییابد همانطور لازم است زن و شوهر طوری به یکدیگر نزدیک باشند که بیگانگان هرگز تصور نزدیک شدن را نکنند.
3, لباسها در فصول مختلف گرما و سرما متفاوت است و چه بسا اوضاع و احوال گوناگون منطقه سبب شود گاهی لباس تیره و گاهی لباس روشن بپوشد تا بدن انسان بهره لازم را ببرد.
حالت انعطافپذیری زن و شوهر باید طوری باشد که در حالات گوناگون همانند فقر، غنا، شادی، حزن و گرفتاریهای مختلف یکدیگر را درک کنند و به همان تناسب رفتار خویش را نسبت به یکدیگر تغییر دهند.
4, لباس هر کسی در محل کار و جائی که با دیگران سر کار دارد با آنچه در داخل منزل میپوشد متفاوت است ، پس رفتار مرد و زن با یکدیگر با برخورد آنها با دیگر افراد در خارج و یا داخل منزل باید متفاوت باشد. بسیاری از هیبتها و قیافهها برای بیرون خوب است اما داخل منزل باید با بیآلایشی کامل و تواضع لازم برخوردار نمایند.
5, لباس، بدن آدمی را از آفات و آلودگیها حفظ میکند، زن و شوهر نسبت به یکدیگر باید همین گونه باشند و در جای خود به کانون خانوادگی گرما و لذت و شیرینی ببخشند و اسرار یکدیگر را در برابر بیگانگان برملا ننمایند.
6, تعبیر قرآن به گونهای است که همان وظائفی را که زن نسبت به شوهر خویش دارد ، همانند آن را نیز مرد بر عهده دارد و لازم است مراعات کند.
7, لباس را هر انسانی برای خویش انتخاب میکند پس زن در انتخاب شوهر و شوهر در انتخاب همسر آزاد است و ازدواجهای اجباری و قبیلهای که به صورت معامله انجام میگیرد هرگز اسلام آن را نمیپسندد ، بلکه دو طرف باید یکدیگر را بپسندند زیرا هر دو برای هم لباس خواهند بود.
8, اشخاص در انتخاب لباس چیزی را میپسندند که از جهت اندازه عرض و طول و رنگ و غیره مناسب با حال آنها باشد، مسلم در اسلام بحث ازدواج با هم کفو همین نکات ارزنده را در بر دارد.
اگر نگاهی به روایات و احادیث اخلاقی باب نکاح و ازدواج بکنیم در مییابیم که جمله؛ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ چه مفاهیم عمیق و ژرفی را دربردارد.
حال به دو نمونه از حالات زندگی امیر مومنان(علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) توجه فرمائید:
الف) غمخوار زندگی (رأفت دو طرفه)
قال علی (علیه السلام): فَوَاللهِ ما أغْضَبْتُها وَلا أکْرَهْتُها عَلی أمْرٍ حَتَّی قَبَضَهَا اللهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ إلَیهِ وَلا أغْضَبَتْنِی وَلا عَصَتْ لِی أمْراً، وَلَقَدْ کُنْتُ أنْظُرُ إلَیها فَتَنْکَشِفَ عَنِّی الهُمُومَ وَ الأحْزانَ؛ علی (علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند هیچ گاه فاطمه (علیهاالسلام) را به خشم نیاوردم و او را بر کاری که میل نداشت وادار نکردم تا زمانی که خداوند او را به نزد خود برد و او نیز هیچ گاه مرا به خشم نیاورد و از فرمان من سرپیچی نکرد و هرگاه به او نگاه میکردم نگرانیها و غمهایم زدوده میشد. (کشف الغمه، ج 1، ص 363)
ب) همسر و همراه
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ: کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَسْتَقِی وَ یَحْتَطِبُ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ (علیه السلام) تَطْحَنُ وَ تَعْجِنُ وَ تَخْبِزُ وَ تَرْقَعُ؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: در اداره امور خانه علی (علیه السلام) آب و هیزم تهیه میکرد و فاطمه (علیهاالسلام) گندم آرد میکرد و خمیر مینمود و نان میپخت و لباسهای کهنه را وصله میزد.(روضه کافی، ج 8، ص 165)
بخش قرآن تبیان
منبع: سایت معارف قرآن